#خصلت
از بهترین #خصوصیات مجتبی احترام زیادی بود كه به #پدر و #مادر می گذاشت. مجتبی و پدرش مثل دو تا دوست بودند.
خیلی با هم صمیمی بودند.
مجتبی هر كاری از دستش برمی آمد انجام می داد تا والدینش را خوشحال كند.
بسیار #مهربان #خوشرو و #خوش_اخلاق بود.
با ریحانه سه ساله همبازی می شد.
دخترم این روزها كه همبازی اش نیست، دائم بهانه می گیرد.
وقتی مجتبی سر كار بود، ریحانه از من می پرسید كه بابا كی می آید.
من سرگرمش میكردم تا مجتبی از راه برسد.
حالا كه دیگر او هیچ وقت برنمی گردد.
مجتبی اهل #صله_رحم هم بود.
همواره #لبخند به لب داشت. بسیار اصرار به انجام #امر_به_معروف و #نهی_از_منكر داشت.
هرگز در هیچ شرایطی امر به معروف را ترك نمی كرد.
با زبان مهربانانه و صمیمی همواره جوانان و نوجوانان را #ارشاد می كرد.
بسیار هم روی #حجاب زنان حساس بود.
مجتبی ارادت خاصی به #ابا_عبدالله_الحسین(ع) داشت.
ارادتی كه او را با خودش تا #قتلگاه كربلائیان رساند و از او رزمنده ای شهید ساخت.
❄️🌷✌️🌷❄️
@Refighe_Shahidam313
❄️🌷✌️🌷❄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
در مورد سرگذشت اسب حضرت سید الشهداء یا ذوالجناح مطالب اندکی نقل شده است...
آنگاه که #امام_حسین_علیهالسلام در #قتلگاه در خون خود غوطهور بود
#اسب وی دور بدن غرقه به خون و مجروح امام (ع) میگشت و پیشانی خود را به خون مقدسش آغشته میکرد.
«#عمر_سعد » که این حالت را از آن حیوان مشاهده کرد دستور داد:
او را بگیرند که از بهترین اسبهای رسول خدا صلیاللهعلیهوالهوسلم است...
سواران اطراف اسب را محاصره کردند تا آن را دستگیر نمایند؛
ولی اسب بر آنان تاخت و با پاهای خود چهل نفر پیاده و ده نفر سواره نظام را به درک فرستاد.
پس از مشاهده این امر مجدداً عمرسعد دستور داد #اسب را آزاد بگذارید تا ببینم چه میکند،
همین که اسب را آزاد گذاشتند نزدیک بدن به خون غلتیده امام (ع) آمد و پیوسته #یال و #کاکل خود را به خون شریفش میمالید و آن را میبویید و با صدای بلند شیهه میکشید....
از #اماممحمدباقر (ع) روایت شده است:
اسب امام در آن حال میگفت: الظلیمه، الظلیمه، من أمه قتلت ابن بنت نبیها. پس از آنکه سر و گردن خود را به خون آغشته کرد، صیحه کنان و شیهه زنان به سوی خیمهها آمد تا خبر شهادت صاحب خود را به اهل بیت امام (ع) برساند.
امکلثوم سلاماللهعلیها شیوه کنان ناله میزد و میگفت:
وا محمدآه،
وا ابتآه،
وا سیداه،
وا جعفرآه،
وا حمزتآه،
هذا حسین بالعمر صریح بکربلاء...
این حسین (ع) است که در آفتاب سوزان روی زمین افتاده است...
حضرت زینب (س) فریاد میکشید و میگفت:
وا اخاه!
وا سیداه!
و اهل بیتاه،
لیت السماء أطبقت علی الأرض و لیت الجبال تدکدکت علی السهل...
ای برادر من!
ای پیشوای من!
ای کاش طاق آسمان به زمین فرود میآمد،
ای کاش کوهها مانند سیل بر دشتها و بیابانها فرو میریختند،
این سخن میگفت و بهسوی امام حسین (ع) میآمد...
وقتی که نزدیک رسید دید عمر سعد با گروهی از یارانش کنار امام (ع) ایستادهاند و گروه دیگری عزیز دلش را هدف تیر و دستخوش شمشیر قرار دادهاند زینب (ع) خطاب به عمر سعد کرد و گفت:
أیقتل ابو عبدالله و أنت تنظر الیه؟
ای پسر سعد برادرم را میکشند و تو ایستاده و نگاه میکنی؟!
عمر سعد دلش به حال زینب (س) سوخت و اشکش جاری شد، در عین حال روی از وی برتافت و چیزی نگفت...
و چون حضرت زینب (س) دید که عمر سعد اعتنا نکرد صدایش را بلند کرد و گفت: و یحکم أما فیکم مسلم ؟
وای بر شما! آیا در تمام شما مردم یک نفر مسلمان نیست؟
باز هم کسی به زینب (س) جواب نداد.
آنگاه که اضطراب بیش از حد زینب را مشاهده کرد. دستور داد: بی درنگ وارد گودال قتلگاه بشوید و کارش را بسازید...
اللهم ارزقنی شفاعه الحسین علیه السلام
😔😔💔💔😔😔
🏴نام اثر: والفجر
◾اثر استاد عبدالحمید قدیریان
🔻«اَوّلُ ما جَری بِهِ القَلَم عَلی اللّوحِ قَتلُ الحُسَین علیهاسلام» اولین چیزی که قلم بر لوح محفوظ، در بلندترین ارتفاعات عالم نوشت، قتل حسین علیهالسلام بود.
📍#قتلگاهِ حسین علیهالسلام در میان زمینیان درد و خون،
ولی برای آسمانیان محل بهرههای فراوان است، چه برای گذشتگان و چه آیندگان!
#امام_حسین
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🥀🍂🥀°•-꧂❁•
💵 امیرالمؤمنین عليه السلام: «رُبَّ حَريصٍ قَتَلَهُ حِرْصُهُ» چه بسا انسانِ #حریص که حرص و طمعاش او را به #قتلگاه مرگ کشاند.
📚 منبع: غرر الحكم حدیث ۵۳۰۲.
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•