❤️عیارِ عاشـق؛
زمانی مشخص میشود که ببینی
تا کجا پای معشوق میماند!
شهید یعنی انتهایِ عشق
یعنی ایستادن تا پایِ جان ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📌 ما را دنبال کنید
🔰#دکتر_محمد_باقر_نادم
🔰#ایستگاه_روایت_شهدا
🔑@revayat_shohada
شهادت لاله ها را چیدنی کرد...
📸 #شهید_حاج_عباس_نیلفروشان
در کنار شهید حاج احمد کاظمی
فرمانده لشکر ۸ نجف اشرف
در دوران دفاع مقدس
📌 ما را دنبال کنید
🔰#دکتر_محمد_باقر_نادم
🔰#ایستگاه_روایت_شهدا
🔑@revayat_shohada
9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ بدون تعارف با فرزندان شهیدوالامقام نیلفروشان.
روحش شاد و یادش گرامی باد 🌷🌷
📌 ما را دنبال کنید
🔰#دکتر_محمد_باقر_نادم
🔰#ایستگاه_روایت_شهدا
🔑@revayat_shohada
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️زیباترین تعریف درباره شهادت
از زبان حضرت آقا
الهم الرزقنا
📌 ما را دنبال کنید
🔰#دکتر_محمد_باقر_نادم
🔰#ایستگاه_روایت_شهدا
🔑@revayat_shohada
📿نماز شهید
نماز خواندنش حال و هوایی دیگری داشت هر وقت او را در نماز میدیدی حالت خاصی داشت، رنگش دگرگون میشد و تغییر میکرد ،طوری که احساس میکردیم از این دنیا جدا شده و در این دنیا نیست. او مقیّد به نماز جماعت در اوّل وقت بود و هر جا هم جماعت نبود خودش نماز جماعت برپا میکرد.
مادر شهید پیچک میگوید: «روزهای اول پیروزی انقلاب هر کس چیزی داشت مثل طلا و پول .... برای جبهه میداد، من به علی گفتم: پسرم من چیزی ندارم بدهم، فوراًً گفت : من را که داری، مرا بده.»
معلم شهید غلامعلی #پیچک
📌 ما را دنبال کنید
🔰#دکتر_محمد_باقر_نادم
🔰#ایستگاه_روایت_شهدا
🔑@revayat_shohada
آن بند کفن
فرمانده گردانمان بود و طبعا جلودار ستون بچه ها
جنگ بدجوری در پس کوچه ها گره خورده بود
مجبور به عقبنشینی شدیم
اما او شجاعانه ماند تامجروح گوشه ای افتاد
داعشی ها با خیال اسیر گرفتنش گله ای به سمتش حرکت کردند
در دوربین میدیدیمشان
هرچه نارنجک داشت تله کرده بود
تا تلاش کردند از زمین بلندش کنند منفجر شد
خودش رفت ولی با جسم مجروح تلفات سنگینی ازشان گرفت
از پیکر رشیدش تقریبا همان بند کفن ماند برای مادرش
علی اکبر رفتی و علی اصغر برایمان آوردند
شهید_ قادر _علی
📌 ما را دنبال کنید
🔰#دکتر_محمد_باقر_نادم
🔰#ایستگاه_روایت_شهدا
🔑@revayat_shohada
بسیجی با اخلاص و بی ریا نوجوان #شهید_علیرضا_محمودی_پارسا
شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۲۹
فکه؛ عملیات والفجر مقدمّاتی
بخشی از توبه نامه شهید علیرضا محمودی(۲)؛ شهید سیزده ساله دفاع مقدس:
«پناه میبرم به خدا از این که:
🔸از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم
🔸از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم
🔸از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند
🔸از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم
🔸از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خندهدارتر از همه هستم ...
🔸از این که ... »
📌 ما را دنبال کنید
🔰#دکتر_محمد_باقر_نادم
🔰#ایستگاه_روایت_شهدا
🔑@revayat_shohada