eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
364 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @Eamahdiadrkni1 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
•#تم ‌ •#مهدی‌فاطمھ •#پیشنهادویژه‌دانلود🖤🦋 j๑ïท➺°.•https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe54
🌱 از عارفے پرسیدند... ازکجابفهمیم در خواب غفلتیم یا نه؟! اوجوابداد: اگربراے کارے مےکنے،ےهتبلیغے انجام مےدهے و خلاصه قدمے بر‌مےدارے و به ظهور آن حضرت کمڪ میکنے، بدان ڪه بیداری! والّااگر مجتهد هم باشے در خواب غفلتی🌱
اولـ|✌️🏻خوبےبشیــم!بعدبگیم+اللْه̩م‌ارز۪۠قنꪲابه̥‌شه̤ادت࣭ـ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک روز با هم از کوچه بیرون آمدیم. چند روحانی با ظاهری زیبا و آراسته به سمت ما می‌آمدند. با شناختی که از ابراهیم داشتم گفتم: حتما حسابی آن‌ها را تحویل می‌گیرد. اما برعکس به آنها سلام هم نکرد‌!🤔 با تعجب نگاهش کردم. خودش فهمید و گفت: «این‌ها آخوندهای ولایی هستند. کاری با این جماعت نداریم.» گفتم: ولایی؟!🤫 گفت: «یعنی به جز ولایت اهل بیت، چیز دیگری را قبول ندارند. نه ولایت فقیه. نه انقلاب و نه حضور در جبهه و... فقط دم از ولایت مولا می‌زنند. چند سری با این‌ها صبحت کردم ولی بی‌فایده بود. فقط کار خودشان را قبول دارند.»😕 بعد ادامه داد: «خطر این‌ها برای اسلام و انقلاب کم نیست. مثل خوارج که در بدنه حکومت مولا بودند. اما...» ،جلد2،📚 j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
|✨🦋| چه‌خوب‌است‌انسان‌عبادت وکاࢪخیرکه‌انجام‌می‌دهد بگوید:کاࢪی‌نکرده‌ام! اماکاࢪنیک‌وخوبی‌که‌از دیگࢪان‌دید‌بگوید: چه‌قدࢪکاربزرگی‌انجام ‌دادھ است♥️🌻‌...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه ها مشغول فوتبال بودند. به محض عبور ما، پســر بچهاي محکم توپ را شوت کرد.🌻توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طوري که ابراهيم لحظه روي زمين نشســت. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده‌بود.خيلي‌عصباني‌شــدم.به‌سمت‌بچه‌هانگاه كردم. همه در حال فرار بودند تااز ماکتک‌نخورند.ابراهيم‌همينطورک‌نشســته بوددست‌کرد‌توي‌ساك‌خودش.پلاستیک‌گردو را برداشت.دادزد: بچه‌هاکجارفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد!🌼🌴 بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم.توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟🤔 گفــت: بنده هاي خدا ترســيده بودند. از قصدکه نزدنــد. بعد به بحث قبلي‌برگشت و موضوع را عوض کرد!اما من ميدانســتم انســانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل ميکنند😇🌹
+ کجایہ‌گناہ‌روبہ‌خاطر روےگل‌یوسف‌زهرا [س] ترک کردےوضررکردی؟!