::. روایتِ حضور .::
❌ صورت مسئله رو کُمپلت بزن پاک کن! میگفت: همین شما آدم های احساساتی هستید که دور هم جمع میشید و کر
.
بزنید روی عکس باز کنید☝️
و خوووب بهش دقت کنید!!
..
داره باهاتون حرف میزنه
قصه داره انگار...
..
#روایت_همچنان_باقیست
::. روایتِ حضور .::
🔴🟠🟡 فراخوان همکاری فعالیت جهادی در عرصه هنر و رسانه در مجموعۀ فرهنگی هنری روایت حضور پوستر رو دقیق
.
با سلام و احترام🌿
به نوجوون های پاکار و پر انرژی
رو به راهید؟؟
.
شرایط عضویت در مجموعه هنوزم همونه
💢 اولویت همپایی با جوون هاست 💢
مخصوصا کسانی که کارِگروهی و اجتماعی
در دانشگاه یا حوزه رو تجربه کردند.
.
امّااااااا
این مدت انقدر استقبال و سماجتتون خوب بود
که روی مارو کم کردید!😂😂 فلذا زین پس:
تصمیم داریم توانمندترین و سحرخیزترین
نوجوون ها رو هم در فهرست قرار بدیم.
.
منتظرمون باشید🐢
#همپایی
#نوجوون
#سوپر_سمج
هر موضوعی جنبه ها و لایه های مختلف داره
از هر زاویه که ببینی، یک حرف تازه میشنوی!
.
در «روایت حضور»
باید مثل گوشیت
کلید ذهنت رو هم بچرخونی
تا کامل تر مسائل رو بررسی کنی.
جزئیاتی رو ببینی که از اول دیده نمیشن.
عمقی رو حس کنی که از اول به نظر نمیان.
.
#ویژگی_مجموعه
مثلا همون ماجرای کرونا👇
بیشتر قصه های اون دوران برای کادر درمان بود.
.
اما مگه تو جنگ با این غول بزرگ
فقط کادر درمان تلاش کردند؟!
.
پس بقیه مردم کجا بودند؟!
چه قصه هایی ازشون مونده؟
.
#ویژگی_مجموعه
.
🧩 یک ویژگی کار ما در روایت حضور اینه:
به نمایش گذاشتن جنبه های مختلف یک مسئله
.
#ویژگی_مجموعه
::. روایتِ حضور .::
لطفا گوشی خود را بچرخانید!! 🔄 .
.
⚠️ یه بار دیگه به این نقاشی دقت کنید.
.
چهار طرفش
وقتی در یک قاب
کنار هم قرار می گیرند،
همدیگه رو کامل میکنند!
.
#روایت_همچنان_باقیست
#ویژگی_مجموعه
.
🏴 وقتی فیلمی درباره حضرت ساخته نمیشه
امام تشکیلات، میشه امام اشک و زاری!
🆔 @revayatehozour
خیلی اتفاقی، درست در همچین روزی با چند نفرتون برای همپایی جلسه داشتیم😎
.
صبووور باشید نوبت شما هم میرسه!
#روز_مشارکت_اجتماعی
#همپای_روایت_حضور
#سمج_بمانید
.
::. روایتِ حضور .::
مثلا همون ماجرای کرونا👇 بیشتر قصه های اون دوران برای کادر درمان بود. . اما مگه تو جنگ با این غول بزر
.
یکی از اون هزاران قصه☝️
ایده ای بود که آقای امیراحمد یارایی
در فیلم نامه برگزیده اش پیاده کرد...📝
.
ماجرایی به همین سادگی
که کلی حرف برای گفتن داشت.👇
.
🥔 وقت برداشت سیب زمینی ها رسیده بود
پیرمرد از دار دنیا، فقط همین یک زمین سیب زمینی رو داشت. ولی کرونا بدجور زمین گیرش کرده بود. مریض و ناتوان افتاده بود گوشه خونه.
.
هر روز که از فصل برداشت میگذشت،
غم و غصه پیرمرد هم بیشتر میشد..
تا همین حالا هم کلی ضرر مالی کرده بود!
کرونای لعنتی حساب کتاب زندگیش رو بهم ریخته بود! اهالی روستا هر روز مشغول برداشت زمین هاشون بودند. ولی سیب زمینی های پیرمرد رها شده بود به امون خدا و داشت خراب میشد...
.
جوون های روستا که گرفتاری پیرمرد رو دیدند،
به غیرتشون برخورد! خودشون دست به کار شدند.
باهم قرار گذاشتند تا کار زمینش رو یکسره کنند
و نگذارند بیشتر از این غصه بخوره.
.
چند روز بعد، در خونه اش رو زدند.
پیر مرد به زحمت از رختخواب کنده شد.
در رو باز کرد..
.
پشت در، یه وانت پر از کیسه های سیب زمینی بود
🆔 @revayatehozour