💔جسمی که ذوب شد....
کوله پشتی اش پر از گلوله آتیش گرفت
نتونستند کوله رو ازش جدا کنند
از بچه هاخواست به راه خودشون ادامه
دهند و با چفیه دهان خودش رو بست
تا عملیات لو نرود...
تنها کف پوتینهاش که نسوز بود باقی ماند ...
پ.ن: استاد شهید مرتضی مطهری:
چه معنی کنم شهید را؟!
اگر شور یک عارفِ عاشقِ پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب کنید از آنها "منطق شهید" در می آید....
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#شهید_علی_عرب
#روایت_عشق
#شهیدانه
@Revayateeshg
#شهید_علی_عرب
#خاطرات_شهدا
#روایت_عشق
ده روز قبل از رفتنش همه ی دوستانش را جمع کرد توی خانه و با آنها صحبت کرد.
میگفت:
این آخرین دفعهای است که شما را میبینم و در بین شما هستم. اگر شماها را رنجاندم، من را ببخشید و...
وسایلش را از توی کمد درآورد و به تک تک دوستانش میداد.
گفت :
من دیگه به اینها احتیاجی ندارم ...
اینها رو از من یادگاری داشته باشید.
یک دست لباس نو از توی بستهای که همراهش بود درآورد و پوشید.
قرار بود تا چند ساعت دیگر عملیات شروع شود، گفتم:
چه خبره؟
لباس نو پوشیدی؟
چرخید به طرفم و گفت:
این لباس شهادت من است.
گفت:
چون آب نیست، تیمم کن باید نماز بخوانیم.
گفتم :
نماز چی؟
گفت :
نمازشهادت
قبل از اینکه برود توی معبر و حرکت کند، نمازش را خواند.
•┈┈•❀🌷❀•┈┈•
@Revayateeshg
لینک دانلود صوت #جزء_بیستودوم قرآن کریم
با صدای استاد پرهیزکار🌱
هدیه به
#شهید_علی_عرب✨
🌸http://ahlevela.ir/tahdir/Joze22.mp3
#ماه_رمضان
#روایت_عشق
@Revayateeshg