🪴 قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا ﴿بقره/۸۳﴾
«با مردم به زبان خوش سخن بگویید»
🔸حضرت امام محمد باقر (علیه السَّلام):
فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً قَالَ قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ
درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمودند:
👌 بهترین سخنى که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید.
📙 امالى(صدوق)، ص ۲۵۴
بحار الانوار، ج ۶۵، ص ۱۵۲
🕯شهادت امام محمد باقر (علیهالسلام)، شکافندهی علمِ پیامبران، بر تمام شیعیان جهان تسلیت باد.
#امام_محمد_باقر #باقرالعلوم
#روایتخانه #آفتاب_دانش
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
📖 #معرفی_کتاب
🍂 السلام علیک یا محمد بن علی الباقر (ع)
🔸️زید، پسر امام حسن(ع)، ادعا کرده بود وارث پیامبر است. چون فرزند حسن بود و او هم فرزند بزرگتر علی و فاطمه. میخواست میراث پیامبر را از محمد نوهی حسین بگیرد.
رفت پیش قاضی شکایت کرد. قرار شد هر دو بروند پیش قاضی. محمد و زید.
محمد گفت: «اگر چیزهایی که اطرافمان هستند شهادت بدهند حق با من است، دست از شکایت برمیداری؟»
زید قبول کرد.
چاقو از دست زید افتاد. سنگ زیر پایشان شکاف برداشت. درخت بالای سرشان لرزید. هر سه شهادت دادند محمد (ع) وارث پیامبر است. از زید خواستند دست بردارد از کارش وگرنه میکشندش.
🔹️ زید رفت پیش خلیفه. گفت ابوجعفر ساحر است. گفت ابوجعفر میخواسته با سحر و جادو، به وسیلهی چاقو، سنگ و درخت او را بترساند و بکشد.
خلیفه نامه نوشت برای فرماندار مدینه. دستور داد محمد بن علی (ع) را بکشد. فرماندار مدینه قبول نکرد، دستش به خون پسر پیامبر برسد. خلیفه به زید اسبی داد که زینش مسموم بود. گفت آن را ببرد برای ابوجعفر. به عنوان هدیهی آشتیکنان.
✂️ برشی از پایانِ کتاب «آفتاب دانش»
زندگی و زمانهی امام محمد باقر (علیه السلام)
از مجموعهی چهارده خورشید، یک آفتاب
✍️به قلم بهزاد دانشگر
#امام_باقر #باقرالعلوم
#آفتاب_دانش #بهزاد_دانشگر
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane