سلام خدمت مادران گرامی
رواق کودک آستان مقدس امامزاده ابوالعباس ع در نظر دارد فردا اجتماع مادران و کودکان جهت حمایت از کودکان مظلوم فلسطین داشته باشد
خواهشمندیم فردا صبح راس ساعت ۱۰ صبح همراه فرزندان خود حضور داشته باشید
چنانچه برایتان مقدور بود بچه ها چفیه داشته باشند
از همراهی شما سپاسگزارم 🙏🙏
"کودکان غزه در آغوش مادران جهان"
اجتماع مادران بهمراه فرزندان
▪️جمعه ٢٨ مهر ساعت ۱۰صبح
▪️رواق کودک حرم مطهر و سپس در فضای سبز آستان مقدس امزاده ابوالعباس محمد(ع)
🎁همراه با مسابقه عکاسی از فرزند دلبندتان در حین برنامه📸
▫️کودکان عزیز پرچم و چفیه همراه داشته باشند.
📺
http://eitaa.com/kanoon_razavi_isf
"کودکان غزه در آغوش مادران جهان"
اجتماع مادران بهمراه فرزندان
▪️جمعه ٢٨ مهر ساعت ۱۰صبح
▪️رواق کودک حرم مطهر و سپس در فضای سبز آستان مقدس امزاده ابوالعباس محمد(ع)
🎁همراه با مسابقه عکاسی از فرزند دلبندتان در حین برنامه📸
▫️کودکان عزیز پرچم و چفیه همراه داشته باشند.
📺
http://eitaa.com/kanoon_razavi_isf
44.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸
🇵🇸🇵🇸🇵🇸
🇵🇸
✳️🔰#گزارش_تصویری
✅👈تجمع کودکان رواق کودک رضوی آستان مقدس امامزاده ابوالعباس علیه السلام(چترنیلی)خوراسگان به حمايت از کودکان مظلوم وبی دفاع فلسطین امروزدرصحن شمالي آستان مقدس
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
#دفتر_خدمت_رضوی
#آستان_مقدس_امامزاده_ابوالعباس_محمد_علیه_السلام
@kanoon_razavi_isf
#مسابقه_عکاسی
📥ارسالی از کودکان رضوی بهمراه مادران
@revagherazavi_aeene
آی قصه قصه قصه
نون و پنیر پسته
💕به نام خدای قصه های قشنگ💕
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود ☺️
توی شهر مورچه ها همه چیز مرتب و منظم بود.همه ی مورچه ها دانه جمع می کردند و به انبارها می بردند تا برای فصل زمستان به اندازه ی کافی غذا داشته باشند. 🐜🐜🐜
ناگهان صدای فریاد نگهبانی که جلوی دروازه ی شهر ایستاده بود بلند شد.
او فریاد زد:«آهای مراقب باشید! دشمن به ما حمله کرده است.»
همه ی مورچه ها آماده ی دفاع از شهر شدند. زنبور قرمز بزرگی سعی می کرد به زور وارد شهر شود.🐝
نگهبان ها نیزه هایشان را به سوی او نشانه گرفتند اما زنبور آن قدر بزرگ و قوی بود که همه را به گوشه ای انداخت و به زحمت از دروازه ی شهر عبور کرد و وارد دالان ورودی شهر شد.
زنبور بزرگ می خواست به زور از دالان تنگ ورودی شهر عبور کند اما هیکل درشتش در آن دالان جا نمی شد و با هر حرکت ِاو، قسمتی از دالان خراب می شد.
🐜مورچه ها که دیدند اگر کاری نکنند، زنبور قرمز تمام لانه هایشان را ویران می کند،همه با هم به او حمله کردند. آنها به سر زنبور ریختند و تا می توانستند گازش گرفتند و کتکش زدند.🕸
زنبور قرمز عصبانی شد و خواست مورچه ها را از خودش دور کند.بدنش را تکان داد و تعداد زیادی از مورچه ها را پایین ریخت اما یک دسته ی دیگر از مورچه ها به او حمله کردند و گازش گرفتند. 💥
زنبور قرمز که دید زورش به آنها نمی رسد، از همان راهی که آمده بود برگشت و پرید و فرار کرد.مورچه های سالم به کمک مورچه های زخمی آمدند و آنها را به بیمارستان رساندند.بعد از آن هم، با کمک همدیگر دروازه و دالانی را که زنبور قرمز خراب کرده بود،تعمیرکردند و ساختند.
زنبور قرمز که خیال می کرد مورچه ها موجودات ضعیف و ناتوانی هستند، وقتی اتحاد و همکاری آنها را دید، فهمید که اشتباه کرده است. او فهمید که وقتی مورچه های کوچک با یکدیگر همکاری می کنند، قدرتشان زیاد می شود و می توانند دشمنانشان را شکست بدهند. 💪
زنبور قرمز با خودش گفت:« این مورچه ها مرا خیلی زود از شهرشان بیرون کردند.شاید اگر به جای من یک شیر هم وارد لانه می شد، آنها همین بلا را به سرش می آوردند و شکستش می دادند. ☺️
#قصه3⃣3⃣
#رواق_کودک #رواق_آیینه🦋
#رهپویان_رضوی
@revagherazavi_aeene