eitaa logo
روایتِ کفایت
2.5هزار دنبال‌کننده
84 عکس
57 ویدیو
21 فایل
💡 روایتِ کفایت 🏷 حلقه‌ی گمشده‌ی رئیس‌جمهور انقلاب حاصل دغدغه‌ای برای نشان دادن کارآمدی دولت آقای رئیسی است. ما می‌خواهیم تجربه این الگوی موفق و کارآمد در هیاهوی روایت‌های شخصیتی گم نشود و از دست نرود. مرکز بانوان سازمان تبلیغات اسلامی @zabolhasani
مشاهده در ایتا
دانلود
توی مغازه نشسته بودم که یکی از دوستانم زنگ زد و گفت: " شنیدی هلیکوپتر رئیسی سقوط کرده" " زنده موندن؟" "اصلا هنوز پیداشون نکردن، معلوم نیست کجا سقوط کردن" تلفن را قطع کردم و همه فکر و ذکرم شد خانواده‌شان. چه می‌کشند در این بی‌خبری؟ تا شب اخبار را از اینستاگرام پیگیری می‌کردم. صبح شد و هنوز خبری نبود. باید می‌رفتم مغازه. سرم خلوت بود. نشستم تا اخبار را پیگیری کنم. همه پست و استوری‌ها خبر شهادت بود. خیلی ناراحت شدم. دلم به حال خانواده‌هایشان میسوخت. یاد روزهایی افتادم که بچه‌هایم پدرشان را از دست دادند. چه روزهای سختی گذراندیم. مشکلات مستاجری و مسائل اقتصادی هم هر روز داغمان را تازه می‌کرد. دلمان به کمک‌های دولت، خوش بود. همین تازگی وام گرفتم و مغازه سبزی فروشی زدم. سبد کالا هم که داشتیم و روزگارمان راحت‌تر از قبل می‌گذشت. وظیفه‍‌‌شناسی و مسئولیت‌پذیری‌ آقای رئیسی که دیگر اعیان و آشکار بود. اما گذشته از این مسائل، ناراحتی من فقط برای این چیزها نبود. بالاخره ما همه انسان هستیم و هم‌نوع. اگر عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار. شاید گاهی، کم و کاستی هم، می‌دیدیم اما خب ایرادی به رئیس جمهور نمی‌گرفتیم. مگر یک تنه چقدر می‌شود کار انجام داد؟ آن‌ها که رفتند و عاقبتشان بخیر شد. اما من برای ایرانم برای آینده بچه‌های یتیمم باید رای بدهم. من می‌گویم هنوز هم هستند کسانی که مثل او باشندو قلبشان برای ایران بتپد. ✍ فروشنده کلبه سبزیجات 🆔 @hoseiniyehonar_arak 🆔️ @revayate_kefayat
می دونستیم که کار می کرد مرد یک مغازه ساندویچ فروشی دارد و معلوم است که حسابی از وضعیت گرانی و اقتصاد شاکی است از حس و حالش وقت شنیدن خبر که می پرسم خیلی جدی می گوید: خب آدم ناراحت میشه دیگه، ناراحت بودیم می دونستم تا حدی که از دستش بر میومد و می تونست تلاش می کرد به نسبت خیلی از رئیس جمهور ها خیلی بیشتر تلاش می کرد. شاید مملکت هنوز جای کار داشته باشه و مشکل زیاد داشته باشه ولی می دونستیم که کار می کرد. دوست داشت همه جا باشه بین مردم باشه انسانی نبود که بخواد استراحت بکنه و تو اتاق پشت میز بشینه. در لحظه هر کاری از دستش بر میومد انجام میداد و پیگیری می کرد، شده با یه تلفن. در کل انسان خوبی بود، آدم لایقی بود. آدم های این شکلی تو مملکتمون زیاد داریم، کم نیستن. آدم لایقی بود که این همه از مردم برای مراسمش رفتن. *هیچکس بی دلیل انقد برای مردم محبوب نمیشه*.... 🆔 @hoseiniyehonar_arak 🆔️ @revayate_kefayat
آقای رئیسی خیلی «خوب» بود! ما بخاطر آقای رئیسی و همراهانش اینجا (در مسجد، برای عزاداری) جمع شدیم. دلمون میسوزه، خیلی رئیس جمهور خوبی بود. همهٔ کاراش خوب بود؛ به داد ما می‌رسید، به پیرزنا می‌رسید، به نِدارا می‌رسید، به بیچاره فقیرا می‌رسید. وقتی خبر سقوط هلیکوپتر را شنیدم خدا می‌دونه از حال رفتُم، خیلی دلُم می‌سوزه، خیلی. اون شبی که می‌خواست صبح بشه اصلا صبح نمی‌شد، بیدار نشستیم تا صبح. آقامون که هرچی می‌تونست قرآن می‌خوند، من صلوات می‌فرستادُم، قرآن می‌خوندُم، دعا می‌کردُم... خبر شهادت که قطعی شد خیلی حرص و جوش [خوردم] و خیلی گریه زاری و...[کردم] دولت آقای رئیسی خیلی با دولت‌های دیگه فرق می‌کرد. رسیده‌گری می‌کرد، به همه یتیما، بیچاره فقیرا... زمان انتخابات ما آقای رئیسی رو نمی‌شناختیم ولی خو وقتی گفتن آقا رئیسی خوبه، تو تلویزیون نشونش دادن گفتن خوبه خو خوب بود دیگه. ما اینجوری شناخت داشتیم ازش. خیلی‌ها که میگن ما کار می‌کنیم دروغ میگن؛ هیچ کاری نمیکنن. اما این [آقای رئیسی] معلوم شد که خیلی کار کرد، خیلی کار کرد به ملت. من پسر خودم بی‌کار بود، بچهٔ منُ برد سرکار؛ خدا رحمتش کنه. نشونی داد، گفت اینا بیکارن، جوونن، باباش پیره، مادرش جون نداره نمی‌تونه کار کنه. تو انتخابات بعدی هم به هرکس که خوب باشه رأی می‌دیم. 🆔 @hoseiniyehonar_arak 🆔️ @revayate_kefayat
🔻قسمت نهم دوربین را چرخاندیم و روی صورت کارگر عزیز بعدی زوم کردیم، سوالاتمان را از او هم پرسیدم. او با صدای آرامی که در تلق و تولوق مینی‌بوس گم شده بود شروع به صحبت کرد. گوش تیز کردیم تا صحبت‌هایش را با جان و دل گوش کنیم. او گفت: من علیرضا جوادی‌زاده هستم. آن روز تازه به خانه رسیده بودم که تلویزیون خبر سقوط را پخش کرد. از شبکه یک مدام پیگیر بودم و دعا می‌کردم چیزی نشده باشد و زنده باشند. خبرها می‌گفتند با افراد در بالگرد در ارتباط هستند و این مدل خبرها قوت قلبی می‌شد اما متاسفانه صبح خبر شهادتش همه جا پر شد. سرکار بودم، متاسف شدم. زمانی که به هپکو آمده بود من در شرکت مشغول به کار نبودم اما همکاران قدیمی از او و کارهایش برای زنده شدن هپکو زیاد می‌گفتند. وقتی اسمش می‌آید جدا از خدمات بزرگ دیگرش یاد احیای هپکو می‌افتم. راستش وقتی خبر تشییع در قم رسید، تصمیم گرفتم بیایم چون هم یکی از سران مملکتم بود و هم نانی که بر سر سفره می‌برم را مدیون او هستم. مردمی و دلسوز و کاردان بود. من در انتخاباتی که نزدیک است، فردی مثل او و افکارش را انتخاب می‌کنم. ادامه دارد... 🆔 @hoseiniyehonar_arak 🆔️ @revayate_kefayat
🔻قسمت هشتم مرد با کلاه سیاه نقابدار و لباس فرمش صدایش را صاف کرد و صورتش را جلو آورد. خواستیم خودش را معرفی کند و از آقای رئیسی و هپکو بگوید. صدای تلق و تولوق مینی‌بوس نمیگذاشت صدای مرد به ما برسد، صدایش را بلندتر کرد و گفت: من علی حیدری هستم. از سال ۱۴٠٠ وارد شرکت هپکو شدم، راستش خبر سقوط بالگرد رئیس جمهور را توی سالن ورزشی شنیدم. رفته بودم سالن فوتسال. همین که خبر پخش شد جو متشنج شد و همه توی حالت بهت بودیم. باور کردنی نبود. با حال گرفته به خانه برگشتم و مدام شبکه خبر را چک می‌کردم. صبح زود وقتی خبر شهادتشان آمد ناراحت شدم. آقای رئیسی گردن شرکت هپکو خیلی حق داشت. پیگیری‌هایی که کرد و چتر حمایتی‌ای که داشت باعث شد هپکو سرپا بشود. حتی قسمت صادرات دوباره راه افتاد. همین که خودش به کارخانه آمد و وضعیت را از نزدیک دید خیلی تاثیر مثبت داشت. همین که گفت نیروی جوان جذب کنید، خود من بعد از آن صحبت‌ها جذب شدم. قبلش نیروی خدمات بودم. یادم هست گفتند قرار است هیأت همراه آقای رئیسی به هپکو بیاید. چند روز کار می‌کردیم تا میزبان خوبی باشیم که یک دفعه گفتند خودش هم آمده. از نزدیک دیدمش و خیلی احساس خوبی به من دست داد. ایشان وعده‌هایی داد که همه محقق شد و روی حرفش ماند. ما هم تصمیم گرفتیم به مراسم تشییع قم برویم، باز هم می‌گویم خیلی گردن هپکو و هپکویی حق داشت. آقای رئیسی که رفت؛ فقط امیدوارم رئیس جمهور بعدی مثل او فسادستیز باشد، مثل او هرجا تخلف دید سریع و جدی اقدام کند؛ خدا کند. ادامه دارد... 🆔 @hoseiniyehonar_arak 🆔️ @revayate_kefayat
دهک‌‌دهم شدم، حلال میکنم کار خیریه انجام میدادم و واریزی‌ها به حساب شخصی می‌آمد. همین پول‌ها که آمد توی حسابم بدبختم کرد. شدم دهک ده، تمام خدماتم، شهریه‌ام حذف شد. رفتم اداره مالیات و گفتم جزء حساب شخصی‌ام حساب نکنید؛ فایده نداشت. رفته بودم تهران، جلسه دیدار با نوجوان‌ها و روایت پیشرفت. نامه نوشتم دادم دست خود آقای رئیسی که زندگی‌ام روی هواست. گفت: «باشه. رسیدگی میشه» چندوقت بعد زنگ زدند و گفتند: نمی‌شود کاری کرد. گفتم: رئیس جمهور دستور دادند. تا وزارت خانه‌ هم رفتم اما هیچ کس کاری نکرد. با وجود همه مشکلات، خداوند رحمتشان کند، اگر دهک ده من ربطی به ایشان داشت حلالش کردم. راضی‌ام. می‌دانید دخترم بیمارستان بستری شد. و تازه فهمیدم رسانه مرده است و اطلاع‌رسانی ضعیفی از خدمات ایشان دارد. تازه فهمیدم درمان کودکان زیر ۷ سال رایگان است. حتی در بحث فرزندآوری چقدر خوب کار کردند. اگرچه اراک در ساخت مسکن عقب مانده است اما دیده‌ام قم تا چشم کار می‌کند خانه ساختند. اگر دهک ده‌اُم شدم حلال میکنم. عاقبت بخیر شدند؛ حقش شهادت بود. ✍حامد کاظمی 🆔 @hoseiniyehonar_arak 🆔️ @revayate_kefayat