eitaa logo
رسالتنا
533 دنبال‌کننده
129 عکس
68 ویدیو
1 فایل
‌‌‌‌﷽ ... قُل إنَّما أعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أن تَقُوموا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَ فُرَادَىٰ (سوره‌سبأ آیه ۴۶) ... موسوی هستم، طلبه‌ی قم، گاهی اوقات می‌نویسم، در این کانال به اتفاق طلبه‌ای دیگر، پدر و پسری می‌نویسیم. ... ارتباط با ما: @seyedmousa @mohsenmousavi313
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 السلام علیک یا ابا عبدالله علیه السلام ‌ و من خطبته علیه السلام فی بعض المواعظ: يا ايها الناس، نافسوا في المکارم و سارعوا في المغانم، و لا تحسبوا بمعروف لم تعجلوا، و اکسبوا الحمد بالنجح، و لا تکسبوا بالمطل ذما، فمهما يکن لاحد عند احد صنيعة له، رأي انه لا يقوم بشکرها فالله له بمکافاته، فانه اجزل عطآء و اعظم اجرا. اي مردم! در کارهای نیک با يکديگر رقابت کنيد و در به دست آوردن سود نيکوکاري بشتابيد. چنانچه در کار خير عجله نداشته باشيد، آن را خير و معروف ندانيد، و با انجام معروف سپاس ديگران را نسبت به خود به دست آوريد، و در اثر سستي در کار نيک، زبان مردم را به مذمت و بدگويي نگشاييد. اگر ناتواني را توان بخشيديد، و او محبت شما را سپاس نگفت، غمگين نشويد؛ زيرا خداوند کريم است و بزرگ ترين پاداش ها را به شما عنايت خواهد فرمود و يقينا پاداش خداوند باارزش تر و بزرگتر است. : 1⃣ خطاب حضرت است نه فقط مسلمانان و مومنان "یا ایها الناس" 2⃣ نافسوا به معنای است. در کار خیر باید بر دیگران سبقت گرفت. 3⃣ و در کار خیر هر دو ممدوح است "نافسوا .. سارعوا" 4⃣ سرعت یعنی تلاش مضاعفی بدون و سبقت یعنی تلاش مضاعفی که ملاحظه دیگران هم می شود که از آنها جلوتر زد. 5⃣ در کار خیر ممدوح است ولی در سایر کارها ممدوح نیست. 6⃣ در کار خیر موجب است. 7⃣ کار خیر را از داشته باشیم نه دیگران. 8⃣ دیگران نباید موجب خیّرین شود. 9⃣ الهی برای امر خیر، است. : 1⃣ در شب عاشوا بعد از سخنان حضرت سیدالشهدا، در هر کدام از خیمه‌های صحابه و خیمه‌های بنی هاشم، دعوت به سبقت به شهادت از جانب حبیب بن مظاهر و ابوالفضل عباس انجام می شد. 2⃣ حکایت: روزی پادشاهی با اطرافیانش به شکار رفتند. وقتی حیوانی یافتند شاه به اطرافیانش گفت: دوست دارم خودم به تنهائی آن را شکار کنم؛ دنبال من نیایید؛ و خودش دنبال شکار رفت اما در بیابان گم شد و دیگر نتوانست راه را بیابد و کم کم تشنه و گرسنه گشت و نزدیک بود بمیرد؛ ناگهان از دور چشمش به خیمه ای افتاد و به سوی آن رفت و پیرمرد و پیرزنی را در آن دید که از همه ی دنیا تنها بزی داشتند. آن دو از شاه پذیرائی کرده و تنها بز خود را برای او ذبح و طبخ کردند. شاه هنگام بازگشت به آنان گفت: من در شهر وضع خوبی دارم؛ اگر مشکلی برایتان پیش آمد نزد من بیائید تا کمکتان کنم. مدتی بعد آن مرد و زن که کاملاً بی چیز شده بودند به شهر رفتند تا از آن مهمانشان کمکی بگیرند و تازه در شهر دانستند که او پادشاه است! به کاخش رفتند و پادشاه آن دو را احترام کرده و نزدیک خود نشاند و داستان گم شدن خود و پذیرائی آن دو را برای اطرافیانش تعریف کرد و سپس از اطرافیانش پرسید: اکنون چگونه می توانم لطف این دو نفر را جبران کنم؟ یکی از وزیران گفت: یک گوسفند برایت ذبح کردند، تو هم یک گوسفند به آنان بده؛ دیگری گفت: یک گله گوسفند به آنان بده؛ شخص دیگری گفت: مزرعه ی بزرگی به آنان ببخش؛ دیگری گفت: جواهرات و پول فراوانی به آن دو بده. اما خود پادشاه گفت: شما همگی اشتباه می کنید! اینها تمام هستی خود را برای من خرج کردند. این دو نفر جان مرا نجات دادند و حق حیات بر من دارند؛ یعنی من بقیه ی سلطنتم را بدهکار اینان هستم و حق آنان این است که پادشاهی خودم را به آنان بدهم، تازه اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود. حضرت سیدالشهداء (ع) هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن حضرت این همه اجر و ثواب بدهد نباید تعجب کرد، چون هرکاری که می تواند در حق ابا عبدالله (ع) انجام می دهد؛ یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خود امام حسین (ع)، به زوّار و گریه کنندگان آن حضرت هم درجاتی عنایت می کند. ◼️ @seyedmousamousavi ◼️ www.sm-mousavi.com/fa