فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🖤🖤ارباب صدای قدمت می اید💔
رسانه الغدیر👇👇
https://eitaa.com/resanehmohaleh
هدایت شده از مسجدالمعین
با سلام خدمت نمازگزاران گرامی
به اطلاع میرساند از یکشنبه ۱۷ تیر ماه (روز اول ماه محرم) هر شب بعد از نماز مغرب و عشا، زیارت عاشورا قرائت میشود
التماس دعا
مسجد المعین
17.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزاداری دهه اول محرم
زیارت عاشورا ساعت ۵الی۵/۴۰صبح همراه با صبحانه
شب بعد از نماز مغرب و عشاء
زیارت عاشورا ،سخنرانی،مداحی،سینه زنی
زمان: از اول ماه محرم تا ۱۳محرم
مکان:مسجد سیدالشهداء علیهالسلام
الغدیر لاله شمالی 8
رسانه الغدیر👇👇
https://eitaa.com/resanehmohaleh
📣به اطلاع کلیه بانوان محترم میرساند
💠کلاس آموزش شیرینی پزی واشپزی فردا یکشنبه ساعت 8صبح در مسجد سیدالشهدا (ع) برگزار میگردد
💠بانوان علاقه مند لطفا سرساعت مقرر برای شرکت در کلاسها حضوربهم رسانید
💠ممنون از همکاری شما بزرگواران
مسجد سیدالشهدا لاله شمالی 8
رسانه الغدیر👇👇
https://eitaa.com/resanehmohaleh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
سفر به زاهدان
#قسمت_بیست_و_هشتم
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴
می دانستم کاسه ای زیر نیم کاسه است دوست داشتم از کارش سر در بیاورم.
موضوع چی بود آقای برونسی؟ به منم بگو
نگفت هر چه بیشتر اصرار کردم کمتر چیزی دستگیرم شد دست آخرگفتم:«یعنی دیگه به ما اطمینان نداری»
«اگه اطمینان نداشتم نمی آوردمت.»
«پس چرا نمی گی؟»
«مصلحت نیست.»
ساکم را بستم دنبالش راه افتادم طرف ترمینال،آن جا بلیط مشهدگرفتیم و سوار اتوبوس شدیم.
تو راه ازش پرسیدم «آخه جریان چی بود؟
باز هم چیزی نگفت.»
تا قبل از پیروزی انقلاب چند بار دیگر هم از آن قضیه سؤال کردم لام تا کام حرف نزد. تو سر نگه داشتن کارش یک بود؛ نمی خواست بگوید نمی گفت حتی ساواک حریفش نمی شد. یک بار که گرفته بودنش دندان هایش را یکی یکی شکسته بودند هزار بلای دیگر هم سرش در آورده بودند ولی یک کلمه هم نتوانسته بودند ازش بیرون
بکشند.
بالاخره انقلاب پیروز شد. چند وقت بعد سپاه تو خیابان احمد آباد " ۱ یک مرکز عملیاتی زد به نام مرکز خواهران ،برونسی هم شد مسؤول دژبانی آن جا به ایمانش همه اطمینان داشتند تمام آن مرکز ونگهبانی اش را سپرده بودند به او.
یک روز رفتم دیدنش اتفاقاً ساعت استراحتش بود تو اتاقش نشسته بود و انگار انتظار مرا می کشید.سلام و احوالپرسی کردم و نشستم کنارش .هنوز کنجکاو آن جریان بودم،همان مسافرت زاهدان ،به اش گفتم :«حالا که دیگه آب ها ازآسیاب افتاده بگو اون قضیه چی بود؟
گرفت چه می گویم خندید و با دست زد رو شانه ام،گفت:«ها حالا چون دیگه خطری نداره برات می گم.»
پاورقی
۱ نام خیابانی در مشهد مقدس
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
سفر به زاهدان
#قسمت_بیست_و_نهم
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴
شروع کرد به گفتن
اون وقت ها می دونی که حاج آقا خامنه ای تبعید شده بودن به یکی از روستاهای ایرانشهر من اون موقع یک نامه
داشتم برای ایشون که باید می رسوندم به دست خودشون.
کنجکاوی ام بیشتر شد گفتم:«دادن یک نامه که دو روز طول نمی کشه!»
گفت: «درست میگی ولی کار دیگه ای هم پیش اومد.»
«چه کاری؟»
نامه رو دادم خدمت آقا بین اندرونی و اتاق ملاقات رو نشونم دادن و گفتن ساواک از همین جا رفت و آمد ما رو کنترل می کنه هر کی می آد پهلوی ما، با دوربین هایی که دارن می بینن؛ اگر شما بتونی کاری بکنی که این کنترل رو نداشته باشن ، خیلی خوبه.»
فهمیدم منظور آقا اینه جلوی دید ساواکی ها رو با کشیدن یک دیوار بگیرم منم سریع دست به کار شدم. آجر ریختم و تشکیلات دیگه رو هم جور کردم و اون جا را دیوار کشیدم برای همین برگشتنم دو روز طول کشید.»
با خنده گفتم:«پس اون دبه روغن رو هم برای آقا می خواستی؟»
«بله دیگه.»
پرسیدم: «ساواکی ها بهت گیر ندادن؟»
گفت:«اتفاقاً وقت آمدن، آقا احتمال می دادن که منو بگیرن» به شون گفتم:« من اینجا که اومدم سرم چفیه بسته
بودم فکر نکنم بشناسن؛ ولی آقا راضی نشدن منو از مسیر دیگه ای خارج کردن که گیر نیفتم.»
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
غم و شادی ۴۵.mp3
9.69M
#غم_و_شادی
💫 قسمت
(چهل وپنجم)
قناعت🍂
#استاد حاجیه خانم رستمی فر
رسانه الغدیر👇👇
https://eitaa.com/resanehmohaleh
Ali-Fani-Ziyarat-Ashoura.mp3
11.65M
#زیَارتِ_عَاشْوِراء
باصدای دلنشین کربلایی علی فانی
🏴صلی الله وعلیک یااباعبدالله
رسانه الغدیر👇👇
https://eitaa.com/resanehmohaleh