پیـامبراڪرم[ص]:
ڪمالعقلپسازایمانبہخدا،
مداراكردنبامردماستبہشرطآنکہحق،
ترڪ نشود…🍃📿
-تحفالعقول،ص٤۲-
🌴بعد از شام هر چه به ابراهیم گفتند که بیا و برای فرماندهان دعای توسل بخوان قبول نکرد، او با ناراحتی میگفت: من دعای خودم را خواندم! جلسه به پایان رسید و همه آماده بازگشت به محل قرارگاهولشکرها شدند
🌴حاج حسین میگفت: وقتی سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم، یک بسته را به ابراهیم دادم و گفتم: برایت نان و کباب آوردم!
🌴ابراهیم همینطور که پشت فرمان نشسته بود، نان و کباب را از من گرفت و با دست دیگر از شیشه ماشین به بیرون پرت کرد!
🌴بعد هم گفت: من با بسیجی ها نان و سیب زمینی خوردم. بگذار این غذا را حیوانات بیابان بخورند.
🌴چیزی نگفتم ، ابراهیم چند لحظه بعد گفت: تمام ما بسیجی هستیم، وای به روزی که غذای بسیجی و فرمانده تفاوت داشته باشد، آن موقع کار مشکل می شود...🌻🌴
.
دلگيرڪھ شدےاززمانہ
تعطیلڪنزندگےرا
برسبہداد ِدلَت...
.
حرماگرنیافتے
شھداهستند
گلزارشانمیشود..
مأمنےبراےدلت :)
.
#شهداییمـ🦋
#داشابرام
' قَسمبھعصردھُمبیگمانشبِجمعهـ ؛
نگاھفاطمھتاصُبحبھسمتگودالاستـ ..
#شبجمعھ💔
[ کاری کن ای شهید
بعضی وقت ها نمیدانم؛
در گرد و غبار این دنیا چه کنم.💔🕊
مرا جدا کن از زمین،
دستم را بگیر...
میخواهم در دنیای تو آرام بگیرم... :)🌱🌥 ]
#شهیدابراهیم♥️📿
نشسته بود پشت موتور. از توی آینه دیدم داره گریه میکنه! کنار خیابان توقف کردم و گفتم: آقا ابراهیم، برا چی گریه میکنی؟ ناراحتی؟
گفت: یاد اون پیرمرد افتادم. پیرمردی که از ما تقاضای کمک کرد و واقعا محتاج بود. ما میخواستیم بهش کمک کنیم اما هیچکدام پول نداشتیم.
گفتم: خوبه خودت هم میگی پول نداشتیم. اگه پول بود بهش میدادیم.
گفت: من ناراحتم که چرا توفیق نداشتیم کمکش کنیم. چرا؟
«اگر از تهیدستان به علت آن که مالی در اختیار نداری روی میگردانی و گشایشی را از پروردگارت میطلبی که امید آن را داری، با آنان به نرمی سخن بگو و آنان را با مهربانی بازگردان.»
[اسرا،28]
امـامحسن[؏]:🌱☘
❲ کسۍکهدوستانوبرادرانشراسبڪ
شماردونسبتبھآنهابیاعتناباشد،
مروتوجوانمردیشفاسدگشتہاست...' ❳
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تم
علمدارکمیل
پیشنهادمیشھ👌
سحر جمعه کم بود
عصر جمعه هم اضافه شد
ما با شهادت الفت دیرینه داریم
•تسلیت_رهبرم
•تسلیت_ایرانم
•شهیدمحسنفخریزاده