#خاطراتشهدا💌
#روایت_عشق🌺
#شهیدمهدیامینی🌼
به نقل از همسر بزرگوار شهید:
شهید امینی در دنیا زبانزد همه دوستان و خانواده اش بود، شاید عینکی که به چشم داشتند از چندین جا شکسته بود اما برای تهیه عینک جدید اقدام نمی کردند و می فرمودند که ای کاش عمر من هم به اندازه همین عینک باشد تا بتوانم خدمت کنم. روزی که برای خواستگاری به منزل ما آمده بودند شاید یک جفت کفش هم به پا نداشتند و آن طور که من شنیدم کفش یکی دیگر را به پا داشتند،این هم بیانگر این است که یک انسان از هر چه که در این عالم بود بریده وفقط وفقط به خدا پیوستند.
راستش را بخواهید من از همان اول مهدی را شهید می دیدم و می دانستم که او رفتنی است،فرشته ای است زمینی و چند روزی برای هدایت من گمارده شده است و آن روز که بر سر سجاده عفو نشسته بودم پیکر غرق به خون ایشان را در جلوی چشمانم تجسم می کردم و همواره به اخبار گوش می دادم که شاید در همین لحظه اسم شهید امینی را هم اعلام خواهد کرد.
@Revayateeshg