سبزه امسال 🪴
🎍ظرف سبزه را بر میدارم تا سر سفره هفت سین بنشانمش. نگاهش میکنم. از ناهمانگی قد و بالای کوتاه و بلند سبزه خندهام میگیرد. ولی دوستش دارم. دوستش دارم چون یاد مهربانی خدا را در دلم زنده میکند.
امسال میخواستم خودم سبزه بیندازم. ناشیگریم کار دستم داد. دانهها یکدست جوانه نزنند. مردد بودم با این وضع جوانه زدن دانهها، اصلا میشود سبزه انداخت یا نه. دانههای جوانه زده کم بودند.🤷♀
جدایشان کردم و کنار هم توی یک ظرف کوچک چیدم. بقیه دانهها را نگاه کردم: «خوب! حالا اینا رو چیکارشون کنم؟»🤔
خواستم بریزمشان که من مهربانم جلو آمد: «دلت میاد بریزیشون دور؟! شاید اگه صبر کنی ایناهم جوانه زدند.»🌾
از خدایی که من جوانه نزده را هم توی میهمانیاش راه دادهبود، خجالت کشیدم.😓 میخواستم یک بار هم که شده کمی مثل خدا بشوم. کمی مثل او مهربان.
دانههای جوانه نزده را دوباره توی پارچه نمدار پیچیدم. به این امید که اگر خدا به من فرصت رشد دوباره میدهد، من هم، فرصت رشد دوباره به این دانهها بدهم.🌱
هر روز به دانهها سر میزدم. وسط دانهها چند دانه جوانهزده پیدا میکردم. برشان میداشتم و میچیدم کنار بقیه دانههای جوانهزدهای که کمکم قد میکشیدند. جوانههای قدیمیتر قدشان بلندتر شد و تازه جوانههای نورسته کنارشان قد کشیدن یاد میگرفتند.🌿
خوشحالم امسال سبزهای سر سفره مان مینشیند که کوتاه و بلندیش نشانی از مهربانی خداست.
✍️ #امینهالسادات_پردهچی
سال نو مبارک 🌺
#بهارجان #بهارجهان
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○