#شهیدمحمدتقیسالخورده🌷
#روایت_عشق ❤️
#شهیدانه 🕊
دوست داشت همسرش سیده باشه و به آرزوش رسید.💐
همیشه به اینکه داماد خاندان پیامبر بوده ، افتخار میکرد.
و به همین خاطر در تمام ماموریت هاش شال سبز همسرش را به یاد او به همراه داشت🥰
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌸
@Revayateeshg
#خاطراتشهدا🦋
#روایت_عشق 🌹
#شهیدمحمدتقیسالخورده 🌿
هر وقت محمدتقی به ماموریتی میرفت، همه روز برای سلامتیش دعا میکردم و سوره ی واقعه و آیت الکرسی میخوندم
همه میدونستیم یه روزی محمدتقی شهید میشه😔
میگفتم خدایا! محمدتقی که شهید میشه، حقش هم کمتر از شهادت نیست، اما....
اما....یه کم بیشتر بالا سر زن و بچش باشه، یه سنی ازش بگذره....مثلاً....🤔
مثلاً....مثل شهید صیاد شیرازی بشه🌷
نمیدونم چرا همیشه ، وقتی به شهادت محمدتقی فکر میکردم، ناخودآگاه ، شهید صیاد شیرازی به زبونم میومد.
حتی وقتی محمدتقی جان، شهید شد، روزهای اول، وسط گریه ها و زاری هام، همش میگفتم، خدایا مگه ازت نمی خواستم که محمدتقی به سن صیاد شیرازی برسه و مثل اون شهید بشه؟!
😔😔
بعد یه مدتی، خواهرم اومد پیشم گفت آبجی! تو همش برای شهادت محمدتقی اسم کدوم شهیدو میاوردی؟
بلافاصله، بدون هیچ مکثی گفتم: صیاد شیرازی....
یهو خواهرم تقویم رو گرفت جلوی صورتم، گفت اینجا رو نگاه کن!!!
یهو خشکم زد.....
چقدرعجیب.....
- ۲۱ فروردین شهادت محمدتقی جان🌷
- ۲۱ فروردین شهادت صیاد شیرازی🌷
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌼
@Revayateeshgت
امروز
آمدم ڪنارت
تا پیداڪنم خودم را🌥
نشانے زندگے ام🌸
ازمسیر تو مے گذرد...
اے شهید🌷
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌼
#شهیدانه
#روایت_عشق
#شهیدمحمدتقیسالخورده
@Revayateeshg
#شهیدمحمدتقیسالخورده 💛
#خاطراتشهدا 🧡
#روایت_عشق❤️
🌿اولین باری که رفت سوریه حدود ۲ ماه آنجا ماند. دقیقا می شد یک ماه و بیست و شش روز ماه محرم بود و همه دعای ثابتشان برای سلامتی محمد تقی بود؛ اما محمد تقی قیافه اش شده بود عین صورت شهدا.
🌿به همین مناسبت خیلی ها با محمد تقی عکس می گرفتند. به شوخی و جدی از محمد تقی می خواستند که دیگر نرود سوریه. شده بود روز تاسوعا. از محلات اطراف، دسته های عزاداری به محله ما می آیند آن روز محمد تقی خادم بود.
ما هم کمک می کردیم. مرا که از دور می دید، می خندید و برایم دست تکان می داد و آن لحظات را برای همیشه در خاطرم ثبت کرد.
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
༺@Revayateeshg༻
#شهیدمحمدتقیسالخورده 🌼
#عاشقانههایشهدا 🌸
#روایت_عشق 🌺
چندماہ بعد عقدمون من وآقامحمد
رفتیم بازار واسه خرید ....
من دوتا شال خریدم ....
یکیش شال سبز بود که چند بار هم
پوشیدمش اما یه روز محمد به من گفت:
خانومی،
اون شال سبزت رو میدیش به من؟
حس خوبے به من میده
شما سیدی و وقتے این شال سبز شما
هـمراهـمه قوت قلب مے گیرم
گفتم:آره که میشه....
گرفتش و خودش هم دوردوزش کرد
وشد شال گردنش
تو هـر ماموریتےکه میرفت یا به سرش مے بست
یا دور گردنش مینداخت ....
تو ماموریت آخرش هم
هـمون شال دور گردنش بود که
بعد شهادت برام آوردن....
@Revayateeshg
#شهیدمحمدتقیسالخورده🌷
#روایت_عشق ❤️
#شهیدانه 🕊
دوست داشت همسرش سیده باشه و به آرزوش رسید.💐
همیشه به اینکه داماد خاندان پیامبر بوده ، افتخار میکرد.
و به همین خاطر در تمام ماموریت هاش شال سبز همسرش را به یاد او به همراه داشت🥰
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌸
@Revayateeshg