#داستانک📙
• روزی اسب پیرمردی فرار کرد،
مردم گفتند: چقدر بدشانسی!
پیرمرد گفت: از کجا معلوم!😌
فردا اسب پیرمرد با چند اسب وحش برگشت.
مردم گفتند: چقدر خوش شانسی!
پیرمرد گفت: از کجا معلوم!😌
پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد
و پایش شکست.
مردم گفتند: چقدر بدشانسی!
پیرمرد گفت: از کجا معلوم!😌
فرداش از شهر آمدند و تمام مردهای جوان
را به جنگ بردند به جز پسر پیرمرد
که پایش شکسته بود.
مردم گفتند: چقدر خوش شانسی!
پیرمرد گفت: از کجا معلوم!😌
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
🔶از نظر منطق اسلامی،
هم آنچه خدا به ما میدهد و
هم آنچه نمیدهد نعمت است !
«یا من عطائه عطاء و منعه عطاء🌱»
در عین حال در هر دو حالت انسان
در حال امتحان شدن است!
(آیات ۱۵ و ۱۶ سوره فجر)📚
#داستانک
سربازی از کنار یک ستوان جوان گذشت و به او سلام نظامی نداد.
ستوان او را صدا کرد و با حالتی عبوس به او گفت: «تو به من سلام ندادی.
برای همین حالا باید فوراً دویست بار سلام بدی.» در این لحظه ژنرال از راه رسید و دید سرباز بیچاره پشت سر هم در حال دادن سلام نظامی است. ژنرال با تعجب پرسید: «اینجا چه خبره؟»
ستوان توضیح داد: «این نادان به من سلام نداد و من هم به عنوان تنبیه به او دستور دادم دویست بار سلام دهد.»
ژنرال با لبخند جواب داد: «حق با توست. اما فراموش نکن آقا، با هر بار سلام سرباز، تو هم باید سلام بدی.»
گاهی مجازات دیگران، در واقع مجازات خودمان است!