eitaa logo
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
447 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
345 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نــام: مجید نـام خـانوادگـی : شهریاری نـام پـدر : اطـلاعاتی مـوجود نـیست تـاریخ تـولـد : ۱۳۴۵/۰۹/۱۶ مـحل تـولـد : زنجان سـن : ۴۴سال دیـن و مـذهب : اسلام شیعه وضـعیت تاهل : متاهل شـغل : فیزیکدان مـلّیـت : ایرانی محل خدمت : سازمان انرژی اتمی ایران مسئولیت : عضو هیئت علمی دانشکده هسته ای شهید بهشتی درجـه علمی : دکترا تـحصیـلات : دکترای رشته علوم و تکنولوژی فناوری هسته‌ای از دانشگاه امیر کبیر  https://eitaa.com/refigh_shahid1
✨رفیق شهیدم✨ #شهید_مجید_شهریاری https://eitaa.com/refigh_shahid1🍀
✨رفیق شهیدم✨ #شهید_مجید_شهریاری https://eitaa.com/refigh_shahid1🍀
بسمه تعالی الحمدلله رب العالمین والصلاۀ والسلام علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین،سیّما خاتم الاوصیاء،حجۀ بن الحسن العسکری روحی و ارواح العالمین لتراب مقدم الفداء. حمد و سپاس به محضر حق سبحانه و تعالی که با انزال کتب و ارسال رسل نعمت خود را بر بندگانش تکمیل فرموده و طریق حق و صراط مستقیم و جاده کمال را هویدا ساخت و شکر بی پایان به درگاه با عظمتش که از لطف و کرم و رحمت بی انتهایش بر ما تفضل فرموده و زادگاه مان را در مرکز قلمرو اسلام و مهد ولایت و امامت قرار داد و راه رسیدن به حق را بر ما آسان فرمود هزاران شکر که دوران حیات دنیوی مارا با ظهور اسلام در عرصه ی زندگی و تبلور آن در راه ادامه ی اجتماع توأم ساخته و توفیق درک دوران حیات رهبرکبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی )قدس الله نفسه زکیه( را برما ارزانی داشت. خداوندا از تو می خواهیم که توفیق شکر نعمت های بی شمارت را بر ما ارزانی داری. اکنون که دست این بنده‌ی حقیر و عاصی از جمع دوستان و خویشاوندان کوتاه شده است چند تذکر و سفارش دارم که امیدوارم مورد عنایت و توجه بازماندگان قرار گیرد. اول آن که اندکی در احوال روحی و چگونگی اوضاع معاد و معاش خود فکر کنید و ببینید که آیا آماده‌ی پاسخگویی برای قبر و قیامت خود هستید یا نه؟عزیزان ،این حقیر تا چندی پیش در میان شما بود و هم اکنون رخت از جهان فرو بست .معلوم نیست که عمر دیگران تا کی باشد سعی کنید که فرصت باقی مانده از عمر را صرف جبران گذشته و کسب توشه‌ی آخرت کرده و چون این حقیر ،اوقات شریف عمر را ضایع نکیند. به درگاه رحمت و عظمت الهی روی آورده و به ریسمان محکم قرآن و اهل بیت عصمت علیهم السلام چنگ زنید. از خدمت به بندگان خدا دریغ نورزید و از نیاز دیگران به شما به عنوان یکی از بزرگترین نعمت های الهی قدر دانی کنید و بدانید که خداوند متعال قدرت و ثروت و موقعیت اجتماعی و دیگر ظواهر دنیوی را جهت امتحان در اختیار بندگانش قرار داده و ساحت قدس او از هر نیازی مبراست. پس پیش از اینکه نعماتش را از شما بگیرد از آن ها استفاده کنید.مسئله ی دیگری که سفارش به آن را لازم می دانم، تکلیفی است که همه در قبال اجتماع مسلمین و تحکیم و تقویت نظام اسلامی ،این میراث گرانقدر امام راحل و شهدای گرانقدر ،دارند . امروز عزت و اقتدار اسلام در گرو پاسداری از ارزش های انقلاب اسلامی و استحکام پایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. مراقب باشید که این نعمت بزرگ الهی را به ثمن بخس راحت طلبی و بی تفاوتی نفروشید و هر گونه مشکلی را امتحانی برای صبر و پایداری و هر کم و کاستی را آزمونی برای تلاش خود در جهت رفع نقایص موجود تلقی کنید. در پایان از همه ی دوستان و آشنایان التماس دعا و طلب مغفرت دارم و از همه ی کسانی که حقی بر گردن حقیر داشته و یا در معاشرت با آن ها کوتاهی کرده وموجبات زحمت و اذیتشان را فراهم نموده ام و یا در حضور و غیابشان سخن ناشایست بر زبان جاری کرده ام حلالیت می طلبم و امیدوارم که با عفو و گذشت در حق این بنده ی خاطی،خداوند متعال بابی از عفو و رحمت بی انتهایش برویشان بگشاید. ربنا اغفرلنا ذونوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار. https://eitaa.com/refigh_shahid1
همکار شهید: نسبت به ائمه(ع) خیلی تعصب داشت. حتی در وفات حضرت عبدالعظیم حسنی مشکی(ع) می‌پوشید. می‌گفتیم دکتر چه اتفاقی افتاده؟ می‌گفت وفات است. شده بود تقویم مذهبی ما. حساس بود در ولادت همه ائمه(ع) شیرینی پخش کنند. اگر نمی‌کردند ناراحت می‌شد. می‌گفت مگر امام تنی و ناتنی داریم که برای ولادت امام علی(ع) از دو روز قبل شیرینی می‌گذارید، ولی برای ولادت امام هادی(ع) یا سایر امام‌ها نمی‌گذارید. اگر نگرفته بودند، خودش شیرینی می‌گرفت و در دانشکده پخش می‌کرد. https://eitaa.com/refigh_shahid1
همسر شهید: عادت به ترتیل داشت. انصافاً صدای قشنگی داشت. یکی از دوستان صوت ترتیلش را ضبط کرده. الآن در موبایل دخترم هست. به سبک استاد پرهیزگار می‌خواند. با حافظ عجین بود. از خواندن دیوان حافظ لذت می‌برد. وقتی حافظ می‌خواند، اشک روی گونه‌هایش روان بود. بعضی وقت‌ها دلش می‌خواست خانمش را هم شریک کند. می‌آمد آشپزخانه، میگفت عزیز؛ ببین چه گفته، شروع می‌کرد به خواندن من هم ظرف می‌شستم. طوری رفتار می‌کردم که یعنی گوشم با تو است. قابلمه را زمین گذاشتم و نشستم؛ گفتم بخوان. این یک بیتش را دوباره بخوان. می‌خواستم به او نشان دهم که من هم در این حال هستم. خیلی با توجه به او گوش دادم. شاید احساس می‌کرد که من هم یک ذره می‌فهمم. خوشحال می‌شد. همیشه به خدا می‌گفتم چه شد که مجید را سر راه من قرار دادی. https://eitaa.com/refigh_shahid1