eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.2هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
362 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @Eamahdiadrkni1 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
°🌻|•• . •❆به‌نیّت‌بࢪادࢪشهیدمان‌میخوانیم
‌ ابراهیم روزها بسیار انسان شوخ و بذله گویی بود. خیلی هم عوامانه صحبت می کرد.❤️🍃 ✨اما شب ها معمولا قبل از سحر بیدار بود و مشغول می شد. تلاش هم می کرد این کار مخفیانه صورت بگیرد. ابراهیم هر چه به این اواخر نزدیک می شد. بیداری سحرهایش طولانی تر بود. گویی می دانست در احادیث نشانه شیعه بودن را بیداری سحر و نماز شب معرفی کرده اند. 📚 🕊
' لایق شهادت نیستم؟ یا اسلام هنوز با من کار دارھ !؟ - شهید جمراسی.
و چه می‌کشند کسانی که ⁸ سال پابه پای همسنگرانشان جنگیدن اما...!رفیقان جام شهادت نوشیدند ولی آنان جاماندھ‌اند...💔 سخت است بروی اما قبولت نکنند.🥀
🍀 🕊بعضے از روزهاے جمعہ تلفنِ همراهش خاموش بود، وقتے دلیلش رو مے‌پرسیدم، مےگفت: ارتباطم رو با دنیا کمتر میکُنم تا امروز کہ متعلق بہ امام‌ زمانم (عج) هست، بیشتر با امام‌ زمان باشم! بیشتر بہ یاد امام‌ زمان باشم..!💕
°🌻|•• . •❆به‌نیّت‌بࢪادࢪشهیدمان‌میخوانیم
🍂' راوی می گفت : دختر دانشجو اومده بود کنار این عکس زیرش امضا زده بود ... " ای سر و پا... منِ بی سر و پا... کنار عکس تو؛ تازه خودم و پیدا کردم " قدرت‌عشق شهدانظرمیکنند(:
به‌هرڪه‌هرچه‌داشتے‌ بخشیدےحتی‌تیر‌ها هم از پیڪرت‌خون نوشیدند(:
نوروز سال قبل در سفر عتبات بودم. روزی که به‌کربلا رسیدم، به نیابت از ابراهیم زیارت و دعا کردم. همان شب در عالم رویا مشاهده کردم که در بین‌الحرمین جمعیت زیادی نشسته‌اند. مانند جلسات هیئت!! 🍂من هم وارد شدم و گوشه‌ای نشستم. یکباره دیدم که‌ابراهیم، با همان چهره ملکوتی روبروی من نشسته. خواستم به طرفش بروم اما خجالت کشیدم. 🍂از آقایی که چای پخش می‌کرد پرسیدم: ایشون ابراهیم_هادی است؟گفت:‌بله. گفتم: اینجا در عراق چه می‌کندبه آرامی گفت: ایشان مشاور حاج قاسم سلیمانی است... 🍂و ما مشاهده کردیم که درست در همان ایام، رزمندگان عراقی شهر که دژ محکم داعش محسوب می‌شد را به ‌راحتی و با کمترین👌 تلفات آزاد کردند. آن هم با توسل به مادر سادات حضرت زهرا (س)♥️ 📚کتاب سلام بر ابراهیم۲
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
صوت‌شهید‌هادی🌺
سلام و ارادت با شنیدن صوت آقاابراهیم مارو بردید دوسال قبل یاااادش بخیر چ روزی بود اون روزی ک خواستن این صوت رو برااولین بار بذارن یادش بخیر وزارت کشور بودیم یادواره برا آقاابراهیم گرفته بودن رفتیم اونجا برنامه اجرا شد مجری از آقارضا و خواهر بزرگوارشون یعنی خواهرو برادر آقاابراهیم عزیز دعوت کردن بالا سن و البته یکی از همرزم های آقاابراهیم ک تو این صوت ک چندنفر هستن یکیشون زنده مونده و بقیه شهید شدن ایشونم اومدن بالا سن مجری اعلام کرد ک شگفتانه برا خانواده ی شهید بزرگوار هادی داریم آخ یااادش بخیر یادم نمیره حاج خانم بالا سن تاصدا ابراهیمو شنید افتاد ب گریه چ لحظه ای بود خودشون تا بحال این صوت رو نشنیده بودن وااقعا براشون شگفتانه ی زیبایی بود و اینطور ما و همه اون دوستدارانی ک حضور داشتیم همه اشک ریختیم و چقدررر حال دلمون خوب شد باصدا آقاابراهیم صدای اذانشم ک معروفه اون شب با اذان آقاابراهیم نماز خوندیم یااادش بخیرررر،ممنون از کانال خوبتون برخی از مطالب نابتون رو میذاریم تو کانل کمیلی ها ببخشیدو حلال کنید خدا خیرتون بده اجرتون با شهید عزیز 🌻
یک وقت یک کسی دارد در خیابان راه میرود یکهو یاد می افتد میگوید: خدایا‌قربونت‌برم!(: این ارزشش ازینکه من بنشینم یک دور مفاتیح‌الجنان را از اول به آخر بخوانم، و چیزی از آن متوجه نشَوَم، خیلی بیشتر است...(:
التماس‌دعا:)
°🌻|•• . •❆به‌نیّت‌بࢪادࢪشهیدمان‌میخوانیم
🌼شب جمعه و ساعت دو نیمه شب بود. جلوی مسجد محمدی (در اتوبان شهید محلاتی) مشغول ایست و بازرسی بودیم. من و چند جوان دیگر، کنار ابراهیم هادی روی پله مسجد نشستیم و او برای ما صحبت می کرد. 🌼یکباره از جا پریددوید و به سمت ابتدای خیابان مجاور که صد متر با ما فاصله داشت رفت نشست و دستش را توی جوی آب کرد بعدهم برگشت. 🌼با تعجب پرسیدم: "آقا ابرام چی شد" گفت: "هیچی، یک پیت حلبی توی جوی آب افتاده بود و همینطور که می رفت، سر و صدا ایجاد می کرد. 🌼رفتم و از داخل جوی آب برداشتم تا صدایش مردمی که خواب هستند را اذیت نکند. " او با کار خودش، به ما که نوجوان بودیم، درس بسیجی بودن و چگونه زیستن می آموخت.🦋🌼
امـٰام‌علی(ع) : لذت‌های دنیوی شنیدن و وصف آنها بهتر از دیدن آنهاست و لذت آخرت دیدنش بهتراز شنیدنش می‌باشد ! :) - نهج‌الفصاحھ-
💍 مهریہ ما یك جلد کلام الله مجید بود و یك سکہ طلآ سکہ را کہ بعد عقد بخشیدم اما آن یڪ جلد قرآن را محمد بعد از ازدواج خـرید و در صفحہ اولش اینطور نوشت : امید بہ این است کہ این کتاب اساس حرکت مشترکِ مآ باشد و نہ چیز دیگر ؛ کہ همہ چیز فنا پذیر است جز این کتاب حالا هر چند وقت یکبار وقتے خستگے بر من غلبہ مےکند این نوشتہ ها را مےخوانم و آرام مےگیرم..♥️ ↓ شهید محمد جـهان‌آرا 🍂
ما همیشه فکر میکنیم🧐 شهدا یه کار خاصی‌کردن که انقدر پاک بودن و شهید شدن 🌷 ولی نه رفیق🖐 واقعیتش اینه که خیلی کارهارو نکردن که شهید شدن[🌱✨]
[ ‏جوانے کردن را همھ بلدند ... مرد میدانۍ جوانمردے کن ...(:
°🌻|•• . •❆به‌نیّت‌بࢪادࢪشهیدمان‌میخوانیم
‌[❤️🕊] از هوایے تنفس مے ڪنید ڪہ بوے خونِ شهدا مے دهد، در زمینے راه می روید ڪہ از خونِ شهدا گلگون استــ و این شهیدان بر همہ اعمال شما ناظرند...🌿•° ⁉️
14-Naseri-16.mp3
3.5M
نا امید نشید از رحمت من، ابدا... اِنَّ الله یَغْفِرُ الذنوبَ جَمیعا •آیت‌الله‌ناصری