eitaa logo
📡 سیمای حرم عشق📡
71 دنبال‌کننده
3هزار عکس
919 ویدیو
17 فایل
📡 رسانه خبری مذهبی حرم عشق✨ 👌کانال برای بهره مندی دوستانی که امکان حضورِ فیزیکی درزیارت حرمین شریف و یا شرکت در مجالس مذهبی و هئیت را ندارند تاسیس و راه اندازی شده است 🎬 تصاویر مستقیم جدید روز اماکن مقدسه و حرمین شریف 🆔@RESANEH_zolfaghar
مشاهده در ایتا
دانلود
ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود روح از پیکره ی کعبه برون آمده بود روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز عشق او بر دل سنگی‌‌ِ حرم غالب شد قبله مایل به علی بن ابی طالب شد از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت کعبه در بدرقه اش چند قدم با او رفت قفس کعبه شکسته است دم پرواز است برو از کعبه که آغوش محمد باز است آینه هستی و با آینه باید باشی خانه زادِ پسر آمنه باید باشی همه ی غائله ها گشت فراموشِ نبی کودکی های علی پر شد از آغوش نبی مستی اهل سماوات دو چندان شده است عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی تا بچیند رطب تازه ای از باغ بهشت رفته دردانه ی کعبه به سردوش نبی که نبی بوده فقط این همه سرمست علی که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی چشم در چشم علی ، آینه در آیینه حرف ها می زند اینک لب خاموش نبی دور از من مشو ای محو تماشای تو من نگران می شوم از دور شدن های تو من من به شوق تو سکوتم ، تو فقط حرف بزن وحی می ریزد از آهنگ لبت ، حرف بزن می نشینم به تماشای تو تنها ، آری هر زمان خسته ام از مردم دنیا ، آری بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد همه ی دهر اگر شعب ابی طالب شد خوب شد آمدی ای معنی بی همتایی بی تو هر آینه می مردم از این تنهایی دین اسلام در آن روز که بازار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت اول آن کس که خریدار شدش حیدر بود باعث گرمی بازار شدش حیدر بود وحی می بارد و من دوخته ام دیده به تو تو به اسلام ؟ نه ! اسلام گراییده به تو در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم از رسولان دگر با تو اولوالعزم ترم می رود قصه ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام ... 🆔@RESANEH_zolfaghar
با چشم ترم علی علی می‌گویم وقت سحرم علی علی می‌گویم حالا که «پدر» نیست کنارم، مولا! جای پدرم علی علی می‌گویم 🆔@RESANEH_zolfaghar
شاه پناهم بده.mp3
3.83M
دامن آلوده و بار گناه آورده ام گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هرکه بودم هرکه هستم بر کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده ام هر که آرد تحفه ای بر محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام در کرم، شه را گدا باید، گدا را نیز شاه من گدا، دست گدایی سوی شاه آورده ام بر کبوترهای صحنت هدیه ی ناقابلی است گندم اشکی که در این بارگاه آورده ام ناله ام در سینه، اشکم در بصر، سوزم به دل نامه ای چون دود آه خود سیاه آورده ام ذره بودم زائر شمس الشموسم کرده اند قطره ای بودم به این دریا پناه آورده ام گرچه هستم قطره ای ناچیز، یک دریای اشک هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده ام هر فقیری هست دست خالی اش سرمایه اش من فقیرم دست خالی را گواه آورده ام شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم غرق گناه آمدم ‏ علیه السلام 🆔@RESANEH_zolfaghar
عمری‌ست گفته‌ایم به عشق تو یا علی: «یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»... من کیستم که بر سر خوانت بخوانی‌ام؟ شاهان عالم‌اند به خوانت گدا، علی... در راه عشق، غیر علی در میانه نیست از ابتدا علی‌ست و تا انتها علی... با مهرش از عدم به وجود آمدیم ما یعنی که هست رمز فنا و بقا علی چون خیر و شر رقم به یدالله می‌خورد حُسن‌القضاست از پس سوءالقضا علی در حیرتم که خلق چرا رو به هم زنند! وقتی که هست بر همه مشکل‌گشا علی عالم تمام خصم و فقط دوست حیدر است خلقی غریبه‌اند و فقط آشنا علی... خیبرگشا علی‌ست علی، ای خوشا علی! مرحب‌فِکَن علی‌ست علی، مرحبا علی! دل می‌برد به غمزه، ز خیل دلاوران وقتی زند به خوان دلیری صلا علی در گویش ملائکه تغییر می‌کند حَیِّ عَلَی اَلصَلاة، به حَیِّ عَلَی علی می‌ایستند خیل ملائک به حرمتش هرچند می‌نشست روی بوریا علی ارض و سما به دور علی چرخ می‌زنند فرمانبر است عالم و فرمان‌روا علی... هرچند ناخنش به فلک سر به سر رود با کودکی یتیم رود پا به پا علی از یُمن طلعتش همه را عفو می‌کنند آید اگر به جلوه به روز جزا علی هرگز نبوده است جدا از علی، خدا هرگز نبوده است جدا از خدا، علی مشعر علی و کعبه علی و منا علی زمزم علی و مروه علی و صفا علی حیدر، اباالحسن، اسدالله، مرتضی صفدر، ابوتراب، ولی، ایلیا، علی نوح و خلیل و موسی و عیسی و مصطفی سرّ ظهور یک به یک انبیا علی... او را شناخت شام عروجش نبی که دید صاحب سخن خداست و صاحب صدا علی آن شب که فاصله دو کمان بود تا خدا خود را رسول گرم سخن یافت با علی چون روز روشن است پس از لیلة‌المبیت تنها یکی‌ست با نبی اهل وفا؛ علی... در کوچه شد ز جور، قدش گر دو تا علی در خانه بود مِهر بتولش عصا علی... چشم خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟ کز گَرد چادرش بکشد توتیا علی شیر خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟ کز غم به حِرز او ببرد التجا علی وجه خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟ کز عالمی کند به رخش اکتفا علی می‌خواستم که مدح علی سر کنم، ولی تا خاک پای فاطمه شد رَهنما علی من اَلکَنم ز مدحت خاتون عالمین وقتی که گفته حضرت او را ثنا علی گوید مگر مدیح علی، شخص فاطمه گوید مگر مدیحۀ خیرالنسا، علی شادم که جز ولای تو و مهر فاطمه چیزی نمانده از همه دنیا مرا، علی! عمری‌ست گفته‌ایم فقط «یا علی مدد» آری مدد ز غیر تو ننگ است یا علی! 🆔@RESANEH_zolfaghar
قصیده‌ای‌‌ست برآورده از گریبان هیچ کدام هیچ؟ سری پای‌ماچ هیچان هیچ قصیده‌ای به مثل ذوالفقار نغمه‌شکار مجال دررو از این آبدار برّان هیچ قصیده‌ای همه از فقر و فخر مالامال گدای آب گوارا و گرده‌ی نان هیچ قصیده‌ای نه خریدار شر نه خیرفروش نشسته بر در دکّان نامسلمان؟ هیچ قصیده‌ای به تن از کسوت ریا عاری به باد داده لباس ریا و عریان هیچ قصیده‌ای سر از افلاک برکشیده عُنُق قصیده‌ای همه عصیان و طوق طغیان هیچ قصیده‌ای زده در خاک درد ریشه‌ غم که نیست واهمه‌اش از قفای طوفان هیچ قصیده‌ای به تماشای خویش ابن سبیل نه اهل هند و عراق‌ست و نز خراسان هیچ قصیده‌ای که اگر جامه افکند بر موج رطوبتی نپذیرد از آب عمّان هیچ نخوانمش به کسی چون که درک می‌نکنند نوای یاسین را ز امتیاز رحمان هیچ بر این جماعت خرفهم بی‌تمیز جهول که هیچ بوده فراوان‌شان، فراوان هیچ بر این قبیله‌ی انعام‌خوی بل هم اضل که زعفران نشناسند از سپستان هیچ سوار جمله‌ی خلق‌اند و خود ستوروش‌اند شتر فکنده مگر چشم خود به کوهان هیچ که از عدم نگذارند پا به ملک وجود که از نبود نبردند پی به امکان هیچ اگر به عُدّه پُران‌اند هم تهی‌دست‌اند وگر به عِدّه زیاداند هم کماکان هیچ فقیر جلوت شاهانه‌اند و مستغنی رفیق خلوت پیمانه‌اند و پیمان هیچ به شکلِ کاری ایشان ندیده‌ام کس را به کج‌مداری اینان ندیده دوران هیچ کج‌اند و تا به ثریاست کج‌مداری‌شان که خواجه‌‌وار نبینند غیر ایوان هیچ که خواجگان سراپرده‌اند و پرده‌دران نه هیچ مردعیاراند و نی ز نسوان هیچ چنین که دست به مینای لغو می‌آزند به جز تری چه نصیب‌ست‌شان به دامان؟ هیچ سبک‌سرند و تهی‌‌توشه‌اند و خالی‌مغز نه باکشان ز قیامت نه بیم میزان هیچ به هر کجا صلتی افکنند کاسه‌بلیس قصیدتی نسرودند مفت و مجّان هیچ قصیدتی نسرودند جز به قصد شهان مدیحتی ننوشتند جز به خاقان هیچ خوشم اگر که قلم بر قصیده‌ می‌گیرم نیاورم سخنی جز علیّ عمران هیچ به پیش فضل علی، مدح دیگری هرگز خدای را نشوم فضله‌خوار بهمان هیچ صراط سیرت او بود و بی‌علی هرگز نمی‌برند و نبردند ره به قرآن هیچ طواف کعبه اگر بی‌ولای اوست چه سود چون آسیا که ندانست ز آسیابان هیچ اگر وجود مرا ذرّه‌ذرّه بشکافند به غیر مهر علی برنیاید از آن هیچ هرآن‌طرف که ببینم، فثمّ وجه الله بدین دلیل شده‌ست از علی چه پنهان هیچ ندیدم ارچه ورا، گفتمش مرا بنگر همای سعد از این نحس رو مگردان هیچ به جلوه آمد و ما را به قهقرا انداخت شما و آینه، ماییم و صد بیابان هیچ به قول بیدل ما، نقشبند عالم شعر که هست در برش این نظم سست‌بنیان هیچ: اگرکه دشمن او در لباس کعبه رود از آن لباس نبیند به غیر قطران هیچ برای او که قدیم‌ست نیست آغازی برای او که بسیط‌ست نیست پایان هیچ نیافت فرصت ادراک نور او را نار چنانکه نرمی گلبرگ را مغیلان هیچ نواله‌چین علی بوده‌ از ازل غزلم مباد تا به ابد بگذرم از این خوان هیچ مراست شوق نفس با فمن یمت یرنی جز این هوا چه مگر خواست مرگم از جان؟ هیچ از اینکه می‌دهدم دست دیدنش دم مرگ مراست خاطر مجموعی و پریشان هیچ همین عدم که منم را می‌آورد به حساب کز اوست هستی این ذرّه‌ی نه چندان هیچ نبود جذبه‌ی او جوهرم فراری بود نمی‌نشست کلامم به جان دیوان هیچ 🆔@RESANEH_zolfaghar
از وقتی وقف غمت هستم.mp3
2.03M
از وقتی وقف غمت هستم از غم دنیا شدم آسوده حک بکنید به روی قبر من نوکر حضرت رضا بوده یه عمریه هوایی ام همه می دونن امام رضایی ام داغ غم جد غریب تو منو یه روزی می کشه آقا هر کی دلش خوشه به یه چیزی من که دلم به تو خوشه آقا تو رو دارم چه غم دارم تویی واللهه همه کس و کارم وقتی دارم میرم از این دنیا چشام به راهه که بیای آقا گفتی میام دیدن زائرهام بیا ولی با مادرت زهرا گدای شاه ایرانم خدا رو شکر همسایه ی سلطانم ‏ ‏ ﷽ 🆔@RESANEH_zolfaghar
از سر جاده.mp3
3.6M
از سر جاده راه افتاده پای پیاده یه دهاتی با همون لباس ساده داره میاد برسه پنجره فولاد بشینه روبرو گنبد گوشه ی صحن گوهرشاد یکی از شمال از کنار شالیا یکی از جنوب از همون حوالیا همه اومدند دست خالیا هنوزم یه عده توی راهند مثل هر شب دلم برات کفتره سلطان تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان دلشوره داره قلبش پاره لحظه شماره زائر خسته ای که توی قطاره تو هر ایستگاه می کشه از جگرش آه منتظر نشسته تا که ساعت هشت بیاد از راه یکی شهریه مثل این مسافره یکی چادر نشینه از عشایره همه ی حرم پر زائره هنوزم یه عده توی راهند بنده نوازیت همه میگن محشره سلطان تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان از همه سیره بختش پیره داره می میره غروبِ مریض خونه بد دلگیره هی فراق و خواب ایوون و رواق و بعد رویا باز می بینه در و دیوار اتاق و روی تختش بازم با گریه می شینه پخش مستقیم حرم رو می بینه حجم زائرا خیلی سنگینه هنوزم یه عده توی راهند آروم می گه این بَده هم نوکره سلطان تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان 🆔@RESANEH_zolfaghar
خدایا! من از تو می‌خواهم به حق ولیت علی بن محمّد (درود خدا بر آنان) که مرا بر ادای واجباتت و نیکی به برادران ایمانی‌ام کمک کنی و این امور را بر من آسان گردانی و انجام آن‌ها را قرین خیر و خوبی قراردهی و مرا به فضل خویش بر طاعتت کمک کنی‌، ای مهربان 📚 منبع؛ دعای توسل دیگر ﷽ 🆔@RESANEH_zolfaghar
شاه پناهم بده.mp3
3.83M
دامن آلوده و بار گناه آورده ام گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هرکه بودم هرکه هستم بر کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده ام هر که آرد تحفه ای بر محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام در کرم، شه را گدا باید، گدا را نیز شاه من گدا، دست گدایی سوی شاه آورده ام بر کبوترهای صحنت هدیه ی ناقابلی است گندم اشکی که در این بارگاه آورده ام ناله ام در سینه، اشکم در بصر، سوزم به دل نامه ای چون دود آه خود سیاه آورده ام ذره بودم زائر شمس الشموسم کرده اند قطره ای بودم به این دریا پناه آورده ام گرچه هستم قطره ای ناچیز، یک دریای اشک هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده ام هر فقیری هست دست خالی اش سرمایه اش من فقیرم دست خالی را گواه آورده ام شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم غرق گناه آمدم ‏ علیه السلام 🆔@RESANEH_zolfaghar
تشنه‌کامی که لبِ او رَبَّنا برداشته آب را از چشمه‌سار مرتضی برداشته از وضوی او حیات جاودانه می چکد خضر از مَسحِ علی آب بقا برداشته زحمت خَلقِ تشیُّع را خودش گردن گرفت بار ما را حیدر از دوش خدا برداشته کعبه را بی پرده ی مشکی تصور کرده اند تا علی از شانه های خود عبا‌ برداشته از زمانی که علی بین قنوتش اخم کرد طاق محراب مساجد انحنا برداشته کار دست قابض الارواح داده وقت جنگ ذوالفقارش را به قصد حمله تا برداشته وصله‌پینه فوت و فنِّ کیمیای حیدر است بارها فضّه ز نعلینش طلا برداشته روز محشر دست حسرت بر سر خود می زند هرکه دست از حُبِّ آل مرتضی برداشته آمده که شیعه ی حیدر،شفیعش فاطمه است این مُسَبب شد که من را هم هوا برداشته می توان بر شکِّ قلبش با یقین خرده گرفت زائری که در نجف قبله‌نما برداشته؟! در حریمش شاعران سرگرم مضمون یابی اند جای جای صحن او را محتوا برداشته گنبد و گلدسته را انسان تجسم می کنم... گوئیا ایوان‌طلا دست دُعا برداشته اذن دیدار پسر را هم پدر امضا کند در "نجف" زائر براتِ "کربلا" برداشته ▪️ ▪️ آن کفن های بهشتی سهم فرزندش نشد پس برای خود حسینش بوریا برداشته 🆔@RESANEH_zolfaghar