🔸مردمی سازی یا مردمی زدگی
🔹رشد و گسترش فرهنگ جهاد و شهادت ممکن نیست مگر با همراهی حداکثری مردم البته تکیه و اعتماد به مردم هرگز به معنای عرفی زدگی یا مردمی زدگی نیست به دیگر بیان ما پیرو و تابع مطلق مردم نیستم بلکه مساله ما مردمی«سازی» است یعنی «ایجاد» جامعه با کمک فرهنگ جهاد ما میخواهیم جامعه را «بسازیم» ما میخواهیم جامعه را با قدرت جهاد ، قدرت مبارزه با کفر قدرت درگیری با کفر بسازیم این سازندگی حتما و ضرورتا نیازمند برنامه، نقشه ، جهت و هدفی مشخص است که همان اسلام است برخلاف مردمی زدگی که به دنبال مردم رفتن است چه درست و اشتباه ، خواست مردم محور حرکت آنهاست
🔹مردمی سازی در رویکرد دینی یعنی ایجاد جامعه بر محور اسلام برخلاف مردمی زدگی که جامعه را میخواهد بر محور میل و هوای مردم بسازد .
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari
🔘گره گشایی ذهنی
مقام معظم رهبری(دامه ظله)
🔶«الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه»؛ این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک میکنید، آن را تبیین کنید. کسی انتظار ندارد برخلاف آنچه که میفهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که میفهمید، بگوئید. البته برای اینکه آنچه میفهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنهگون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بیبصیرتی به سراغش بیاید، این خیلی دون شأن یک انسان هنری و یک انسان فرهنگی است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمیشود با شیوههای سیاسی - شیوههای سیاستگران و سیاستمداران - در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بایستی گرهگشائی کرد؛ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گرههای ذهنی را باز کرد. و این تبیین لازم دارد، یعنی همان کار انبیاء؛ فصاحت و بلاغتی هم که گفتهاند در بیان لازم است، بلاغتش به این معناست.1388/06/14
🔹راوی مجاهد
🔸راوی مجاهد کسی که میتواند «رویداد ها و حوادث» را در وسیع ترین سطح «تمدنی» و عمیق ترین لایه«مبانی» و در «جامع» ترین وضعیت (روایتگری ترکیبی) مشاهد ، تحلیل و بازگو کند . قدرت روشنگری او میتواند صحنه درگیری غبار آلود حق و باطل را در آشکارترین حالت برای مخاطبان به نمایش بگذارد او میتواند حق و باطل را عمیق ترین لایه مشاهد و آن را به واضح ترین شکل به دیگران نمایش دهد . راوی مجاهد کسی است که قدرت حضور فعال در میدان درگیری روایت ها را دارد او میتواند حوادث را با بصیرت «نافذ» ، «جامع» و «وسیع» خود مشاهد و به ساده ترین و در عین حال کامل ترین حالت برای دیگران بازنمایی کند او میتواند از پیچیدگی ها جنگ روایت ها عبور و با مدلی سهل الوصول ،هدایت افکار عمومی را به دست گیرد ، راوی مجاهد «شافی» و «حجت» هدایت عمومی برای عبور با عافیت از فتنه های اخرالزمانی است .
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari
تبلیغ میدان جنگ است (مقام معظم رهبری دامه ظله)
-اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالٰتِ اللهِ وَیَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَدًا اِلَّا الله- معلوم میشود که این تبلیغ، دشمن دارد؛ [وقتی]که میفرماید تبلیغ میکنند رسالات الهی را، از خدا میترسند، از غیر خدا نمیترسند، پیدا است که غیر خدا در مقابل این مبلّغین الهی، مبلّغین رسالاتالله، صفآرایی دارند؛ بحث بر سر دعوا است. یا در آن آیهی شریفهی «بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَّبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاس»(۶) که [میفرماید] خدا تو را حفظ میکند، نگران نباش، دغدغه نداشته باش از دشمن، پیدا است که در مقابل تبلیغ پیغمبر، صف دشمنان است، جبههی دشمنان است. برادران عزیز، خواهران عزیز! معنای این چیست؟ معنایش این است که شما آنوقتی که تبلیغ میکنید، تبلیغ اساسی میکنید، تبلیغ اسلامی میکنید، در مقابل این تبلیغ شما یک جبههی دشمنی صفآرایی میکند؛ این را باید بدانید.
تبلیغ میدان جنگ است. بعضیها از اسم جنگ بدشان میآید؛ تا گفته میشود جنگ اقتصادی یا جنگ نرم یا جنگ تبلیغاتی، اینها بدشان میآید، [میگویند] «آقا چرا اینقدر از جنگ صحبت میکنید؟ از صلح صحبت کنید»! خب جنگ هست. این غفلت ما است که اگرچنانچه دشمن متوجّه ما باشد -جبههی دشمن به طرف ما نشانه گرفته که تیرهای خودش را پرتاب کند- ما غافل باشیم. امیرالمؤمنین فرمود «مَن نامَ لَم یُنَم عَنه»؛(۷) شما اگر در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که طرف مقابل شما و دشمن شما هم خوابش برده؛ او مواظب شما است، او مراقب شما است، او منتظر است که شما خوابت ببرد. از اسم جنگ که نباید انسان خوف کند؛ خب دشمن الان در حال جنگ است؛ جنگ، جنگ نظامی نیست -البتّه جنگ نظامی نمیکنند، غلط هم میکنند اگر بخواهند بکنند- امّا جنگ هست، جنگ نرم هست، جنگهایی هست که از جنگ نظامی خطرناکتر است؛ دشمن در حال جنگ با ما است. خب، پس توجّه داشته باشید که تبلیغ یعنی مواجههی با دشمن؛ تبلیغ درست، یعنی سینهبهسینه شدن با دشمن حقیقت، با ظلم و با ظلمات؛ این، معنای تبلیغ است؛ این، حقیقت تبلیغ است.(۱۳۹۶/۱۰/۰۶)
⭕️خطر تبدیل اسلام به عنصر توجیهگر تمدّن غربی؛ امروز نیز این بلیّهْ حاکم و مسلّط بر ذهن بسیاری است.
🔰حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله
♦️بعضیها اسلام را یکبُعدی مطرح میکنند، درست مثل آن متفکّرین مسلمان مادّیگرای قرن نوزدهم میلادی؛ متفکّران مسلمانی که در حقیقت مادّی بودند، اگر چه بهظاهر و به ادّعا مسلمان.
... در قرن نوزدهم میلادی که قرن علم و علمگرایی بود و علم، میداندارِ همهٔ این جوامع پیشرفته و مترقّی یا آن جوامعی که حسرت آن پیشرفتگی را میخوردند بود، متفکّرین مسلمانی هم پیدا شدند که به جای اینکه سعی کنند اسلام را بفهمند و اسلام را ارائه بدهند و اسلام را بر تمدّن عرضه کنند تا تمدّن، آن را ناگریز و ناچار بپذیرد و به شکل آن در بیاید، سعی کردند اسلام را با تمدّن تطبیق بدهند و تمدّنِ صنعتی مادّی را بر اسلام تحمیل کنند. از جملهی [اینها] سیّداحمدخان هندی است؛ یک دانشمند متفکّر اسلامی در هندوستان و مفسّر قرآن عجیب این است و بهوجودآورندهی یک دانشگاه بزرگ اسلامی [به نام] علیگر در هندوستان که هنوز هم آن دانشگاه هست؛ یک متفکّر اسلامی و اسلامیاندیش است، امّا درست در بافت و کوک حرفها و تفکّراتش که میروی آن رگههای دوری از معنویّتِ اسلام و نزدیکی و گرایش و اعتقاد به مادّیگری را ملاحظه میکنی. هر آیهای در قرآن، هر حدیثی در احادیث اسلامی، هر مطلبی از تاریخ اسلام را که با فرمولهای علمی محدودِ کشفشدهی تا آن روز که خیلی خیلی کم بود نسبت به آنچه بعدها کشف شد و نسبت به آنچه دانش بشری تا آخر کشف خواهد کرد اندک منافاتی داشت، رد میکرد؛ همهی معجزات انبیا را که در قرآن آمده تأویل و توجیه [میکرد]؛ چرا؟ چون عقلش نمیفهمید؛ عقلش نمیتوانست درست قبول کند و بپذيرد چیزی را که خارج از فرمولهای علمی بود؛ شکافتن دریا برای موسی، معجزهی عصای موسی و همه معجزاتی که در قرآن به آنها تصریح شده. این یک بلیّهی بزرگی بود! سعی میکردند اسلام را تطبیق بدهند با آن مقدار از علمی که تا آن روز کشف شده که همانطور که عرض کردم، خیلی هم کم و ناچیز و کمارزش بود نسبت به اندوختههای فرهنگی بشر؛ چه قبل از آن و چه بعد از آن.
♦️امروز آن بلیّه حاکم و مسلّط بر ذهن بسیاری است. فرهنگ غربی در ذهنش هست، سعی میکند اسلام را با آن تطبیق بدهد. جزو بلیّههای بزرگ یکی است: آزادی و دموکراسی با مفهوم غربیاش. سعی میکنند آزادیای که در انقلاب اسلامی و در حکومت اسلامی لازم است، هر چه ممکن است نزدیک کنند به آزادیای که مثلاً انقلاب کبیر فرانسه [به مردم] داده و امروز در فرانسه رایج است. و آیا آن آزادی است؟ و آیا آنچه امروز در دنیای دموکراسی چه در انگلستان که مادرِ دموکراسی است و چه در فرانسه و چه در سایر کشورهای غربی و چه در آمریکا وجود دارد و رایج است، آزادی است؟ آیا واقعاً انسانها در آنجا آزادانه میتوانند آنچه لازمهی شخصیّت و منش انسانی و اصالت انسانی است انجام بدهند و بفهمند؟ این درست است؟ و آیا امروز جایز است که ما آنچه بهعنوان آزادی به دست آوردهایم در اشکال قانونی با آنچه امروز غرب دارد تطبیق بکنیم؟ معنای وفاداری به اسلام همین است؟ اسلام حدود و ثغور را برای ما معیّن کرده.
📕شرح نهجالبلاغه، شرح خطبهی اوّل (نبوّتها در نهجالبلاغه)، صفحهٔ ۳۲ الی ۳۴
🔘روایت برتر (جنگ اراده ها)
🔹روایتگری «هماهنگی» متناسب قلوب، عقول و رفتارهاست و این ممکن نیست مگر با جذب وهدایت اراده ها ،متاسفانه در انواع روایتگری های افراطی گاه دیده میشود که تکیه صرف بر تحریک قوای احساسی مخاطب است و گاهی توجه تام به بیان مستدلل و عقلانی و گاهی فقط عمل را تکیه روایتگری میدانند بدون هیچگونه محتوا احساسی و عقلی هر سه این نوع روایتگری مردود است ، روایتگری مطلوب زمانی که همه ابعاد وجودی مخاطب به شکل «متناسب» نه «برابر» در جهت مطلوب به کار گرفته شود و انزمانی که اراده راسخ در مخاطب ایجاد شود ،اراده ی که توان همراهی با اراده ولی جامعه را دارد . اراده ی که توان اطاعت از امام را دارد
🔸روایتگری صحیح در جذب و هدایت «اراده ها» شکل می گیرد ، معبر نفوذ برای جذب و هدایت اراده ها نیز حرکت متوازن در تحریک احساسات ، بیان عقلانی و کاربردی است . در بیان رهبری جنگ امروز جنگ اراده هاست راه نفود ان نیز در هدایت یا تصرف احساسات ، عقول و رفتارهای مخاطب برای شکل گیری اراده منسجم در جهت همراهی و مقاومت با اراده ولی است
🔹راوی باید بتواند در نهایت اراده مخاطب را در جهت گیری درست و انقلابی ،مقاوم و فعال کند به این معنا روایت برتر روایت قدرت اراده ها در جنگ اراده هاست
🔸هدف اصلی یا به بیان دقیق تر موضوع اصلی در روایتگری نه تکیه بر احساسات نه بیان خشک عقلانی و نه صرف کاربردی کردن روایت است بلکه جذب و هدایت «اراده ها» است روایت ما «روایت اراده ها» در جنگ اراده هاست
🔻مقام معظم رهبری(دامه ظله)
...امروز در دنیا جنگ، جنگِ ارادهها است؛ هر طرفی که ارادهی قویتری، ثبات بیشتری داشته باشد، او پیروز این میدانها است؛ شما اینجا نشان دادید که توانایی دارید و اقتدار دارید.۱۳۹۷/۰۸/۲۳
جنگهای امروز دنیا در واقع «جنگ ارادهها» است و شما با ایستادگی و استحکام ارادهها و استفاده از ظرفیتهای فراوان کشورتان خواهید توانست بر مشکلات پیروز شوید.۱۳۹۴/۰۹/۰۲
مكرر عرض كردهایم؛ در عرصههای گوناگون جهانی، درگیریها غالباً جنگ ارادهها است؛ هر طرفی كه ارادهاش زودتر ضعیف شود، شكست خواهد خورد. صبر یعنی این عزم را، این اراده را نگه داشتن، حفظ كردن. توكل هم یعنی كار را انجام دادن و نتیجه را از خدا خواستن. گمان نشود - كه البته در فضای دینیِ امروز گمان هم نمیشود؛ در گذشته چرا، تبلیغ میشد، اینجور توهّم میشد - كه توكل یعنی بنشین تا خدا برساند، بنشین تا خدا درست كند، بنشین تا خدا گره را باز كند؛ نه، توكل یعنی كار را انجام بده، نتیجه را از خدا بخواه؛ منتظر نتیجه از سوی پروردگار باش.۱۳۹۲/۰۴/۳۰
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari
💢مقام معظم رهبری(دامه ظله)
🔰عرصه، عرصهی «نبردِ ارادهها» و جنگ، «جنگ روایت»هاست: «در جنگ نامتقارن ارادهها هستند که با هم میجنگند؛ هر ارادهای غلبه پیدا کرد، پیروز خواهد شد. در میدان، اراده را ضعیف نکنید؛ در میدان نبرد، اراده را دچار تزلزل نکنید؛ اگر یک طرفِ جنگ در میدان نبرد ارادهاش سست شد، قطعاً شکست خواهد خورد. نگذارید ارادهتان سست بشود، نگذارید تبلیغات دشمن و وسوسههای دشمن، در اراده و عزم راسخ شما تزلزل ایجاد کند؛ این ارادهی مستحکم را نگه دارید؛ این ضامن پیروزی است.» ۱۳۹۵/۰۳/۰۳
🔴امام خامنهای:
♦️ما خُيِّرَ عَمَّارٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ إِلَّا اخْتَارَ أَرْشَدَهُمَا...
عمار همیشه کار سخت تر را انجام میداد.
بین دوکار خیر، کار سخت تر را انجام میداد.
♦️این حدیث در صدد این است که یک ضابطه کلی به ما بدهد. ضابطه کلی این است که انسان در امور خیر، سراغ کار سخت تر برود.
♦️در مواجهه با جبهه عظیمی از دشمن که با ابزارهای سخت و نرم در مواجهه با پرچم برافراشته اسلام قرار گرفته بعضی کارها آسان است و بعضی کارها سخت.
♦️در بعضی کارها پیدا کردن یار لازم است، فحص لازم است، مطالعه و بررسی لازم دارد و ... ولی ما معمولا سراغ کارهای سهل میرویم.
♦️امروز حوزه های علمیه خصوصا حوزه علمیه قم وظایف سنگینی برعهده دارند که کارهای سختی هم هست. اینکه شاگردانی بپرورانیم کارخوبی است ولی کار آسانی است. من نمیگویم درس ندهند ولی از کارهای سخت نباید غفلت کرد.
♦️امروز ابزار دشمن برای تغییر باورها چیست؟
ما برای جلوگیری از تغییر باورهای مردم چه باید بکنیم؟
انجام دادن آن هم نوشتن کتاب نیست؛ بنشینیم و کتابی درباره ولایت فقیه بنویسیم؛ اینها کار سهل است.
کار سخت این است که:
راه دشمن را بشناسیم.
راه نفوذ به او را بفهمیم.
♦️میلیونها دانشجو مشتاقند یک تعریف درست از اسلام بشنوند ببینیم چگونه میشود این را انجام داد.
♦️ما خُيِّرَ عَمَّارٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ إِلَّا اخْتَارَ أَرْشَدَهُمَا ... این درس است برای ما...
📆۲۲ فروروین۹۵ درس خارج فقه
📒اراده چیست؟
🔰...نهایت اثرگزاری و میزان حقیقی در سنجش اثرمندی روایتگری من «باید» منتهی به «ایجاد و رشد اراده ایمانی» در مخاطب باشد فقط در این صورت است که فرایند اثرگزرای حقیقی کامل میشود دراین صورت است که روایتگری ارزشمند است ...
🔸اراده حقیقت وجودی من است که میتواند جهت گیری زندگی (سرنوشت) من را بر محور عبادت الله یا عبادت شیطان انتخاب و مشخص کند . اراده من است که جهت گیری قوای درونی من و نوع کاربرد آنها را مشخص میکند یعنی می تواند به قوای احساسی جهت بدهد اینکه چه کسی را دوست داشته باشد و از چه کسی متنفر باشد به بیان ساده تر جهت گیری حب و بغض ها بر محور حب لله یا حب شیطان و در مرتبه دوم می تواند جهت بخش قوای عقلی من باشد اینکه علم و فهم من نورانی باشد یا ظلمانی ، علم من راهگشا باشد یا راهبند (العلم نور... العلم هو حجاب الاکبر..)و در نهایت عمل من را نیز جهت میدهد اینکه عمل من صالح باشد یا فاسد(عملوا الصالحات..) به طور کلی حقیقت من کیفیت اراده ورزی من ،کیفت انتخاب گری من، کیفت تصمیم گیری من است (اما شاکرا واماکفورا ...) اینکه من میتوانم مسیر رشد یا غی را انتخاب کنم (قد تبین رشد من الغی ...) اینهاست که هویت حقیقی یا به اصطلاح «من حقیقی» را می سازد. همه آنچیزی که راوی ما در تمام فرایند روایتگری و منتجه باید به آن توجه داشته باشد یعنی هدف او از تحریک احساسات تا اغنای اندیشه باید ناظر به شکل گیری و رشد هویت(اراده) مخاطب باشد
🔹 با این اراده ورزی است که قوای درونی من جهت می گیرد قوای احساسی ، عقلی و عملی من شکل و شمائلی متفاوت به خود می گیرد. لذا منتجه هر کار روایتگری باید به شکل گیری کیف خاصی از اراده ورزی برسد... ما از تحریک قوای احساسی ، عقلی و عملی چه میخواهیم؟ به یک عزم راسخ یک اراده قوی در مسیر دین و انقلاب به یک عزم راسخ در همراهی ولی جامعه .
🔹نهایت اثرگزاری و میزان حقیقی در سنجش اثرمندی روایتگری من «باید» منتهی به «ایجاد و رشد اراده ایمانی» در مخاطب باشد فقط در این صورت است که فرایند اثرگزرای حقیقی کامل میشود دراین صورت است که روایتگری ارزشمند است لذا تکیه صرف بر یک بعد وجودی در مخاطب یا عدم تکمیل فرایند اثرگزاری همواره باعث رشد کاریکاتوری مخاطب و تک بعدی نگری در آن میشود و در بدترین حالت باعث انحراف و اضمحلال او از آرمان ها و اهداف اصلی میشود
🔸لذا راویتگری مطلوب زمانی شکل میگرد که تمام ابعاد وجودی مخاطب به شکل هماهنگ ،درجهت رشد و قدرتمند تر شدن اراده به دست آید . تاکید به معنای اطلاق نگری بر یک بعد مخاطب بدون ملاحضه دیگر ابعاد مخاطب و در نهایت عدم توجه به خروجی آن یعنی رشد اراده همواره محکوم به شکست در زمان است .
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari
🔰 علوم انسانی غربی ذاتاً مسموم هستند.
🔻 رهبر معظم انقلاب اسلامی:
▫️«اینکه بنده دربارهی علوم انسانی در دانشگاهها و خطر این دانشهای #ذاتاً_مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاهها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانیای که امروز رائج است، محتواهائی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهانبینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران میآیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. #حوزههای_علمیه و علمای دین پشتوانههائی هستند که موظفند #نظریات_اسلامی را در این زمینه از #متون_الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامهریزی، برای زمینهسازیهای گوناگون. پس نظام اسلامی پشتوانهاش علمای دین و علمای صاحبنظر و #نظریات_اسلامی است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزههای علمیه است، چون تکیهگاه اوست.»
(بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، ۱۳۸۹/۰۷/۲۹)
🔰علوم انسانی رایج، ماهیتاً مخالف با نظام اسلامی هستند.
🔻رهبر معظم انقلاب اسلامی
▫️«آنچه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعهی عظیم دانشجویی کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجوی دولتی و آزاد و پیام نور و بقیهی دانشگاههای کشور داریم، حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانیاند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینهی علوم انسانی، کار بومی، تحقیقات اسلامی چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینههای علوم انسانی مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزی که معتقد به #جهانبینی_اسلامی باشد و بخواهد جامعهشناسی یا روانشناسی یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو برای این رشتهها میگیریم؟ این #نگرانکننده است. بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفههائی هستند که مبنایش #مادیگری است، مبنایش #حیوان_انگاشتن_انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آنچه را که غربیها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع #شکاکیت و تردید و #بیاعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزشهای خودمان را در قالبهای درسی به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست.»
(بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها، ۱۳۸۸/۶/۸)
⭕️اندیشه مهاجم اسلامی؛ رویکرد فعال در برابر اندیشههای دشمن.
🔰حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله
📖صفحهٔ ۱
♦️" در میان سالهای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ یک پدیدهٔ شگفتآور و بیسابقهای در بستر حوادث ایران بهوجود آمد. اینکه میگوییم بیسابقه، یعنی به آن صورت بیسابقه بود و آن، پدیدهٔ «اندیشهٔ نوین و مترقی و مهاجمِ اسلامی» بود که موضع دفاع نداشت. اندیشهٔ مترقی البته قبل از او در ایران و غیر ایران سابقه داشت؛ [اما] غالباً در موضع تدافع بود، در موضع تهاجم نبود اندیشهٔ اسلامی. فقط تنها کسی در نامآوران و معروفان اندیشهٔ نوین اسلامی که در موضع تهاجم قرار داشت در گذشته، سیدجمال را میشناسیم. شاگردان سیدجمال رفتند توی سنگر دفاع. سیدجمالالدین اسدآبادی درصدد آن نبود که از اسلام دفاع کند؛ بلکه او سنگرهای فکر و فرهنگ و تمدن غرب را از موضع اسلامیِ خود، بمباردمان¹ میکرد تا آنها از خودشان دفاع کنند. او به آنها هجوم میبرد. او هرگز درصدد این برنمیآمد، بنشیند اینجا افکار اسلامی و احکام اسلامی را توجیه کند، تا با فکر و فرهنگ و تمدن امروز و متداول جور دربیاید، این کار را سیدجمال نمیکرد. این اشتباه بزرگی بود که این مردِ بزرگ مرتکبش نمیشد، برخلاف بسیاری از شاگردانش، مثل محمد عبده و رشید رضا و خیلی های دیگر. اینها نشسته بودند، فکر میکردند که فلان آیهٔ قرآن را چگونه با فرمولهای علمی تطبیق کنند که منافاتی نداشته باشد، که بد نشود و این موضع دفاعی وجود داشت.
♦️(و امروز هم شما جوانها بدانید و بههوش باشید، توجه داشته باشید امروز هم دشمن سعی میکند در همهٔ موارد، شما را در موضع دفاعی قرار بدهد و از موضع تهاجمیِ شما، شما را به عقب بنشاند. جوان مسلمان باید متوجه این نکته باشد. امروز شما صدایتان و طنین رعدآمیزِ رعدگونهٔ فریادتان بر سر غرب دارد فرود میآید، زبانتان سر همه، دراز است؛ که این اسلامِ انقلابی و مترقی و انسانْنجاتده، چرا باید در صحنهٔ عالَم نباشد. امروز شما به مسیحیتِ کلیساییِ وابستهٔ به قدرتها حمله میکنید، به مادیگری و کفر و الحادِ غرب و شرق حمله میکنید. ادعا میکنیم که اسلام است که میتواند انقلابها را برپا کند و اسلام است که میتواند این تضادهای عجیبِ جوامع جهانی را حل کند و اسلام است که میتواند این جسد بیروحی را که نامش تکنولوژیِ عظیم غرب است، جان و روح و جهت بدهد. امروز شما این را میگویید و این درست است؛ این همان روحیهٔ سیدجمال است. اما دشمن چه کار میکند؟ دشمن برای اینکه از این شور و حماسهٔ شما بکاهد، میرود یک حدیث پیدا میکند که یا مشکل باشد، یا دروغ باشد. یک حدیثی که [یا] به آسانی معنایش را نمیشود فهمید، یا از بیخ، دروغ است. یا یک آیهٔ قرآنی پیدا میکند که اندکی بحثطلب باشد. شما را مینشاند پای بحث؛ چرا این آیه اینطوری گفته، آنطوری نگفته؛ تا بنشینی تو به دفاعکردن. همین که رفتی توی موضع دفاع، شکست خوردی و باختی و دشمن همین را میخواهد، دشمن میخواهد شما هجوم نبرید.
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari