eitaa logo
فرزندان منتظَِر
284 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.9هزار ویدیو
327 فایل
صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃محبوب خدا ذائقه‌هایمان را عوض کرده‌اند. دیگر دلمان به آسمان خوش نیست. به زمین چسبیده‌ایم و با زمینی‌ها خوشیم. لذت‌هایمان همه بوی نفْس می‌دهد و عادت کرده‌ایم به تعفّن این بو. این حال بد، راز دور ماندن ما از توست. تو اگر چه روی زمینی ولی اهل آسمانی و می‌خواهی زمین را هم آسمانی کنی و ما با این ذائقه‌های بیمار چگونه می‌توانیم دل به تو ببندیم. به جز کسی فریادرسمان نیست، کاری برایمان کن آقا! روزت بخیر محبوب خدا!
🍃شیرین‌ترین عشق شیرینی دنیا را چشیدیم و خوشمان آمد. شیرینی گناه را چشیدیم و لذت بردیم. شیرینی سرگرمی‌ها را چشیدیم و مشغول شدیم. شیرینی محبت تو را کی می‌چشیم تا عاشق شویم؟ به دادمان برس که داریم در میان این شیرینی‌ها، تلخ می‌شویم. روزت بخیر شیرین‌ترین عشق!
🍃 تجلی نام های خدا کاش باور می‌کردم که لحظه لحظۀ زندگی من، در مقابل چشمان توست تا این قدر گرفتار دام غفلت و چاه معصیت نمی‌شدم! هنوز باور نکرده‌ام تو تجلی اسم بصیری و گناهان مرا می‌بینی. هنوز باور نکرده‌ام که تو تجلی اسم سمیعی و حرف‌های ناروای مرا می‌شنوی و هنوز باور نکرده‌ام که تو تجلی اسم خبیری و از هر آنچه در درونم می‌گذرد باخبری. اگر باور می‌کردم، به مقام عصمت هم که می‌رسیدم، جای شگفتی نداشت. به این باور محتاجم، مرا به آن برسان! شبت بخیر تجلی نام‌های خدا!
🍃جمعه‌ها به غروب که نزدیک می‌شوند، برای آدم‌های معمولی وقت دل‌گرفتن می‌شود و برای آدم‌های عاشق منتظر، وقت جان دادن. 🍃 این جمعه هم آمد و رفت و من حس احتضار را در خود ندیدم و این یعنی من هنوز عاشق نشده‌ام. چه حقیقت تلخی! 🍃من در خیالم شیرینی احتضار غروب جمعه را چشیده‌ام. یک روز بچشان به کامم احتضار جمعۀ نیامدنت را.
🍃 کعبه مقصود از تو دور مانده‌ام و هر چقدر می‌دوم،‌ باز هم راه هست برای پیمودن. می‌تر سم خسته شوم از دویدن. کاری برایم کن تا نفس دارم در راه رسیدن به تو در حال دویدن باشم. این گونه چه به تو برسم چه نرسم، عاقبت به خیر از دنیا خواهم رفت. شبت بخیر کعبۀ مقصود!
🍃مهمان عزیز خدا سحرها و افطارها کنار هر کسی نشسته ای، خوشا به حالش که یا تو مهمانش کرده ای و یا مهمانش بوده ای. آقا به ما یاد بده راز مهمان تو شدن یا مهمان ما شدنت را. راضی نشو که از مهمانی فقط حسرتش را به گور ببریم شبت بخیر مهمان عزیز خدا!
🍃امام مظلوم از دغدغه‌هایمان اگر بخواهیم با تو حرف بزنیم، از ابتدا تا انتها جز شرمندگی چیزی برایمان نمی‌ماند. کاش می‌توانستیم ادعا کنیم که دغدغۀ تو یک سر و گردن از دغدغه‌های دیگرمان بالاتر است. خوش به حال کسی که می‌تواند سر بلند کند و بگوید جز تو دغدغۀ دیگه‌ای ندارد. کمی دیگر منتظرمان بمان! خدا را چه دیدی شاید تو تنها دغدغه‌مان شدی. شبت بخیر امام مظلوم!
🍃رفیق شفیق در کشاکش میان شیطان و انسان، وقتی که پای عشق تو در میان باشد، پیروزی انسان بر شیطان قطعی است. کسی که در برابر شیطان دائم شکست می‌خورد، در صداقت عشق به تو تردید کند. گمان می‌کنم دیگر تکلیف کسی که رفیق شیطان شده معلوم است. من اگر رفیق تو نشدم؛ اما از رفاقت با شیطان هم بیزارم و چون عاشق نیستم، دائم در حال شکست خوردن از شیطانم. رفیق همۀ عاشق‌های صادق، مدد کن تا به عشق تو دست پیدا کنم.
🍃محبوب من گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی گویی بدهم کامت و جانت بستانم ترسم ندهی کامم و جانم بستانی چه سخت است وصف یار را از این و آن شنیدن. برخی تو را دیده‌اند و می‌گویند زیبایی، مثل یوسف؛ دلبر و خورشیدچهره. برخی هم می‌گویند حتی زیباتر از یوسفی، یوسف هم اگر تو را ببیند محو جمالت می‌شود. و می‌گویند شنیدن کی بود مانند دیدن ولی گویی سهم من از وصال تو باید شنیدن باشد و شنیدن. من اگر به کام وصال تو نرسم و بمیرم، وصیت کرده‌ام بر سر مزارم مصیبت فراق را بخوانند و اشک بریزند. گفته‌ام کسی بر سر قبرم بگوید که تو خودت را نشانم ندادی و من وفادار بر سر راهت تا آخرین نفس نشستم. خواندن این مصیبت را نه برای گلایه از تو وصیت کرده‌ام، می‌خواهم همه بدانند که زندگی یعنی بر سر راه تو منتظر نشستن، چه بیایی، چه نیایی!
🍃امام غریب چشم‌هایت را بده به من. می‌خواهم لحظه‌های تنهایی حسین را ببینم. باورم نمی‌شود حسین باشد و دشمن داشته باشد و کسی به یاری اش نرود. حسین یار و یاور طلبید و کسی به یاری اش برنخاست؟ باید ببینم لحظه ای را که حسین با تن زخم دیده فریاد می‌کشید «هل من ناصر ینصرنی» و کسی به او جواب نمی‌داد. سال‌هاست که از غربت و تنهایی حسین شنیده ام اما باید ببینم این همه تنهایی را تا باور کنم که می‌شود تو باشی و یار بخواهی ولی من تنهایت بگذارم. مگر همین حالا تو ندای هل من ناصرت بلند نیست؟ چرا نمی‌شنوم؟ مگر نباید به یاری ات برخیزم؟ چرا نشسته ام؟ مگر دلت زخم خورده بی وفایی‌های ما نیست؟ پس چرا هنوز هم لبخند می‌زنم؟ معلوم است باور نکرده ام تنهایی حسین را. به فریادم برس من از عاقبتی مثل عاقبت مردم کوفه می‌ترسم
🍃 معتکف کوی حسین چشم هایت را بده به من می خواهم یک بار با چشم های تو ضریح شش گوشه را طواف کنم. مزار حسین چشم بر هم زدنی از فرشته ها خالی نمی شود. طواف مزار او به همراه فرشته ها لطف دیگری دارد. می خواهم دست در بال فرشته ها شش گوشه را زیارت کنم و برایشان روضه بخوانم و صدای ناله شان را بشنوم. ضجه فرشته هایی که در مصیبت حسین از خود بیخود می شوند، حکومت غم حسین در آسمان را نشانم می دهد. غم حسین بیداد کرده. زندگی در زمین و آسمان به برکت غم حسین جاری است. من در این تردید ندارم اما دوست دارم آن را ببینم. چشم هایت را دریغ نکن از من. شبت بخیر معتکف کوی حسین
🍃 مهربان من در مسیر پیاده روی شتری دیدم که حالم را دگرگون کرد. روی آن نوشته بودند: وقف حسین. خوش به حالش که او را وقف امامش کرده اند. همین روزها هم نوبت فدا شدنش می رسد، فدای حسین برای زائران حسین. کاش یک روز تو هم روی پیشانی ام بنویسی: وقف امام. آقا! همهٔ آرزویم این است هر چه دارم را وقف تو کنم، مال، جان و آبرویم را. مرا وقف خودت کن صبح بخیر مهربان من!