🌷🌷🌷
داستان کوتاه
#یاد_خدا
کارآموزی، پس از یک مراسم طولانی و خستهکننده دعای صبحگاهی در صومعه، از پدر روحانی پرسید: «آیا همه این نیایشها که به ما یاد میدهید، خدا را به ما نزدیک میکند؟»
پدر گفت: «با سوال دیگری، جواب سوالت را میدهم. آیا همه این نیایشها که انجام میدهی باعث میشود که خورشید فردا طلوع کند؟»
کارآموز گفت: «البته که نه! خورشید طبق یک قانون کیهانی طلوع میکند.»
پدر روحانی گفت: «جوابت را گرفتی! خدا به ما نزدیک است. چه دعا بخوانیم و چه نخوانیم.»
شاگرد عصبانی شد و گفت: «یعنی میگویید تمام این دعاها بیفایده است؟»
پدر گفت: «نه. همانطور که اگر صبح زود از خواب بیدار نشوی، طلوع خورشید را نمیبینی، اگر دعا هم نکنی، با این که خدا همواره نزدیک است، اما هرگز متوجه حضورش نمیشوی!
#لذت_زندگی
😊 چه بسا کسی درون #زندان، شاد باشد؛ همچون #یوسف؛
☹️ چه بسا کسی درون #قصر، #افسرده باشد؛ همچون #زلیخا.
😘 چه بسا کسی درون آتش، #آرامش داشته باشد؛ همچون #ابراهیم؛
😣 و چه بسا کسی درون قصر، آتش #اضطراب و نگرانی از برچیده شدن حکومتش، لذت زندگی را از او بگیرد؛ همچون #فرعون.
☂ آری آرامش ناشی از #یاد_خدا است.
#کتاب_لذت_زندگی_و_نشاط_بندگی
#عباس_علیپور_علامَرودَشتی