eitaa logo
رفیق؛ مثل رسول
54 دنبال‌کننده
194 عکس
72 ویدیو
0 فایل
#شهید_رسول_خلیلی همه رفتنی اند، چقد خوبه که ما زیبا بریم! نظر، پیشنهاد ؟! https://harfeto.timefriend.net/16812528360323
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم روز بیست چهارم صفحه ۲۵ آیه {۱۶۴} هدیه به روح پاک "شهید مصطفی صدرزاده" 🌱 @refigham_rasul
اندکی شناخت 💫💚 ولادت :۲۰ شهریور ۱۳۶۵(شوشتر ) شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ مصادف با تاسوعا(حلب،سوریه ) کتاب زندگینامه : قرار بی قرار شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی "سیدابراهیم" متولد 1365 بود. ساکن اسلامشهر بود و دو فرزند داشت.  شهید سید ابراهیم فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر فاطمیون بود. او برای اعزام به سوریه تلاش های فراوان کرد ولی موفق نشد. تا اینکه به عنوان یک مهاجر افغانستانی خود را به لشکر فاطمیون رساند. اراذل و اوباش را جذب هیئت می کرد  می رفت دست در گردن کسی که کنار جوی آب نشسته بود می‌انداخت و می گفت: «داداش بیا دو دقیقه رو با ما بد بگذرون» یا مثلا با اینکه سن خودش کم بود به مدرسه می‌رفت، لیست بچه‌ها را می‌گرفت به آنها زنگ می‌زد و به مسجد دعوتشان می کرد. مصطفی حتی افرادی که همه به چشم اراذل و اوباش به آنها نگاه می‌کردند، جذب هیئت می‌کرد. فرج امام زمان (عج) @refigham_rasul
دعای روز بیست و پنجم قبول باشه 🤍 @refigham_rasul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم روز بیست و پنجم صفحه ۲۶ آیه {۱۷۰} هدیه به روح پاک "شهید امیر سیاوشی" التماس دعا 🙏 🌱 @refigham_rasul
اندکی شناخت 💫💚 ولادت :۱۵ خرداد ۱۳۶۷(تهران ) شهادت : ۲۹ آذر ۱۳۹۴(حلب،سوریه ) کتاب زندگینامه : هیچ چیز مثل همیشه نیست شغل امیر طوری بود که به عنوان گارد حفاظتی کشتی‌ها به مأموریت‌های برون مرزی می‌رفت. همیشه احتمال شهادتش بود اما هیچ وقت از شهید شدن با من حرفی نمی‌زد اما چند ماه آخر گاهی حرف‌هایی می‌زد که همیشه با واکنش، اشک و اعتراض من روبه‌رو می‌شد. چند باری که گفت دوست دارد شهید شود من دلخور می‌شدم و می‌گفتم حق نداری زودتر از من بروی. وقتی بی‌تابی من را می‌دید، می‌گفت: بسیار خب! شهادت لیاقت می‌خواهد، پس خودت را ناراحت نکن. سرش را خم می‌کرد و می‌گفت اصلاً با هم شهید می‌شویم و می‌خندید. فرج امام زمان (عج) @refigham_rasul
_🌱✨
《وَالضُّحَى‌وَاللَّیْلِ إِذَاسَجَى‌ 《مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ↻ سوگندبه‌روزوقتی‌نورمی‌گیردوبه‌شب‌وقتی آرام‌می‌گیردکه‌من‌نه‌تورارهاکرده‌ام‌ونه‌باتو دشمنی‌کرده‌ام ؛ ضحۍ¹ | | @refigham_rasul
دعای روز بیست و ششم ... قبول باشه 🌱🕊 ─━━━━⊱💌⊰━━━━─ 𝐉𝐨𝐢𝐧 : @refigham_rasul
ختم روز بیست و ششم ... صفحه ۲۷ آیه {۱۷۷} 🌱 هدیه به روح پاک شهید «جواد الله کرم» @refigham_rasul
اندکی شناخت 💫💚 ولادت :۲ تیر ۱۳۶۰(تهران ) شهادت : ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵(خان طومان،سوریه ) کتاب زندگینامه : اینگونه باید باشیم قسم می داد ازش عکس نگیرند گفتم وظیفه من تهیه عکس است می گفت از کار ها بگیر از چهره من نه ، شب بود همه جمع نشسته بودیم داشتیم شوخی می کردیم گفت بچه ها امشب کمتر شوخی کنید. تعجب کردم گفتم جواد نکنه داری شهید میشوی گفت آره نزدیکه ،هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم همه لحظاتی در سکوت رفتند یکی از بچه ها دوربین آورد گفت: بگذار چند تا عکس بگیریم گفت باشه نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم فرداش جواد شهید شد. مزار ایشان در ۵۰ گلزار شهدای قرار دارد . فرج امام زمان (عج) # سوریه @refigham_rasul
السلام علیک یا حسن بن علی...❤️ @refigham_rasul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔🕊️ انشام دوباره بیست،بابای گلم موضوع «کسی که نیست» بابای گلم! دیشب زن همسایه به من گفت:«یتیم» معنای «یتیم» چیست؟ بابای گلم ! 🥺🥀 @refigham_rasul
شادی روح شهدا صلوات 🌱🤍
رفقا شبتون پر از روشنایی✨...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای روز بیست و هفتم ... 🌱 قبول باشه ... ❤️ صبح بخیر ❤️✨ ─━━━━⊱💌⊰━━━━─ 𝐉𝐨𝐢𝐧 : @refigham_rasul
ختم روز بیست و هفتم صفحه ۲۸ آیه {۱۸۲}🌱 التماس دعا 🙏 @refigham_rasul
اندکی شناخت 💫💚 ولادت :۴ اردیبهشت ۱۳۶۸(قزوین ) شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴(حلب،سوریه ) کتاب زندگینامه : یادت باشه ساعات آخر ٍ بدرقه، همسرم گفت «دوری از تو برایم سخت است، من آنجا در کنار دوستانم و پشت تلفن نمی توانم بگویم دوستت دارم، نمی توانم بگویم دلم برایت تنگ شده، چه کنم؟». یاد همسر یکی از شهدا افتادم، به حمید گفتم: «هر زمان دلت تنگ شد بگو یادت باشه و من هم خواهم گفت یادم هست…» این طرح را پسندید و با خوشحالی هنگام پایین رفتن از پله های خانه بلندبلند می گفت «یادت باشه، یادت باشه» و من هم با لبخند درحالی که اشک می ریختم و آخرین لحظات بودن با معشوقم را در ذهن حک می کردم پاسخ می دادم «یادم هس ت …یادم هس ت …» فرج امام زمان (عج) @refigham_rasul
بابی انت و امی یاصاحب الزمان ..✨
「💖」 باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری؟!:) ⇩ッ?
مارو به دوستاتون معرفی کنید 💚
بسم رب النور..🌱💫
روزِ نو ... اُمیدِ نو ... 😉🤍
اول سلام بدیم به آقا السلام علیک یا صاحب الزمان ..🥲💚
دعای روز بیست و هشتم قبول باشه از همه 🙏❤️ @refigham_rasul
🔸 اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ. "صبحتون منور به نگاه ضامن آهو" @refigham_rasul
ختم روز بیست و هشتم صفحه ۲۹ آیه {۱۸۷} 🪴 هدیه به روح پاک "شهید محمد حسین محمد خانی " @refigham_rasul
اندکی شناخت 💫💚 ولادت :۹ آذر ۱۳۶۴(تهران ) شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴(حلب،سوریه ) کتاب زندگینامه : قصه دلبری، عمار حلب برشی از قصه دلبری : هر روز به نحوی پیغام می‌فرستاد و می‌خواست بیاید . جواب سربالا می‌دادم. داخل دانشگاه جلویم سبز شد. خیلی جدی و بی مقدمه پرسید: «چرا هر کی رو می‌فرستم جلو، جوابتون منفیه؟» بدون مکث گفتم: «ما به درد هم نمی‌خوریم!» با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد: «ولی من فکر می‌کنم خیلی به هم می‌خوریم!» جوابم را کوبیدم توی صورتش: «آدم باید کسی که می‌خواد همراهش بشه، به دلش بشینه!» خنده پیروزمندانه‌ای سر داد، انگار به خواسته‌اش رسیده بود: «یعنی این مسئله حل بشه، مشکل شمام حل میشه؟» جوابی نداشتم. را زیر چانه محکم چسبیدم و صحنه را خالی کردم. از همان جایی که ایستاده بود، صدا بلند کرد: «ببین! حالا این قدر دست دست می‌کنی، ولی میاد زمانی که این روزا رو بخوری!» با این که زیر لب گفتم «چه اعتماد به نفس کاذبی»، تا برسم خانه، مدام این چند کلمه در ذهنم می‌چرخید: «حسرت این روزا!» مزار ایشان د. گلزار شهدای ۵۳ قرار دارد. فرج امام زمان (عج) # سوریه @refigham_rasul
و رسیدیم به واپسین روز های ماه بندگی ..!-