🍁:
خاطرات #شهید_احمد_مشلب🌷🕊
راوے: علے مرعے{دوست شہید}
احمـد خیلے دوست داشت ازدواج ڪند و اعتقاد داشت ڪہ مادرش باید دختر مناسبے برایش انتخاب ڪند، چون بہ انتخاب مادرش اعتماد داشت.
دین، مذهب، حیا و غیرت به او اجازه نمےداد ڪہ براے ازدواج با دخترے در ارتباط باشد...!🌸💕
🍁:
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رهبرانه❤
اخ اقاجان شما اگه نبودی ما چیکار میکردیم 🌸بمونین برامون 😍
🍁:
•°•°•🍃🌸🍃•°•°•
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"
#قسمت_دوم
#گناه_ممنوع
چنددقیقه بعددیدم پیام داد
_کجارفتین؟🤔
*بله؟😐
_هستین
*بله😐
_اهل کارفرهنگی هستین آبجی؟🤔
*بله اگه شرایطم جورباشه و بتونم اره
_بامرکز.......آشنایی دارین
*اره چندباری به گوشم خورده اسمش ولی شناخت زیادی ندارم
_من اسمم سبحان(اسامی غیرواقعی)🙂
مسئول جذب این مرکزم.میخوایدیه توضیحی بدم تااگه علاقه داشتیدعضوبشید؟
.
بنظرم اومد یه توضیح ساده ومعمولی که اشکال نداره در ضمن ماکه حرف خاصی نمیزنیم
پس شروع کردبه توضیح دادن......
دراین بین ازم اسم وسن وتحصیلاتموپرسید
نمیخواستم بگم ولی دیدم کاری نمیتونه بکنه که.
حالااسم وفامیل وسن که چیزی نیست
پس گفتم:(رضوانه۲۰سالمه و......درس میخونم)😶
تاسن ورشته موگفتم برام نوشت
_چه جالب 😃منم همسن شماهستم وهمین رشته
وخلاصه گفتگوی ما ازهمین جملات شروع شد
ازدرس📙 وکارش 👨🔧پرسیدم
ازدرس📕 وفضای کارم👩🔧 پرسید
منی که هرپسری👦 بهم ریکوئست میداد،ندیده ونخونده طرف روبلاک🚫 می کردم، حالاداشتم بایه پسرصحبت میکردم.
.
وسط صحبت هامون ازش پرسیدم برنامه ت واسه آیندت چیه؟
گفت میخوام ازدواج کنم👰🏻🤵🏻
گفتم چیییییییی😳😳😯؟؟؟؟تواین سن😮؟
_اره مگه چیه؟شماکه مذهبی هستین چرافکرمیکنین تواین سن ازدواج کردن زوده؟
*به نظرمن ۲۰سال واسه یه پسرکمه که بخوادتواین سن ازدواج کنه.مگه اینکه یه دختر۱۵،۱۶ساله روبگیره
_ یعنی شماکه۲۰سالته بایه پسر همسن خودتون ازدواج نمیکنی؟
قاطع گفتم نه...
.
تقریبایکی دوساعت صحبتمون طول کشیدوخیلی چیزادرموردکارش ودرسش وهمون مرکزبهم گفت
منم درموردخونوادم،کارم،درسم و..... براش توضیح دادم.
بعداین مدت دیگه خداحافظی کردم وباخودم گفتم خب دیگه تموم شد.ولی نمیدونم چرادستم نمیرفت سمت بلاک🚫
رفتم دیدم چقدرررررر باهم حرف زدیم
چت هاروبالاوپایین کردم،بعضیاروخوندم،بعضیاروپاک کردم
باخودم گفتم من چرابایدبایه نامحرم حرف بزنم؟؟؟؟؟😭
وخیلی شدیدپشیمون شدمواحساس گناه کردم
🥺😦
شب خیلی حالم گرفته بود😰
حس بدی داشتم😢
تانیمه شب بیداربودم وباهزاربدبختی خوابم برد
این داستان ادامه دارد... ✨
صلوات برا بخش کننده رمان یادت نره رفیق😉💕
اگر خواستید برا کانالاتون این رمان قشنگ روبزارید هیچ مشکلی نداره ادمینم کنید خودم براتون بزارم☺️♥️
ایدیم👇🏻
@Ye_Dahe_Hashtady
#گناه_ممنوع
#قسمت_سوم
صبح که بیدارشدم😴 اولین چیزی که یادم اومد سبحان بود😬
ولی سعی کردم بهش فکرنکنم وبه کارام برسم
صبحونه خوردم🍳،وسایلمومرتب کردم،کاراموکردم
نمازظهرشد،نمازموخوندم
نزدیک ساعت یک ونیم ظهر بودکه گوشی رو برداشتم📱
دیدم ساعت۱۱شب🕚 پیام داده بوده:شب بخیر😇
همین....
وهمین دوکلمه حال وهوای منو بهم ریخت
دختری نبودم که کمبودمحبت داشته باشم💞 ولی خب ....
توهمون حال وهوابودم که یهوپیام داد
_سلام🥰
*سلام
_ظهربخیر😇
*ممنون
_آدم تاالان میخوابه بنظرت؟🤔
*تاالان خواب بودی مگه؟
_شمارومیگم بانو🙂
*آهان من...من ازساعت۹بیدارم🕘 یه ذره سرم شلوغ بودوقت نمیکردم گوشیموبردارم.
_اهان.خب پس کاراتوکردی؟
*بله
_خب خداروشکر.راستی؟
*بله؟
_توچرابه من نمیگی جانم؟🤔
*چرابایدبهتون بگم جانم؟😳
_همینطوری
*من وشمانامحرمیم.خودتون هم اگه میگیدمذهبی هستین پس بایدهمچین چیزایی رومراعات کنین.
_باشه بابا،چشم،چرادعوامیکنی؟
*حرفی که میخواستید روبزنید.من کاردارم بایدبرم
_خواستم دلیل اصلی مخالفتتو باازدواج یه پسر،توسن کم بدونم.واقعاچرافکرمیکنی من بچه ام؟👶🏻
*من فکرنمیکنم شما بچه هستین.گفتم ازنظرمن این سن کمه.
همینطورسوال پیچ کردمنو ودوباره مثل روزقبلش حدوددوسه ساعت درگیرچت شدیم.
چندمدتی بودکه باسبحان آشناشده بودم وتقریباوابسته🙀
ولی اصلاعلاقه ای نداشتم🤖
فقط وقتی حوصله ام سرمیرفت باهم چت میکردیم وحرفای معمولی میزدیم.
دیگه حرف زدن بایه نامحرم برام سخت نبود😖
خیلی راحت شما به تو تغییرپیداکرده بود😱
ومن خیلی اروم تبدیل شدم به کسی که بدون ذره ای استرس واحساس گناه داره بایه نامحرم چت میکنه....🤯🥴😣
این داستان ادامه دارد... ✨
صلوات برا بخش کننده رمان یادت نره رفیق😉💕
اگر خواستید برا کانالاتون این رمان قشنگ روبزارید هیچ مشکلی نداره ادمینم کنید خودم براتون بزارم☺️♥️
ایدیم👇🏻
@Ye_Dahe_Hashtady
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـلام آقـا
نگاھ ڪن،خیس باࢪونـم🌧🥺
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ 🌿
#امام_رضایم♥️
#پروفایل
#رهبرانه
•°•°•🍃🌸🍃•°•°•
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"
⸙🌹⸙
#تلنگر
✍از پیرمرد دانایی پرسیدند:🕊🌱
تا بهشت چقدر
راه است؟🤔
گفت یک قدم.🗣
گفتند:چطور؟⚠️
گفت: یک پایتان را 👣
که روے نفس شیطانی🦋
بگذارید پایِ
دیگرتان در بهشت است♥️
✨اللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
🍁:
🍁:
•°•°•🍃🌸🍃•°•°•
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"
#پروفایل
#مهدوی
•°•°•🍃🌸🍃•°•°•
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"
【 #یادآور_نامه🚫】
✍ اشتباہ میڪنند
✋ این روزها نہ مانتوهاے تنگ و جلو باز مد است...
✖️نه ساپورت هاے رنگاوارنگ...
✖️نه انواع شلوارهاے پارہ...
✖️و مدل هاے موے غربے...
✖️و نه روابط نا مشروع و دزدے...
👈این روزها . . .
فقط در آوردن اشک مهدی فاطمه مد شده😔
حواست بہ مولا باشہ !
•°•°•🍃🌸🍃•°•°•
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"
💠 راهکار عالی برای #غیبت_نکردن 😍
👥👥در جمع هستیم و پای #غیبت به میان می آید‼️
🔴 چگونه #امر_به_معروف کنیم؟⁉️🤔
1️⃣ #بحث_رو_عوض_کنید...
🔻به طوری که طرف مقابل #متوجه نشه خیلی نرم بحث رو به سمت دیگه میبریم...😉
↩️ اگر بحثی که پیش میکشید براش #جذاب باشه خیلی بهتره و خودش به سمت بحث جدید کشیده میشه✔️
2️⃣ اگر باب درددل داره میگه ، بگیم:
نمیدونم چی بگم عزیزم ولی اون شخص که خودش نیست از خودش #دفاع کنه
☝🏻یا اگه #صمیمی هستین با لبخند😄 بگیم:
صحبتامون داره به سمت #غیبت پیش میره 😢
بهتره در مورد کسی #صحبت نکنیم و الکی برای خودمون #گناه♨️ نخریم❌ و
گناه دیگران رو #پاک نکنیم...😔
و بحث رو عوض کنید طوری که شخص #ناراحت نشه...✋🏻
3️⃣ چندبار که جلوی #غیبت رو بگیرین
یواش یواش متوجه میشن دیگه نمیتونن جلوی شما #غیبت کنن ❌
کپی آزاد حلال✔️
✰آرزوی کربلا✰
•°•°•🍃🌸🍃•°•°•
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"