#چالش
🏴طعم تلخی دارد، وقتی هرسال پیام های:
"حلال کنید، عازم کربلا هستم" برایتان ارسال شود و هی با خودتان بگویید پس کی نوبت من میرسد؟
به قلم✍ حدیثه محمدی
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
هدایت شده از حوزه هنری انقلاب اسلامی
«عکسهای گمشده» در دوشنبهها به وقت کتاب
📖 کتاب عکسهای گمشده، ماجرای تردید بعد از یقین است. وقتی کیهانه بعد از اینکه سالها، هر هفته توی خانهاش روضه برپا میکرده تا پسرخواندهاش زیر پرچم حسینیه تربیت شود؛ اما حالا با قتل پسرخواندهاش مواجه میشود و آبرویی که در این میان میریزد. حالا کیهانه باید انتخاب کند، بین تردیدی که همۀ شواهد تأییدش میکنند و یقینی که برای درکش باید از چشم و گوش ظاهری بالاتر رفت. یقینی از جنس یومنون بالغیب…
🔸این کتاب با حضور نویسنده در «دوشنبهها، به وقت کتاب» مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
🔸دوشنبهها، به وقت کتاب گپ و گفتی دوستانه با داستاننویسان است که به میزبانی حمیدبابایی و به همت دفتر ادبیات داستانی #مرکز_آفرینشهای_ادبی دوبار در ماه برگزار میشود.
⏰ ۲۹ مرداد از ساعت ۱۶ تا۱۸
🏢سالن اوستا حوزه هنری
🆔 @hozehonari_ir
#درست_بنویسیم
◾به نحو احسن یا به نحو احسنت؟
🔹اگر به جای ترکیب فارسیِ «به بهترین شکل»، میخواهید از معادل پرکاربرد عربی آن استفاده کنید، بهتر است که این کار را «به نحو احسن» انجام بدهید.😉
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
مجموعه ادبی روایتخانه
📖 #معرفی_کتاب باش به قلم مرثا صامتی #نویسنده_نوشت 🌱آن روز نشسته بودم پشت یونیت و داشتم دندان مری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶به مناسبت روز پزشک
به قلم #مرثا_صامتی✍
زیپ کوله ام را میبندم و میگذارمش کنار کفش هایم که میگوید:
تواَم با این تفکراتت...
خب حالا واجبه تو این گرما و شلوغی و گرد و غبار و مریضی و سختی، بکِشی بری اون جا دندون درست کنی؟
همینجا یه روز رو نیت کن بشین پشت یونیتت، دندون خلق الله رو درست کن به جاش...
فرقی داره آدم تا آدم مثلا؟
خنده ام میگیرد که اینطور حرص میخورد.
می ایستم روبرویش، نگاه میکنم به چشم های نگرانش و میگویم:
جدی ها... راست میگی...
میدونی...
تا حالا شده هیچ امیدی نداشته باشی کارت راه بیفته و زجر بکشی و راهی به جایی نداشته باشی، بعد تو اوج نا امیدی یهو یکی از راه برسه و معجزه وار حلش کنه؟
تو تموم این سالهایی که سه روز میرم اونجا شیفت میگیرم دندون پیاده ها رو درست کنم اینقدر دیدم این حالت رو...
به نظرت توی بیست بیست و پنج میلیون آدم که هر سال حدودا" یه زمانجمع میشن یه جا، احتمال درد گرفتن دندون چند تاشون منطقیه؟
درد دندون داغونت کرده
دارو جواب نمیده
بی خوابی کشیدی
سر درد داری
جای نشستن و خوابیدنم به زور هست...
نا امیدی و دستت به جایی بند نیست...
ناراحت و آشوب...
یهو بهت میگن، ببین! چند نفر از کشورت هستند فلان جا که آرومت کنند، برو...
و تو لبخندشون رو با چشم هات ببینی...
اینجا غیر از من خییییلی ها هستند...
اما اونجا...
و آرام دست میکشم روی موهای مشکی و خوش حالتش و میگویم:
حالا به نظرت، خوب نیست برم اونجا و لیوان آب م رو پر کنم از اقیانوسش برای یک سال م و برگردم...
که: وَجَعَلنا من الماءِ کلَّ شی حیّ...
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
👉 @revayat_khane
🖇#چالش
بسم الله الرحمن الرحیم
همواره در حرکت است، سفینة النجاة سیدالشهدا.
کشتی ای که شروع اش طهران و کابل و اسلام آباد نمیشناسد.
چرخِ کشتی پایِ پیاده ی زائر هاست و موجِ حرکت دهنده دل هایشان.
انها که رفته و به کشتی رسیده اند از مشایه میگویند و لطفی که حدفاصل و انتهای عمود ها روزی شان میشود. و انها که مانده اند...
این را شما بگویید.✍
شما دل داده های دورمانده که دلتان پر میکشد برای هلا بیکم یا زوار.
برای موکب روایت، از دورماندن بنویسید.
از نرسیدن پاها
به جایش اما دلی که به دلدار میرسد...
✨تا روز یکشنبه، روایات حداکثر ۲۰۰ کلمه ای تان را برای آیدی @Revayat_khaneh ارسال کنید.
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
#چالش
🏴طعم تلخی دارد، وقتی هرسال پیام های:
"حلال کنید، عازم کربلا هستم" برایتان ارسال شود و هی با خودتان بگویید پس کی نوبت من میرسد؟
به قلم✍ حدیثه محمدی
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane