eitaa logo
رفاقت با شهدا
2.6هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
56 فایل
برای رسیدن به پله ای که شهید بر آن ایستاده است، باید گامی به بلندای گذشتن از همه چیز برداشت، حتی گذشتن از آبرو شهدا توانستند، آمده‌ایم تا ما هم بتوانیم! ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده خادم کانال @Sarbazanevelayat313N
مشاهده در ایتا
دانلود
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
●وقتی آن‌قدر سرگردان چرخاندن امورات زندگی بشوی که مجبور شوی گوشواره‌هایت را برای تهیه‌ی غذا بفروشی...😔 ●درون صحبت‌های خانم سبک‌خیز همسر شهید برونسی غم سنگینی از تنگدستی روزهای پس از شهادت همسرس وجود دارد که انگار حتی پس از گذشت سال‌ها از آن روزها همچنان دل این بانوی عزیز را می‌فشرد... 👌
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
●وقتی آن‌قدر سرگردان چرخاندن امورات زندگی بشوی که مجبور شوی گوشواره‌هایت را برای تهیه‌ی غذا بفروشی...😔 ●درون صحبت‌های خانم سبک‌خیز همسر شهید برونسی غم سنگینی از تنگدستی روزهای پس از شهادت همسرس وجود دارد که انگار حتی پس از گذشت سال‌ها از آن روزها همچنان دل این بانوی عزیز را می‌فشرد... 👌
. . بعد دو ماه که آمد گفت مرخصی گرفتم تا خانه را بازسازی کنم. دیوار را که خراب کرد از سپاه دنبالش آمدند و فهمیدم که باز باید برود این بار دیگر عصبانی شدم گفتم میخواهی مرا با چند بچه قد و نیم قد تنها بگذاری توی این خانه ی بی در و پیکر و بروی؟ خندید و گفت: خودت رو ناراحت نکن بهت قول می‌دم که حتی یک گربه روی پشت بام این خونه نیاد. نتوانست آرامم كند و به همين علت با قیافه در هم رفت. اما با مهربانی گفت: من از همون اول بچگی ، و از همون جوانی که تو روستا بودم هیچ وقت نه روی پشت بام کسی رفتم ، نه از دیوار کسی بالا رفتم ، و نه به زن و ناموس کسی نگاه کردم . الان هم میگم که تو اگه با سر و روی باز هم بخوای بری بیرون ، اصلا کسی طرفت نگاه هم نمی کنه ، خیالت هم راحت باشه که هیچ جنبنده ای توی این خونه مزاحم شما نمیشه چون من مزاحم کسی نشدم. مطمئن و خاطر جمع حرف میزد. حرفهایش آبی بود روی آتش. ساکش را بست و رفت. و من انگار سر سوزنی هم نگرانی نداشتم. بعد از بازگشتش، بچه ها را يکی یکی بغل کرد و بوسید و هنوز ننشسته بود که یک «خوب» کشیده و معنی داری گفت و پرسید : توی این چند وقته دزدی ، چیزی اومد یا نه ؟ گفتم: نه و همسرشان ادامه دادند که اثر حرفتان انقدر زیاد بود که با خیال راحت زندگی کردیم و یک ذره دلم تکان نخورد... خدا رحمتش کند هنوز که هنوز است اثر آن حرفش توی دل من و بچه ها مانده و به قول خودش ، هیچ جنبنده ای مزاحم ما نشده است... «به نقل از همسر شهید عبدالحسین برونسی»
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
●وقتی آن‌قدر سرگردان چرخاندن امورات زندگی بشوی که مجبور شوی گوشواره‌هایت را برای تهیه‌ی غذا بفروشی...😔 ●درون صحبت‌های خانم سبک‌خیز همسر شهید برونسی غم سنگینی از تنگدستی روزهای پس از شهادت همسرش وجود دارد که انگار حتی پس از گذشت سال‌ها از آن روزها همچنان دل این بانوی عزیز را می‌فشرد... 👌
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 روایتی از فرمانده ای بی ادعا... 🔹 انیمیشن زیبا در سالروز شهادت شهیدی که بهش میگفتن اوس عبدالحسین 🔸 عمو موتور گازیتو اینجا نبند! فرمانده تیپ داره میاد!... 𝑱𝒐𝒊𝒏⤹ ‌🌿رفاقت با شهدا @Refaghatshohada
1.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدم‌ها دو دسته‌اند غیرتی و قیمتی ... غیرتی‌ها با خدا معامله کردند و قیمتی ها با بنده خدا ‌‌─═༅✿࿇༅✦‌✺🌸✦‌✺༅࿇✿༅═─ باشهدا👇🏻 @Refaghatshohada ‌‌─═༅✿࿇༅✦‌✺🌸✦‌✺༅࿇✿༅═─
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌توسل شهید برونسی به حضرت زهرا سلام الله علیها سخنان شهید برونسی بعد از عملیات فتح المبین: 🔸ما هیچ کاری از خودم نمی‌دانم. یاد گرفته‌ایم دیگر. به بچه‌ها می‌گویم یک وصیت از ما به شما، وصیت که آقا وقتی کارتان گیر می‌کند، امام زمان (عج) را فقط به مادرش زهرا قسم بدهید، هیج جا نمی‌تواند برود، ولتان نمی‌کند، خدا شاهد است تا پیروزتان نکند. 🔹به غیر از مادرش زهرا (س)، به هیچ کسی قسمش ندهید که دیر می‌رسد. ما این را امتحان کردیم. ما در فتح‌المبین هر چی داد زدیم یکی به دادم نرسید. ▪️اوقاتم تلخ رفت، گفتم های امام زمان! به آقات علی قسم، اگر روز قیامت شکایت نکردم به مادرت زهرا (س). حالا به داد ما برس این‌جا گیر کردیم. ▫️این میدان مین، این بچه‌های مردم این‌جا، هیچ کسی خبر ندارد. لا اله الا الله من دیگه حرفی نگویم؛ ما رفتیم بالای سرشان، ما را ندیدند. این بچه‌های دیگر یک مقدار از مین رد کردیم این دو گروهان دیگر گفتیم دیدیم بابا، پشت خم، پشت خم نمی‌رود دیگر سوار شتر. 🔻گفتیم بابا مین کجایِ دیگه بریزید تپه‌ها را بگیرید دیگر. ریختند از آن تپه‌ها به توفیق پروردگار یک مین منفجر نرفت. یک مین!!! این کار خدا هست این کار، کار بشر نیست این کارها. 𝑱𝒐𝒊𝒏⤹ ‌🌿رفاقت با شهدا @Refaghatshohada