eitaa logo
.: رسالتِ هنر :.
991 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
21 ویدیو
1.1هزار فایل
" ادایِ دِینی محضر شهدای عزیز اسلام " (استفاده تجاری از طرح ها نفرمایید.) باکیفیت آثار: https://negarestock.ir/ ارتباط: @morabbeeir @malekijahan99
مشاهده در ایتا
دانلود
.: مجلس حضرت زهرا سلام الله علیها :. رسالتِ هنر: @resalat_honar
.: رسالتِ هنر :.
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم .: مجلس حضرت زهرا سلام الله علیها :. رسالتِ هنر: @resalat_honar
. . . .: مجلس حضرت زهرا سلام الله علیها :. ... سالن بسیار شلوغ بود. مجروحین آه و ناله می کردند. هیچ کس آرامش نداشت. بالأخره یک گوشه ای را پیدا کردیم و ابراهیم را روی زمین خواباندیم. پرستارها زخم گردن و پای ابراهیم را پانسمان کردند. در آن شرایط اعصاب همه به هم ریخته بود. سرو صدای مجروحین بسیار زیاد بود. ناگهان ابراهیم با صدائی رسا شروع به خواندن کرد! شعر زیبایی در وصف حضرت زهرا سلام الله علیها خواند که رمز عملیات هم نام مقدس ایشان بود. برای چند دقیقه سکوت عجیبی سالن را فرا گرفت! هیچ مجروحی ناله نمی کرد! گویی همه چیز ردیف و مرتب شده بود. به هر طرف که نگاه می کردی آرامش موج می زد! قطرات اشک بود که از چشمان مجروحین و پرستارها جاری می شد، همه آرام شده بودند! ابراهیم همیشه می گفت: بعد از توکل به خدا، توسل به حضرات معصومین مخصوصاً حضرت زهرا سلام الله علیها حلّالِ مشکلات است. رسالتِ هنر: @resalat_honar
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم .: تأثیر ابراهیم بر روی ابوجعفر :. رسالتِ هنر: @resalat_honar
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم .: تأثیر ابراهیم بر روی ابوجعفر :. رسالتِ هنر: @resalat_honar
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم .: تأثیر ابراهیم بر روی ابوجعفر :. رسالتِ هنر: @resalat_honar
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم .: تأثیر ابراهیم بر روی ابوجعفر :. رسالتِ هنر: @resalat_honar
.: رسالتِ هنر :.
.: جدال نفس - قسمت اول | شهید ابراهیم هادی :. رسالتِ هنر: @resalat_honar
. . . شکستن نفس | قسمت اول در باشگاه کُشتی داشتیم آماده می شدیم برای تمرین. ابراهیم هم وارد شد. چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان آمد. تا وارد شد بی مقدمه گفت: ابرام جون، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده!تو راه که می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف می زدند! بعد ادامه داد: شلوار و پیراهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی. کاملاً مشخصه ورزشکاری! به ابراهیم نگاه کردم. رفته بود تو فکر. ناراحت شد! انگار توقع چنین حرفی را نداشت. جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهیم را دیدم خنده ام گرفت! ادامه دارد.... رسالتِ هنر: @resalat_honar
. . . شکستن نفس | قسمت دوم پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی لباس ها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود! از آن روز به بعد اینگونه به باشگاه می آمد! بچه ها می گفتند: بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فرم، آخه این چه لباسهائیه که می پوشی؟! ابراهیم به حرفهای آنها اهمیت نمی داد. به دوستانش هم توصیه می کرد که: اگر ورزش برای خدا باشه، میشه عبادت. اما اگر به هر نیت دیگه ای باشه ضرر می کنین. رسالتِ هنر: @resalat_honar