بسماللهالرحمنالرحیم
#شهادت_حضرت_رقیه_سلامالله
مجلس یزید لعنتالله
در مجلس یزید جانها به لب رسید
جانها به لب رسید در مجلس یزید
زد خنده بر غمِ زنهای قافله
وقتی شراب از کنج لبش چکید
دستی به خیزران ، دستی به نَرد داشت
آورد طشت زر یک مرد زر خرید
واشد طنابها از دور گردنش
طفلی پس از سهشب راحت نفَس کشید
از رخت کهنهاش جبریل میگریست
از زخم پایِ او زنجیر میچشید
بوی پدر رسید غم بر دلش نشست
حرف کنیز شد رنگ از رُخش پرید
میدید میزند هِی چوب را به طشت
قدش نمیرسید قلبش چه میتپید
«بس نیست نانجیب» دادِ رُباب بود
«نامرد کم بزن» از عمه میشنید
صبرش به سر رسید بر روی پنجه رفت
خیره به طشت شد آن چشمِ ناامید
میدید میزند نامرد برلبش
زد بر دهانِ خود لبهای خود گزید
مثل حصیر بود لبهای چاکِ او
هی ضرب تازه دید هی زخم تازه دید
مویش خضاب بود طشت و شراب بود
زد خیزران شکست زد دخترک برید
اُفتاد سر ولی غلطید سمت او
اما رُباب زود سمت پدر دوید
سر را زِ کاخ بُرد یک مرد سرخ مو
رفتند و مانده بود یک طفل مو سفید
(حسن لطفی۴۰۳/۰۵/۱۹)
#یاشبیر
#اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@RESANEH_zolfaghar
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
زِ درد بال و پری زد ولی پرش اُفتاد
میان کوچه عبایِ مطهرش اُفتاد
دوباره کوچهی باریک و سنگهایِ زمین
مواظب است نیاُفتد که آخرش اُفتاد
نهاده است به دیوار شانه هایش را
اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد
بلند شد به سرِ زانویَش ، زمین نخورَد
چه کرده زَهر که اینبار با سرش اُفتاد
نشد صدا بزند یک نَفَس جوادش را
که کارِ او به نَفَسهایِ آخرش اُفتاد
رسید یک طرفِ حجره و زمین غلطید
دُرست مادرِ او سمتِ دیگرش اُفتاد
نبود طَشت به پیشش ولی یقین دارم
که تِکههایِ جگر در برابرش اُفتاد
گِریست دامنش از پارهی جگر پُر شد
که یادِ خاطرهی گریه آورش اُفتاد
تمامِ حُجره پُر از روضههای محسن بود
همینکه خانه پُر از شعله شد دَرَش اُفتاد
شکسته شد در و یک ضربه میخ را هول داد
همینکه محسنش اُفتاد مادرش اُفتاد
* * *
رسید کاسهیِ آبی حسین گفت حسین
دوباره لرزه به لبهای مضطرش اُفتاد
حرامزادهای آمد به سینهاش پا زد
در آن طرف سرِ گودال خواهرش اُفتاد
چه سخت شد ، اثر بوسه از گلو نگذاشت
که شمر از نَفَس اُفتاد ، خنجرش اُفتاد
یکی دو تا... نه خدایا دوازده ضربه
میان پنجه سری ماند و حنجرش اُفتاد
(حسن لطفی)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
عبا به روی سر خود کشید و هِی اُفتاد
همینکه زهر جگر را درید و هِی اُفتاد
سرِ مبارک و چشمان تار و سنگِ مسیر
میانِ راه زمین را ندید و هِی اُفتاد
چه کرده با جگرش زهر مادرش میدید
چگونه تا درِ حجره رسید و هِی اُفتاد
گرفته بود اباصلت از بغلهایش
نشست و پاشُد و آهی کشید و هِی اُفتاد
برای زهر نه در کوچه یادِ مادر بود
صدای نالهی زهرا شنید و هِی اُفتاد
گذاشت دست به در ، میخِ شعلهور را دید
گذاشت دست به پهلو خمید و هِی اُفتاد
رضا نبود حسن بود و پارههای جگر
به خاک ، خون زِ لبانش چکید هِی اُفتاد
به یادِ روضهی یابن الشبیب و یادِ سر و
لباس کهنه و آنکه برید و ... هِی اُفتاد
زِ خیمه تا به بلندی ، زِ تل سویِ گودال
چقدر عمهی ما هِی دوید و هِی اُفتاد
نکرد رحم حرامی به طفلِ بی بابا
که پابرهنه دوید و بُرید و هِی اُفتاد
به من دهید که سر را برایتان ببَرم
شما که هِی نوکِ نیزه زدید و هِی اُفتاد
(حسن لطفی ۴۰۱/۰۷/۰۴)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسماللهالرحمنالرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
روضه امام رضا علیهالسلام
از بس به خاکِ بی کسیاش پا کشیدهاست
سر را به رویِ دامن زهرا کشیدهاست
در را ببند اباصلت ، نشنوند
دادی که مادر از غم آقا کشیدهاست
انگورِ زهردار چه کرده است ، واضح است
آتش تمامیِ جگرش را کشیدهاست
آه ای جوادِ شهر کمی زودتر بیا
کارش خدای من به تقلا کشیدهاست
خواهر ندارد اینکه چنین میزند نفَس
خود را به حُجرهاش تک و تنها کشیدهاست
معصومه خوب شد که ندیدهاست حالِ او
این دست و پا زدن به درازا کشیدهاست
این گوشه قتلگاه حسین است ، نه رضا
از سینه بسکه وای حُسینا کشیدهاست
زینب اگرچه بود ولی کاشکی نبود
گودال هست و کار به دعوا کشیدهاست
سهمش میانِ اینهمه غم ، تازیانه است
سهمش میان غارت و بلوا کشیدهاست
نگذاشت تا حسین بگوید برو حرم...
بی غیرتی که روی لبش پا کشیدهاست
دَرهَم شدهاست خونِ دو دستش به خونِ او
از بسکه تیغ از تَنِ آقا کشیده است....
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۶/۲۵)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
روضه امام رضا علیه السلام
نشست روی زمین و بلند شد شاید
که مرهمی به جگر پارهها زند که نشد
کنار فاطمه پنجاه مرتبه اُفتاد
نشست نالهی یا مرتضی زند که نشد
بلند شد که بگوید جواد، جانش رفت
نشست مادرِ خود را صدا زند که نشد
حرارت جگرش دادِ او درآورده
چقدر خواست که داد از جفا زند که نشد
به حجره بود نبیند جواد حالت او
که آخرین نفسش را رضا زند که نشد
گرفته بود اباصلت شانهاش، میخواست
نفس نفس به غم کربلا زند که نشد
به گریه گفت که یابنشبیب، عمهی ما
دوید جد مرا تا صدا زند که نشد
شلوغ بود و حرامی و چکمه یابن شبیب
حسین خواست که حرف از خدا زند که نشد
شلوغ بود و حرامی و عمهام آمد
که ناله بر بدنی نخنما زند که نشد
در ازدحامِ قبائل به گِرد او ، پیری
رسید تا که به نذرش عصا زند که نشد
سنان دوباره به دنبال جای سالم بود
که نیزه را به تنِ جد ما زند که نشد
حسین خواست کمی هم نفس کشد، نگذاشت
حسین خواست کمی دست و پا زند که نشد...
(حسن لطفی۴۰۳/۰۵/۲۰)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
زهر اُفتاده است بر جانت
تب و آتش شده است مهمانت
میفشاری زِ درد دندان را
میکِشی زانوان بیجان را
شعلهها سرکش است میدانم
جگرت آتش است میدانم
شده وقت غروب بین مسیر
به زمین پا مکوب بین مسیر
به سر خود عبا کشیدهای و
سر خود را کجا کشیدهای و
پیش زهرا زمین مخور اینقدر
تک و تنها زمین مخور اینقدر
آه با چشم تار اُفتادی
وای پنجاه بار اُفتادی
این چه زهری است بی صدا شدهای
چقدر مثل مجتبی شدهای
به اباصلت ناله زن شاید
جای تو درب حجره بگشاید
حیف دور و برت برادر نیست
غیر آن چند تا کبوتر نیست
به سر تو برادری که نبود
خوش بحال تو خواهری که نبود
خواهری نیست بی نفس بدود
سمت تو روی خار و خس بدود
خواهری نیست بین نامحرم
گاه پیش تو گاه پیش حرم
پُر خون است روی پیرهنت
به در حجره میکشی بدنت
سر تو دور از همه اُفتاد
روی دامان فاطمه اُفتاد
ای اباصلت خاطر زهرا
زودتر ببند درها را
از زمین این حصیر را بردار
صورتم را به خاکها بگذار
درد حرف تو را برید ای داد
پسرت نالهات شنید ای داد
سرفهها آمد و امانت برد
آتش زهر استخوانت برد
به زمین چنگ میزنی شاید
لحظهای این نفس به لب آید
بین حجره کمی تقلا کن
راه مسدودِ سینه را وا کن
لب تو خون شده است صبری کن
پسرت آمده است صبری کن
لب گزیدی که ناله تا نزنی
پیش این طفل دست و پا نزنی
ریخت مژگانت از عزای حسین
گریه کردی ولی برای حسین
آه ما را عزیز زهرا کشت
آه ریاّن حسین ما را کشت
بین گودال بود و گیرافتاد
آی پامال بود و گیرافتاد
تکیه بر نیزه داد نیزه شکست
شمر آمد به روی سینه نشست
همگی آمدند یابن الشبیب
عمهام را زدند یابن الشبیب
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۶/۱۴)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحيم
#پایان_محرم_و_صفر
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمُردم پس از محرمتان
لباسِ مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کَنَم از آن؟ چگونه از غمتان؟
بگیر امانتیات را خودت نگه دارش
که چند وقت دگر میشَویم محرمتان
برایِ سالِ دگر نَه برایِ فاطمیه
برایِ روضهی مادر برای ماتمتان
دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی
به لطفِ فاطمه بر ریشههای پرچمتان
هزار شُکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقهی ماتم شدیم همدمتان
بیا دوباره بخوان روضههای یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دَمِتان
چه شامها که زدی سر به گریهام اما
مرا ببخش نمُردم به پایِ مقدمتان ...
(حسن لطفی)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_دکتر_حسن_لطفی
@yashobeyr_hassan_lotfi
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
زِ درد بال و پری زد ولی پرش اُفتاد
میان کوچه عبایِ مطهرش اُفتاد
دوباره کوچهی باریک و سنگهایِ زمین
مواظب است نیاُفتد که آخرش اُفتاد
نهاده است به دیوار شانه هایش را
اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد
بلند شد به سرِ زانویَش ، زمین نخورَد
چه کرده زَهر که اینبار با سرش اُفتاد
نشد صدا بزند یک نَفَس جوادش را
که کارِ او به نَفَسهایِ آخرش اُفتاد
رسید یک طرفِ حجره و زمین غلطید
دُرست مادرِ او سمتِ دیگرش اُفتاد
نبود طَشت به پیشش ولی یقین دارم
که تِکههایِ جگر در برابرش اُفتاد
گِریست دامنش از پارهی جگر پُر شد
که یادِ خاطرهی گریه آورش اُفتاد
تمامِ حُجره پُر از روضههای محسن بود
همینکه خانه پُر از شعله شد دَرَش اُفتاد
شکسته شد در و یک ضربه میخ را هول داد
همینکه محسنش اُفتاد مادرش اُفتاد
* * *
رسید کاسهیِ آبی حسین گفت حسین
دوباره لرزه به لبهای مضطرش اُفتاد
حرامزادهای آمد به سینهاش پا زد
در آن طرف سرِ گودال خواهرش اُفتاد
چه سخت شد ، اثر بوسه از گلو نگذاشت
که شمر از نَفَس اُفتاد ، خنجرش اُفتاد
یکی دو تا... نه خدایا دوازده ضربه
میان پنجه سری ماند و حنجرش اُفتاد
حسن لطفی #یاشبیر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
نشر اشعار آئینی نشر مطالب مذهبی
نشر_تراکت_پوستر_مذهبی_انقلابی
🎙نشر_روضه_صوتی
#پویش_هئیتی_خادمان_حسینی
🎬نشر کلیپ و عکس مذهبی مناسبتی ایام
🖊️نشر_مطالب مذهبی
@RESANEH_zolfaghar
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
عبا به روی سر خود کشید و هِی اُفتاد
همینکه زهر جگر را درید و هِی اُفتاد
سرِ مبارک و چشمان تار و سنگِ مسیر
میانِ راه زمین را ندید و هِی اُفتاد
چه کرده با جگرش زهر مادرش میدید
چگونه تا درِ حجره رسید و هِی اُفتاد
گرفته بود اباصلت از بغلهایش
نشست و پاشُد و آهی کشید و هِی اُفتاد
برای زهر نه در کوچه یادِ مادر بود
صدای نالهی زهرا شنید و هِی اُفتاد
گذاشت دست به در ، میخِ شعلهور را دید
گذاشت دست به پهلو خمید و هِی اُفتاد
رضا نبود حسن بود و پارههای جگر
به خاک ، خون زِ لبانش چکید هِی اُفتاد
به یادِ روضهی یابن الشبیب و یادِ سر و
لباس کهنه و آنکه برید و ... هِی اُفتاد
زِ خیمه تا به بلندی ، زِ تل سویِ گودال
چقدر عمهی ما هِی دوید و هِی اُفتاد
نکرد رحم حرامی به طفلِ بی بابا
که پابرهنه دوید و بُرید و هِی اُفتاد
به من دهید که سر را برایتان ببَرم
شما که هِی نوکِ نیزه زدید و هِی اُفتاد
حسن لطفی #یاشبیر
🔹 #اشعار
نشر اشعار آئینی نشر مطالب مذهبی
نشر_تراکت_پوستر_مذهبی_انقلابی
🎙نشر_روضه_صوتی
#پویش_هئیتی_خادمان_حسینی
🎬نشر کلیپ و عکس مذهبی مناسبتی ایام
🖊️نشر_مطالب مذهبی
@RESANEH_zolfaghar
بسماللهالرحمنالرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
روضه امام رضا علیهالسلام
از بس به خاکِ بی کسیاش پا کشیدهاست
سر را به رویِ دامن زهرا کشیدهاست
در را ببند اباصلت ، نشنوند
دادی که مادر از غم آقا کشیدهاست
انگورِ زهردار چه کرده است ، واضح است
آتش تمامیِ جگرش را کشیدهاست
آه ای جوادِ شهر کمی زودتر بیا
کارش خدای من به تقلا کشیدهاست
خواهر ندارد اینکه چنین میزند نفَس
خود را به حُجرهاش تک و تنها کشیدهاست
معصومه خوب شد که ندیدهاست حالِ او
این دست و پا زدن به درازا کشیدهاست
این گوشه قتلگاه حسین است ، نه رضا
از سینه بسکه وای حُسینا کشیدهاست
زینب اگرچه بود ولی کاشکی نبود
گودال هست و کار به دعوا کشیدهاست
سهمش میانِ اینهمه غم ، تازیانه است
سهمش میان غارت و بلوا کشیدهاست
نگذاشت تا حسین بگوید برو حرم...
بی غیرتی که روی لبش پا کشیدهاست
دَرهَم شدهاست خونِ دو دستش به خونِ او
از بسکه تیغ از تَنِ آقا کشیده است....
حسن لطفی #یاشبیر
🔹 #اشعار_ناب
⚫به کانال محفل عزداری حسینی خوش آمدید
⚫محفل هئیت محبان بیت الهادی(ع)
⚫ نشر اشعار آئینی نشر مطالب مذهبی
نشر_تراکت_پوستر_مذهبی_انقلابی
🎙نشر_روضه_صوتی
#پویش_هئیتی_خادمان_حسینی
🎬نشر کلیپ و عکس مذهبی مناسبتی ایام
🖊️نشر_مطالب مذهبی
@RESANEH_zolfaghar
بسماللهالرحمنالرحیم
#وفات_حضرت_امالبنین_سلامالله
مادرِ اندوهها بیبیِ غم اُمالبَنین
بی نفس بی همنفس ای بی حرم اُمالبَنین
ما گرفتاریم، اما از گرفتاری چه غم
تا تو را داریم در هر بیش و کم اُمالبَنین
ما چه میخواهیم غیر از ریشههای چادرت
روزِ محشر جمعِ ما و یک قسم: اُمالبَنین
جانِ ما این مادر است و جان ما آن مادر است
تا که دم یافاطمه است و باز دم اُمالبَنین
ای پس از زهرا پس از آتش پس از در ، فاطمه
ای برای فاطمه هم محترم اُمالبَنین
ای جوانمُرده کمی هم از جوانِ خود بخوان
میرسد هِی واحسینت پشتِ هم اُمالبَنین
در مدینه بودی اما این سهشعبه زد تو را
چشمِ خون، مشکِ تُهی ، دستِ قلم اُمالبَنین
از زمانی که شنیدی کمکم عباسِ تو ریخت
میخوری هِی بر زمین در هر قدم اُمالبَنین
سربهزیری مثل زینب، شرمگین مثل رُباب
ای فدای گریههاتان پیشِ هم اُمالبَنین
چشمِ عباس و گلویِ اصغر و قلبِ حسین
ای بمیرد حرمله با این سه غم اُمالبَنین
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۹/۲۳)
#یاشبیر
@RESANEH_zolfaghar
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_علی_النقی_الهادی_علیه_السلام
از این حرم نفسِ مستجاب را ببرید
هزار فیض، هزاران جواب را ببرید
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
دعای حضرت عالیجناب را ببرید
نگاه سامرهایِ امامِ ما کافی است
اگر به حشر بگویند عذاب را ببرید
قسم به نورِ جبینش که در حضورِ امام
نیاز نیست به غیر، آفتاب را ببرید
برای هر گرهی خود برای هر بنبست
هزار چارهی دور از حساب را ببرید
من آن خسم که به دستان سیل میگردم
به آن حرم منِ خانه خراب را ببرید
** **
میانِ کوچه امامم نفس نفس میزد
حیا کنید زِ دستش طناب را ببرید
امام و بزم حرام و چرا نمیگویند
که از مقابل آقا شراب را ببرید
حکیمه خواهر او دید دست و پا زدنش
کنار او پسری دل کباب را ببرید
صدا زدند برای تنِ مبارک او
گل و گلاب و کفنهای ناب را ببرید
میان کرببلا خواهری صدا میزد
که هلهله نکنید، اضطراب را ببرید
اگر به مرکب خود میدهید حرفی نیست
دو جرعه هم سوی گودال آب را ببرید
از آنطرف سرِ اصغر به نیزه میآید
از این طرف روی ناقه رُباب را ببرید
(حسن لطفی ۴۰۳/۱۰/۱۵)
#یاشبیر
#کانال_اشعار_محفل_حیدریون
#محفل_دورهمی_ویژه_ماه_رجب_۱۴۰۳
#محفل_روضه_مجازی_حیدریون
#محفل_هئیت_مجازی_محفل_حیدریون
#محفل_دورهمی_ویژه_ماه_رجب_۱۴۰۳
#محفل_انس_با_رجب
#محفل_ادبی_حیدریون
#محفل_دورهمی_انقلابی_مذهبی
#محفل_دور_همی_یاران_حاج_قاسم
#محفل_یاوران_حاج_قاسم
#محفل_فدائیان_رهبری
#محفل_رهروان_راه_ولایت_شهادت
#محفل_منتطران_ظهور
#محفل_یاوران_امام_زمان
#محفل_دورهمی_ویژه_ماه_رجب_۱۴۰۳
#محفل_انقلابی_مذهبی_حیدریون
🆔@RESANEH_zolfaghar