نگاهـم کن
اے
#شهــــــید
ما خسته ایم! خسته به معناے واقعی
دل هاے ما شــــکسته به معناے واقعی
اینزخم سجده نیست به پیشانیام رفیق
جاے درے ست بسته به معناے واقعے ...!
•.•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#خـداے_خوبِ_ابراهیم 🌿'
وقتی کاری را قبول می کرد ، آن را به خوبی انجام میداد. وقتی بازار بود ، بیش از بقیه کارگران مغازه زحمت میکشید. بارهای سنگین که کسی نمی توانست جابهجا کند را او بر میداشت.
وقتی کامند و معلم شد ، زودتر از بقیه به محل کار میرفت و دیرتر بر میگشت.
نمیگذاشت کسی احساس کند که او در انجام کار ، کم میگذارد. دیده بود برخی آدم ها وقتی برای خودشان چیزی میخواهند ، آن را کامل می گیرند ، اما وقتی میخواهند چیزی به دیگران بدهند از آن کم میگذارند. ابراهیم میخواست مخاطب این آیات قرار نگیرد :
وَیلٌ لِلْمُطَفِّفينَ۱
الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ۲
وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ۳
وای بر کم فروشان. آنان که چون از مردم کالایی را با پیمانه و وزن میستانند تمام و کامل میستانند ، اما هنگامی که می خواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند ، کم میگذارند! ( سوره مطففین )
#خاطرات_شهید
●خیلی درس می خواند، هلاک می کرد خودش را. هربار که بهش می گفتم:
بسه دیگه. چرا این قدر خودت رو اذیت می کنی؟
●می گفت: اذیتی نیست. اولا خیلی هم کیف میده، ثانیا وظیفمونه. باید این قدر درس بخونیم که هیچ کس نتونه بگه بچه مسلمون ها بی سوادند.
#شهید_دکتر_محمدعلی_رهنمون 🌷
📎پ ن : برادر و خواهر محترمی که می گوئی ما دنبال شهادت هستیم و نمی خواهیم خیلی عمرمان را روی درس و علم آموزی بگذاریم، لطفا مشاهده کن این وصیت شهید را ، او دارد به تو نقشه راه می دهد
👈 خودت را از نظر علمی آن قدر قوی کن که دشمن به علم تو حسادت کند و به خاطر علمت تو را به شهادت برساند مثل شهدای هستهای
•.•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
۩﴿دعاےحدیثکساء﴾۩
بہ نیت #شھیدمحمدعلیرهنمون✨
•قرائت روزِ هشتم۸
•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
﷽
سلام وقت بخیر ، منم میخواستم از برادر بزرگوارم شهید ابراهیم هادی بگم ، من دختری بودم که نه حجاب داشتم نه نماز میخوندم حتی مسخره میکردم و گناهای مختلف ازروی نادانی و نااگاهی... اما ی اتفاقی تو زندگیم افتاد که خیلی بهم سخت گذشت ، درست وقتی که همه تنهام گذاشتن شهدا دستمو گرفتن و همراهم بودن ، شهید ابراهیم هادی کمکم کرد جوری دستمو گرفت و بهم راه نشون میداد که کلا عوض شدم و خیلی چیزا یاد گرفتم الان عاشق چادرم ، نمازام اول وقته و ارتباطم با خدا واهل بیت خیلی زیبا شده ، به لطف خدا خیلی از گناهامو ترک کردم و زندگی که الان دارم و ارامشی که دارم واقعا قابل توصیف نیست خیلی خوشحالم که خدا نجاتم داد، واقعا شهدا معجزه میکنند ،ان شاءالله هممون عاقبت بخیر بشیم ،،ممنون از کانال خوب شما 🌺
°•🌱|@refigh_shahidam
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صف۷۴۵فحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشود کمی ما را دعا کنید
دلمان عجیب زخمی ست
جا نمی شویم
نه در زمین...
نه در زمان
•.•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
معرفى_كتاب 1
📕برشی از کتاب #یادت_باشد:
🔆 کناره سفره عقد نشستیم عاقد پرسید: عروس خانم مهریه رو میبخشند که صیغه موقت رو فسخ کنیم؟
🍁 به حمید نگاه کردم، گفتم : نه من نمیبخشم! نگاه همه با تعجب به من برگشت، ماتشان برده بود، پدرم پرسید: دخترم مهریه رو میگیری؟ رک و راست گفتم : بله میگیرم،
🍁 حمید خندید و گفت: چشم مهریه رو میدم، همين الان هم حاضرم نقدا پرداخت کنم. عاقد لبخندی زد و گفت: پس مهریه طلب عروس خانوم، حتماً باید آقا داماد این مهریه رو پرداخت کنه
🍁 بعد از خواندن خطبه عقد دائم به رستوران رفتیم، تا غذا حاضر بشود، حمید پانزده هزار تومان شمرد، به دستم داد و گفت: این هم مهریه شما خانوم! پول را گرفتم و گفتم : اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه!
🍁 حمید خندید و گفت: هزار تومان هم بیشتر گیر شما اومده، پول را نشمرده دور_سر حمید چرخاندم و داخل صندوق صدقاتی که آنجا بود انداختم و گفتم : نذر سلامتی آقای من!
📕کتاب سراسر عاشقانه #یادت_باشد رو حتما مطالعه بفرمایید.
♥️ ⃟ ⃟ 🥀شهید مدافع حرم
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شادی روح شهدا صلوات🌱
•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
۩﴿دعاےحدیثکساء﴾۩
بہ نیت #شھیدحمیدسیاهکالیمرادی✨
•قرائت روزِ نهم۹
•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهِ شَهادَت بَسـته نیست،
هَنـوز هَم
می شود شهید شد
اَمـّا هَنوز
شَرطِ شَهیـد شُـدَن
شَهـیدانه زیستن است ..)
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
•.•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
﷽
به نام آن کس هادی را برای هدایت قلب های خفته وهدایت آنهافرستاد
سلام نمیخوام پیامم طولانی باشه منم مث همه ی شما به شهید هادی اردات دارم اما تا حالا نخواستم بیان بخوابم من از وقتی که تقریبا با شهید هادی آشنا شده بودم تا همیشه صفحه زمینه ی گوشیم عکسی از شهید هادی بود وهمیشه اردات دارم بهشون چونکه خیلی کمک کردن اما بنده به دلایل مدتی عکس صحفه ی زمینه گوشیم رو عوض کردم که اگه کاری نا صحیح ازم سر زد شرمندشون نشم مدتی تقریبا شاید طولانی از این قضیه گذشت وصفحه ی زمینه گوشیم یه فضایی آبی مانند بود اما من مدتی دچار مشکلاتی شدم ودردوراهی قرار گرفتم ودورشده بودم ازشهداخیلی نارحت بودم 😭 یک روز صبح از خواب بیدار شدم مث همیشه نگاه به ساعت گوشی کردم بعدش گوشیم از اون حالتش خارج شد وخاموش شد وقتی روشن کردم عکس شهید هادی صفحه زمینه ی گوشیم بود 😭😭
گفتم داداش خوش اومدی حتی به یکی از دوستان که ارادت دارم بهشون فرستادم عکس رو اینم بگم من هیچ کسی از شهید تو گالری گوشیم باشه از ایشون نداشتم وقتی دیدم تصویر شهید به روی تصویر زمینه قبل خودنمایی می کنه حتی قسمتی از تصویر قبل در عکس مشخص بود داداش هادی آمد ما رو بیدار کنه از خواب اما کاش ما بیدار بشیم مدت ها از اون گذشت دیروز بازدچار مشکلاتی شدم حالت روحی مناسبی ندارم و همین امروز صبح عکس داداش رو دیدم به حالت ناراحتی بهشون نگاه کردم فقط نگاه کردم خودش فهمید وباز دوباره از صفحه گوشیم رفت هر کار کردم دیگه اونجور که خودش اومده بود رو صفحه قرار نگرفت لطفا دعاکنید دعا کنید شهیدهادی هدایت کنه مثل قبل
°•🌱|@refigh_shahidam