eitaa logo
روایت پیوه‌ژن
106 دنبال‌کننده
9 عکس
8 ویدیو
0 فایل
راویانی که سرگذشت مردم روستای پیوه‌ژن را روایت می‌کنند
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهدا والصدیقین حال و هوای عجیبی بود دومین صبح سرد زمستانی سال هزار و چهارصدو یک، با حضور فردی در روستا که گرمای وجودش کم کم همه جا را فرا می گرفت از فرزند چهارماهه تا پیرزنی که با عصایش قدم زنان باشهید همراه می شد و بدرقه اش می کرد. کودکانی که با شور و ذوق در جلوی کاروان شهید گمنام عَلم را حفظ می کردند و پرچم به دست حرکت می کردند، نوجوانانی که بااخلاص در مدح شهید سرود می خواندند و مردم شهید پرور پیوه ژن اشک هایشان جاری می شد . پیر و جوانی که با عکس های شهدا با شهید گمنام همراه می شدند، انگار همه شهدای روستا به بدرقه این میهمان عزیزآمده بودند . الحمدلله برکت وجود شهید گمنام از مسجد شهید محمودی شروع شد و به امام زادگان ختم شد . زنان و کودکان و مردانی که با سربند یا فاطمه الزهرا سرهایشان بر روی پیکر شهید گمنام بود و شانه هایشان از عشق می لرزید. و تاریخی که دوباره در بطن روستا امروز تکرار شد، مادر شهیدی که با تداعی خاطرات تشییع پسر جوانش علی اکبر رسولی برای شهید گمنام مادری می کرد و بر سر پیکرش شکلات می ریخت و شهادتش را تبریک میگفت. دختر کوچکی که دیگر حالا بزرگ شده بود و از شهیدان و پدر شهیدش روایت می کرد . با چشمان خودم دیدم زنان و دخترانی که برای این شهید گمنام و غریب به جای مادر و خواهرش اشک می ریختند . شهید گمنامی که مادرش حضرت زهرا( سلام الله علیها )بود ودر روز های شهادت همین بانو میهمان روستا شد . و در آخرین دیدار در پیوه‌ژن شهید گمنام خیبری میهمان خانه ای شد که زادگاه شهید مفقودالاثر خیبری "روحانی شهید محمد حسین حسنی" بود مردم دارالمؤمنین روستای پیوه ژن دوباره شاهد حضور شهیدی در روستایشان بودند حقیقتاخاطرات دوباره تکرار می شود ،شهیدی که پس از سی سال از مردم مخلص روستا و اهل سنت و اهالی روستاهای مجاور دعوت کرده بود برای پیمان عهدی مجدد و من الله التوفیق @revayat_pivezhan