#انقلاب_کوپرنیکی در عرصه اقتصاد
👈👈 تا قبل از کوپرنیک تمام عالمان قبل او باورداشتند که زمین مرکز منظومه است و خورشید هم به دور زمین میچرخد اما او این باور را شکست و انقلابی رقم زد که تا قبل از او همه برعکس او میدیدند، کوپرنیک اثبات کرد که خورشید مرکز منظومه است و زمین هم دور او میچرخد
🗣🚶 اعتبار امروزیای که به پول اسکناسی معروف است با این داستان بین مردم جا افتاده است که مردم طلا داشتند،این طلا را برای حفظ آن به بانکها سپردند و بانکها رسیدهایی دادند و این رسیدها اعتبار طلاهایی بود که در بانکها بود که پس از مدتی چون این رسیدها اعتبار داشتند بین مردم دست به دست میشد،طبق قانون گرشام که گفته بود پول بد پول خوب را به حاشیه میبرد، پول خوب که طلا باشد به حاشیه رفت و رسیدهایی که بدهی بانکها به مردم بودند بین مردم رواج پیدا کرد
🕳🕳 اول اینکه این رسیدها بدهی هستند، دوم اینکه دارنده آن میتواند برای اخذ پشتوانه طلا آن اقدام کند.
1⃣کمی به عقب تر بازگردیم، در علم اقتصاد و به عبارتی تعریف آن، منابع مالی محدود هستند و نیازهای انسان نا محدود. پس قاعدتاً تخصیص بهینه ای با این شرایط نمی توان متصور بود. فرهنگ غرب چندین انقلاب اقتصادی کرد یکی از این انقلابها همین بود، جایگزین کردن #بدهی_به_عنوان_وسیله_مبادله با طلاهایی که محدود بودند و توان تامین نیازهای نامحدود را نداشتند لذا حربهای را استفاده کردند که بسیار جبران ناپذیر بود و نهادهایی خلق شد که بتواند این بدهی ها را ساماندهی کند که چهار نوع از این نهادها را همه میشناسند
2⃣چون بدهی افراد و شرکتهای بزرگ و دولت معتبر است پس همان وسیله مبادله میشود.هر کس که این بدهی را در دست دارد بداند دارای پشتوانه است و آن را خرج کند، مانند یک تاجر معتبر که با یک فقره چک، بدهی خود را تصفیه میکند اما طلبکاران با ذهنیت اعتبار پشت چک، آن را وصول نمیکنند و این برگ چک دست به دست میچرخد یعنی #بازار_بدهی
✋✋✋ تا اینجا یک اصل مشخص شد و آن اینکه بدهی افراد بدهکارتر #وسیله_مبادله است و این بدهیها تصفیه نمیشوند بلکه بین دارندگان آن دست به دست میشوند. به عنوان مثال بدهی دولت به بانک مرکزی که پشتوانه طلا دارد به عنوان اسکناس بین مردم وسیله مبادله است و کسی که دارنده آن است برای اخذ طلای پشتوانه آن به بانک مرکزی رجوع نمیکند
❎❎ مورد اول که بانک و اسکناس بود تشریح شد، بانکها با چک پول ها، سپرده ها و وجوه مردم و بانک مرکزی ها با چاپ پول، بدهی طلبکاران خود را نشر میدهند و طلبکاران(مردم) برای نیاز، یا آن بدهی را خرج میکنند و یا با آن (مانند وام) کالاهایی خریداری میکنند و اما نهاد دوم
✅✅ در بورس نیز شرکتهای بزرگ با عرضه اولیه سهام خود برگه هایی به اسم برگه سهم را منتشر میکنند و در ازای اخذ مبلغ، سهم را به سهامدار واگذار میکنند منتها شرطی وجود دارد که مانند نهاد اول (بانک) دارنده برگه سهم برای اخذ وجه خود نمیتواند به شرکت رجوع کند و وجه خود را بگیرد بلکه مجبور است در بازاری برود که این برگه ها معامله میشوند لذا ساختار این حرکت عینا مانند نهاد اول است با همان خصوصیات و با همان شمائل
👌👌 در بورس سهامداران برای حفظ قیمت، سهام خود را با قیمتهای بالا عرضه میکنند تا ضرر نکنند به عبارتی سهامدار با قیمت سهم خود #قمار میکند تا بتواند سود کند و ارزش برگه سهم خود را داشته باشد
👌👌 در بازار نیز دارندگان برگه های اسکناس برای حفظ ارزش طلب خود روی کالاهای مختلف سرمایه گذاری میکنند در واقع روی قیمت سکه، ارز و یامستغلات #قمار میکند
با این حساب دارنده برگه سهام به عبارتی سهامدار، مالک شرکت نیست بلکه #طلبکار شرکت است و چون نمیتواند مانند دارنده اسکناس، طلای خود را از بانک مرکزی بگیرد، وجه خود را در بازار سهام قمار میکند تا به دست بیاورد.
💪💪💪 لذا همانطور که دانشمندان قبل از #کوپرنیک با گردش خورشیدگمان میکردند که زمین مرکز عالم است و کوپرنیک این باور را تغییر داد، در علم مدیریت مالی هم گمان میکنند سهامدار با داشتن برگه سهم و حق رای داشتن در انتخاب مدیران، مالک است حال آنکه #سهامدار با انقلابی که در این تعریف شد صرفاً طلبکار شرکت است.
😁😁😊 متاسفانه در بیمه همین روال در جریان است و در اوراق قرضه بی نام که قابل انتشار به غیر است نیز معامله بدهی صورت میگیرد
✅✅✅ پس عملاً تمام بازارها، بازاربدهی است ، بدهی ای که هیچوقت تصفیه نمی شود و طلبکار نمی تواند آن را وصول کند. هم در بازار پولی هم در بورس هم در بیمه و هم اوراق قرضه
✍ #محمد_وارسته
http://yon.ir/kzhJM
📡 @I_M_Doctrine