✅ *از پزشکان پابرهنه تا بهورزان خانهٔ بهداشت*
🔴به بهانهٔ برگزاری جلسهٔ نقد کتاب *«مسیر ملک»؛* روایتی مستند از زندگی دکتر *حسین ملکافضلی*
*بخش اول*
◀️سال ۱۳۶۳، تعدادی از دوستانم دکتر کامل شادپور، دکتر سیروس پیلهرودی و دکتر حسن وکیل در حال تهیهٔ طرح گسترش پروژه چُنقرالو آذربایجان غربی بودند. ایـن پروژه در سال ۱۳۵۱ و از کتاب راهی به سوی تندرستی آغاز شد. در دههٔ ۵۰، تقریباً سیمای بیماریها مشخص بود. عدهای از وزارت بهداری و دانشگاه تهران دور هم جمع شدند تا چارهای بیندیشند. آنها شرح حال بهداشتی کشور را در کتابی به نام راهی به سوی تندرستی بیان کردند. کتاب جامعی از کار درآمد و عقلانیت را بر بهداشت کشور حاکم کرد. وزارتخانه هم معاونی داشت به نام دکتر آرام که دندانپزشک بود و خیلی کمک کرد تا این عقلانیت اجرایی شود.
◀️در این کتاب توضیح داده شد که ۵۵ درصد مرگها در ایران مربوط به کودکان زیر ۵ سال و ناشی از چند بیماری از جمله بیماریهای اسهالی است که علتش محیط و آب آشامیدنی ناسالم، عدم رعایت بهداشت و کمبود امکانات بود. هر سال، حدود سیوپنج هزار کودک بر اثر اسهال میمردند. سرخک، دیفتری، کزاز و سیاهسرفه هم باعث تلف شدن بچهها میشد. در روزهای اول تولد، حدود دوازده هزار بچه به سبب آلودگیهای بند ناف از بیماری کزاز میمردند. در شهرها سرخک بیداد میکرد. بچهها سینهپهلو میکردند و فاتحهشان خوانده میشد. دیفتری و سیاهسرفه هم رایج بود. تمام این بیماریها وقتی بیشتر اثر داشت که بچهها با فاصلهٔ کم، نارس و کموزن به دنیا میآمدند. در این شرایط کمترین مشکل آنها را از پا میانداخت. در کنار انواع بیماری، ناراحتیهای پوستی، تراخم و زردزخم ما را بـه تمام معنا مصداق کشوری عقبافتاده کرده بود. در کتاب راهی به سوی تندرستی، آموزش مراقبتهای بهداشتی اولیه شبیه به طرح پزشک پابرهنه داده شده بود.
◀️ایدهٔ این طرح از چین و شوروی آمده بود. چین وقتی انقلاب کرد، کشور بزرگی بود. برای اینکه خدمات بهداشتی را در روستاها و شهرها ببرند، طرح پزشک پابرهنه را دادند. پزشک پابرهنه زن یا مردی روستایی بود که صبحها روی زمین کشاورزی کار میکرد و بعدازظهرها مراقبتهای بهداشتی اولیه را به اهالی یاد میداد تا مردم در انتظار نیروی متخصص برای انجام کارهای ساده نمانند. بهورزها از دل این طرح متولد شدند. دکتر فریدون امینی و رزیدنتش دکتر محمدعلی برزگر این طرح را در ایستگاه تحقیقاتی منطقه چُنقرالو اجرا کردند. بعد از سه سال از شروع کار، مشخص شد با آموزش چند دختر و پسر روستایی پنج کلاس خوانده، شرایط بهداشتی و سلامت در روستا بهتر شده است. این طرح امتحان خود را به خوبی پس داده بود و حالا دوستان میخواستند آن را در کل کشور توسعه دهند. دکتر شادپور وقتی دید از سمت معاونت بهداشت وزارتخانه کنار آمدهام به مـن گفت: «ما طراحی خانههای بهداشت در سراسر کشور رو شروع کردیم، اما تو اجراش موندیم. تو آدم اجرایی هستی و سیستم هم قبولت داره. این پروژه به نفع کشور هست. ما هم حاضریم کمک کنیم. بیا و کار اجراش رو به عهده بگیر.» به حسن نیت این دوستان شک نداشتم. به سراغ دکتر مرندی رفتم و جریان را مطرح کردم. طرح را تأیید و مرا هم به عنوان قائم مقام وزیر در ستاد گسترش شبکهٔ بهداشت تعیین کرد. در این سمت، از معاون وزیر قدرت بیشتری پیدا کردم. دکتر مرندی هم حمایتم میکرد و به من بال پرواز میداد.
◀️آن زمان، وزارتخانه بهداری خیلی متلاطم بود. هم جنگ بود و هم داشتیم بهداشت را توسعه میدادیم. دکتر مرندی حمایت همه جانبهٔ خود را از طرح اعلام کرد. خیلیها به او گفتند شما یک معاون بهداشت دارید و یک قائممقام برای گسترش شبکه! این دو تا با هم یعنی چه؟! معاون بهداشت را حذف کنید. دکتر هم میگفت این کار، کار خیلی مهمی است و من میخواهم سرعت بیشتری داشته باشد. وقتی توسعه پیدا کرد، شبکه را در معاونت بهداشت ادغام میکنیم.
کار را شروع کردیم.
*ادامه دارد...*
#معرفی_کتاب
#مسیر_ملک
#دکتر_حسین_ملک_افضلی
@fakhriran🇮🇷
✅ *عدهای فکر میکردند ضدانقلاب هستیم!*
🔴به بهانهٔ برگزاری جلسهٔ نقد کتاب *«مسیر ملک»؛* روایتی مستند از زندگی دکتر *حسین ملکافضلی*
*بخش دوم*
◀️کار نو و جدیدی در سطح کشور آغاز شد، ایجاد شبکه خانههای بهداشت در سطح کشور. تمام دوستانم دورهٔ MPH را گذرانده بودند و طراحی شبکۀ کشور را انجام دادند. نقشهٔ ایران با جزئیات استانها و شهرها و حتی روستاها را روی دیوار اتاق زده بودند. از روی آن، مناطق پرجمعیت هر استان را شناسایی میکردند. به مسیر جادهها و موقعیت شهرها و بیمارستانها توجه داشتند. موقعیت روستا، میزان جمعیت آن، امکانات و مخصوصاً مدرسه را در نظر میگرفتند. مؤلفههایی مثل رودخانهٔ پرآب یا کوه عظیم، دسترسی آسان به دیگر مراکز درمانی و خدماتی و چندین عامل دیگر را کنار هم میچیدند تا مکانیابی صحیحی برای ایجاد خانهٔ بهداشت داشته باشند.
◀️کار حساس و دقیقی بود و انتخاب درست مکان میتوانست از رموز موفقیت پروژه باشد. طبق طراحی اولیه، قرار شد هجده هزار خانهٔ بهداشت در مناطق روستایی کشور ایجاد شود. سیصد کتاب هم برای شهرستانها درآوردند که علاوه بر تعیین محل و توضیح روند اجرایی، کار و تعداد نیروهایی که باید در خانهٔ بهداشت فعالیت میکردند؛ مشخص شد. روستایی را که خانهٔ بهداشت در آن بود، اصلی تعیین میکردند تا شبانهروز بهورز در آنجا حضور داشته باشد. دو تا سه روستای قمر هم در اطراف روستای اصلی در نظر میگرفتند تا بهورز طبق برنامه به آنها نیز خدمات بهداشتی ارائه کند. بعد از آمادهسازی مقدمات و کتابها، که نقشه راه هر منطقه را در آن ترسیم کرده بودند، اجرا را آغاز کردیم.
◀️اولین کار در اجرا، ایجاد و در صورت امکان ساخت خانههای بهداشت بود. با آقای جليل بشارتی در ارتباط بودیم. ایشان در ساخت ما را حمایت میکرد، اما جهادسازندگی با ما میانهای نداشت. میانسال بودیم و در دورهٔ شاه هم خدماتی داشتیم. تصور میکردند ضدانقلاب هستیم. به زبان بیزبانی میگفتند شما طاغوتی هستید و ما مسئول آبادانی، جادهسازی و بهداشت در روستاها هستیم. هرچه میگفتیم کار بهداشتی به کارهای درمانی متصل است و مردم فقط واکسن نمیخواهند و باید بین خدمات پیوستگی باشد، قبول نمیکردند. آقای دکتر فیروزآبادی، پزشک جهادسازندگی داخل اتاق ما میآمد و میگفت بهداشت روستاها را به ما بدهید. خیلی با هم بحث داشتیم. میگفتیم: «آقا، نمیشه که ما روستا رو به شما بدیم. مردم مریض بشن، دوست دارن به بیمارستانهای ما بیان. این سیستم شبکه است، به هم وصله.» فایدهای نداشت. تا اینکه او را به مناطق روستایی بردیم و اقدامات انجامشده را نشانش دادیم. بالاخره قانع شدند که صلاحیت ما از آنها بیشتر است و بهداشت و درمان را رها کردند.
◀️کارشناسان بهداشت، بعد از ایجاد خانههای بهداشت، بهورزها را در زمان کوتاهی در آموزشگاه بهورزی آموزش میدادند و آنها شروع به کار میکردند.
این طرح به سرعت موفق شد و مردم را به سمت پیشگیری سوق داد تا کمتر به دارو و درمان نیاز پیدا کنند. بهورزها بومی بودند و راحت میتوانستند با اهالی ارتباط برقرار کنند. جمعیت روستا را سرشماری و آب آشامیدنی روستا را بررسی و بهداشتی میکردند. بهداشت توالتها و حمامها را مورد توجه قرار میدادند. تعداد کودکان و تاریخ واکسن آنها را میدانستند. مراقبتهای بهداشتی مادر و کودک را به مادران آموزش میدادند. مادر باردار را زیر نظر میگرفتند تا زایمان ایمنی داشته باشد. حتی برای بعضی بیماریها، خودشان داروی بیمار را میدادند و اگر مشکل لاینحلی پیش میآمد، بیمار را به پزشک ارجاع میدادند.
◀️مسئولیت تأمین آب آشامیدنی روستاها در ابتدا به عهدهٔ وزارت بهداشت بود. مهندسان بهداشت محیط به روستاها میرفتند، چشمهها را بهسازی میکردند، سرپوش میگذاشتند، لولهکشی میکردند یا حتی چاه میزدند. بعد از مدتی، وزارت نیرو مسئولیت تأمین آب را برعهده گرفت، اما همچنان بهورزها بهداشتی کردن آب مثل کلرزنی را انجام میدادند و میزان کلر را اندازه میگرفتند.
◀️با اجرای این طرح در دههٔ ۶۰، خانوادهها به صورت فراگیر تحت مراقبتهای بهداشتی اولیه قرار گرفتند. اقدامات بیشتر معطوف به خدمات بهداشتی در سطح خانواده، سطح روستاها و حاشیهٔ شهرها بود و مناطق محروم توانستند در نظام شبکه از خدمات بهداشتی درمانی رایگان برخوردار شوند. همکاری مردم در توسعهٔ شبکه بهداشت مثالزدنی بود.
#معرفی_کتاب
#مسیر_ملک
#دکتر_حسین_ملک_افضلی
@fakhriran🇮🇷