#سجده_طولانی
به دلیل شرایط سخت اسارت، #حاج_آقاابوترابی اجازه نمی دادند تا کسی در #نماز به او اقتدا کند؛ زیرا اگر عراقی ها مشاهده می کردند، کسی که #اقتدا کرده بود را به #زندان می انداختند و این موضوع #حاج_آقا را رنج می داد. او می گفت: اگر منحصر به این باشد که فقط من کتک بخورم، اشكالی ندارد؛ اما این ها مأموم را بیشتر اذیت می کنند. البته #نماز حاج آقا خیلی طول می کشید؛ آن قدر که بیشتر افراد توانایی ادامه ی نماز با او را نداشتند.
ـ صارم ـ اسیر عملیات خیبر، با آن قد بلند و هیكل درشت خود یک باره سر جای من سبز شد. رنگ
رخسارش سرخ شده بود و در عین حال می خندید و می گفت: بابا! کمرم خرد شد؛ این چه #سجده ی بود!« گفتم: »چه شده؟
گفت: »چون جایم کنار حاج آقاست، نماز مغرب را به او اقتدا کردم. در سجده ی اول نوزده مرتبه
سبحان ربی الاعلی و بحمده را که گفت، من بریدم و سر از سجده برداشتم و #نماز را فرادا به پایان رساندم.
۲۰۵-📚قصه ی نماز آزادگان، ص ۲۱۱ ،خاطره ی عبدالمجید رحمانیان
╔══════•••• ✿🕊╗
@refigh_shahid1
╚🕊✿ ••••══════╝