روایت جمهور
#روایت
بسم الله
آقای رئیس جمهور، راستش را بخواهید من هیچ وقت از طرفداران شما نبودم.
نه از آن زمان که وارد قوه قضائیه شدید و نه آن زمان که کاندید ریاست جمهوری و بعد هم خود رئیس جمهور.
حتی موقع انتخابات هم فقط برای اینکه شما بودید و یک مشت آدمهایی که حتی ادب هم بلد نبودند، من فقط به ادب شما رای دادم.
حتی این ماههای آخر هم وقتی که وضعیت زندگی مردم را میدیدم یا هربار که توی اتوبوس پای درد و دل هایشان مینشستم پیش خدا استغفار میکردم از رای ای که به شما دادم.
حالا که دستتان از دنیا کوتاه است و قطعا میبینید بگذارید بگویم که اصلا همین چند روز پیش بخشی از مناظره انتخاباتی که در آن میگفتید در دولت من هیچ فضا و رسانه ای فیلتر نخواهد شد را با هشتگ دروغگویی منتشر کردم.
چون عصبانی بودم. هنوز هم عصبانی ام.
اما حالا عصبانیتم فرق میکند.
تا شنبه هر چه عصبانی بودم در دلم بد و بیراه میگفتم و تحلیل های بلند و بالا مینوشتم.
ولی حالا از اینهمه عصبانیت فقط اشک میریزم و آشوبم.
من هنوز هم طرفدار شما نیستم ولی راستش از یکشنبه عصر که همسرم ناگهان به پیشانی اش زد و گفت آسد ابراهیم شهید شد، به شرفم برخورده است.
دلم بیقرار است و حس میکنم چیزی روح و غیرتم را زیر پاهایش لگد کرده است.
به ایرانی بودنم برخورده است که چرا باید به این راحتی و آسانی دومین شخص مهم کشورم شهید شود؟
آنقدر عصبانی ام که برایم فرق نمیکند آن رئیس جمهوری که شهید شده است کیست و چه کرده، فقط برایم مهم است که چرا به اینجا رسیدیم؟
اشک هایم روانه است. صدای قرآن درون دانشگاه پیچیده. قاب عکسها و شمع های کنارشان قلبم را تکان میدهد.
من هنوز هم طرفدار شما نیستم آقای رئیس جمهورِ شهید. ولی در مختصات ارزشی و قلبی و عقلی من، کسی را که بی خاصیت و بی فایده است را نمیسوزانند. تاریخ همیشه روایت کنندهی مردان و زنانی ست که هرچه شریف تر بودند، شعله های دورشان بیشتر بوده.
در مختصات من نمیشود کسی شروع و پایان ماموریتش با ولادت امامرضا باشد یک آدم معمولی با تصادف های شانسی باشد.
در مختصات من هرکسی حتی اگر ذره ای تلاش و خدمتی کرده باشد، مستحق خسته نباشید گفتن است.
من طرفدار شما نیستم آقای شهیدِ جمهور، ولی خسته نباشید.
حالا که ما ماندیم و تنها عکسی از شما بر روی دیوار، بگذریم از همهی حرفها و نقد ها...
شماهم بگذرید از ما...
#زینب_جمشیدیان
#روایت_جمهور
@revayatejomhour