eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
697 دنبال‌کننده
722 عکس
87 ویدیو
5 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی www.revayatkhane.ir ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺چی شد که نوشمتش ؟ 📘قابیل فراموش نمی‌شود ✍ زهرا امینی 🔹همیشه توی پیرنگ کمیتم لنگ بود. حوصله یک جا نشستن و فکر کردم و نوشتن نداشتم. خلاقیتم انگار یکهو ته میکشید. 6 ماهی از این که بچه های گروه رمان هایشان را شروع کرده بودند میگذشت و من هنوز یک هفته درمیان بی حوصله در و دیوار کلاس را نگاه میکردم. به استاد گفتم که دوست دارم بنویسم، ولی هیچ ماجرایی که جذبم کند به ذهنم نمی‌رسد. تعلیق برایم خیلی مهم بود. تا این که استاد فایل مصاحبه های دختر خانمی را در اختیار من گذاشتند. بیشتر از این کاری از کسی بر نمی آمد. داستان دختری بود که می رود مشهد و متحول می‌شود. 🔸حالا کل پیرنگی که داشتم همین بود. همراه با قسمت های از زندگی زیسته شخصیتی که شنیده بودم. بی حوصله و ناامید به استاد گفتم آخر چی بشود که شخصیت من هم برود مشهد؟ گفتند مثلا دزدی، از یکجا دزدی کرده و برای فرار از دست پلیس می‌رود یک شهر دیگر. خوشم نیامد. مگر فیلم گانگستری میخواهم بسازم؟ نشستم و نوشتم. درست یادم است که سر فصل سوم دبه کردم و گفتم نمینویسم. از تعلیق نداشتن کار میترسیدم. کی می‌خواهد این کتاب را بخواند؟ حوصله اش سر می‌رود خب. دلگرمی های استاد من را برگرداند. 🔹حالا ولی چند سالی از آن موقع می‌گذرد. من شده ام یک نویسنده. دلم می‌خواست یک اسم و فامیل خاص تر داشتم تا وقتی خواننده اسمم را روی جلد کتاب میدید سریع توی حافظه بلند مدتش ثبت میشدم. یک چیزی مثل شبنم غفاری حسینی. ولی من پرتکرار ترین اسم و فامیل دنیا را دارم. زهرا امینی اشنی. 🔸داستان ولی کار خودش را می‌کند. راه خودش را می‌رود. قابیل راه خودش را رفت. مثل جوجه ای که رویش نشسته ای و بزرگ می‌شود و کم کم وقت بال گرفتنش سر می‌رسد. جوجه ای که بال می‌گیرد و آن وقت، تو هستی که باید اوج گرفتنش را ببینی. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane