20.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچه سربهزیر و آرامی بودم؛ ولی فقط تا وقتی که کسی روی اعصابم راه نمیرفت. اگر کسی اذیتم میکرد قطعا تلافیاش را سرش درمیآوردم. فرقی نداشت معلمم باشد یا همسایه و رئیسم.
گردنم فقط جلوی حرف زور پدرم خم بود. در زندگی، هر کس دیگری بهم زور گفت در عوضش کتک خورد. معلم ریاضی را سر پلههای مدرسه کله کردم، طالبزاده را دم مدرسه با پارهآجر، پهن زمین کردم و مهندس ارشدم را در صنایع فولاد با پیچیدن طنابی دور گردنش زمین زدم. فقط وقتی مامور، در اتاق بازجویی کشیدهای خواباند توی صورتم نتوانستم کاری کنم. کینهاش را به دل گرفتم تا روزی که نوبت من هم بشود و موعد انتقامم برسد.
📚 پیک سحر
روایتی از زندگی سیدجبار موسوی
🔍محققان: علی هاجری و هادی سلامات
✍️نویسنده: مهرزاد قویفکر
راه های تهیه کتاب:
بلوار بهبهانی جنب حوزه علمیه امام خمینی ره کتابفروشی رسانهبیداری
امانیه، میدان مولوی(سه گوش)، کتابشهرایران
🔸️جهت سفارش تلفنی:
☎️ 061-35530798
🔹️جهت سفارش پیامکی:
📱 09305619565
------------------‐-----------------------------------------
🔰 resanebidari_ir
🔰 ketabshahr_ahvaz
#سید_جبار_موسوی
#پیک_سحر
#مسجد
#تربیت
#نوجوان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 سید خودش بچه کف خیابان بود. توی همین محلهها بزرگ شد. توی همین کوچههای خاکی کشتی گرفت و فوتبال بازی کرد. بچههای خیابان را میفهمید؛ برای همین اغلب دنبال بچههای نمازخوان انقلابی نمیرفت. دلش میخواست بچههای خیابان را متحول کند. میگفت:《گلچین نکنین. همه بچهها رو دوست داشته باشین. بینشون فرق نذارین. همونهایی رو بیارین مسجد که فکر میکنین اصلاً توی فضا نیستن. من دنبال همین بچههام. با اینها دوست و رفیقم.》
پیک سحر، روایت زندگی سیدجبار موسوی، از مبارزان انقلاب اسلامی در اهواز
✍️نویسنده: مهرزاد قویفکر
🔍محققین: هادی سلامات و علی هاجری
📙 ناشر: راهیار
📚 هفته کتاب
#کتاب
#پیک_سحر
#سید_جبار_موسوی
#انقلاب
#جنگ
#تربیت
#نوجوان
🆔 @resanebidari_ir
🆔@resanebidari_pv