🧡همسر داداش محسن:
چند وقتی بود علی هی پا میشد و محکم میوفتاد رو زمین نگرانش شده بودم گفتم فردا باید ببرمش دکتر
شب خواب آقا محسن رو دیدم گفت:علی چیزیش نیست نمیخواد ببریش دکتر
فقط چند روزیه من رو میبینه میخواد بغلم کنه میوفته زمین💔😭
#شهید_محسن_حججی
#داداش_محسن
#خاطره
#شهیدانہ