May 11
✳️ مسابقه 📖 کتاب داوت
(مستند داستانی از زندگی جانباز جهادگر، رمضانعلی خردمند)
*کاری از انتشارات روایت فتح*
سئوالات مسابقه:
1-رمضانعلی خردمند تحت چه عنوانی به جبهه اعزام شد؟
۱. سرباز سپاه ۲. سرباز ارتش
۳. داوطلب بسیجی ( نیروهای جهادی) ۴. امدادی
2.نام عملیاتی که شعبانعلی در آن مفقودالاثرشد؟
۱.کربلای ۵ ۲.والفجر3
۳.خیبر ۴. کردان
3. نام عملیاتی که به وسیله تیپ 27محمدرسول ا...در ارتفاعات کله قندی انجام شد چه بود؟
۱. والفجر۸ ۲. خیبر
۳. فتح المبین ۴.والفجر۳
4. درمان نسبی رمضانعلی خردمند چند سال طول کشید؟
۱. ۱۰ سال ۲. ۱۸ سال
۳. ۱۵ سال ۴. ۱۳ سال
5. نام روستایی که بدست اشرار گروهک طالبان ناامن شده بود چیست؟
۱.در میان بام ۲. گوش
۳. زشک ۴. طرقبه
💫 مهلت خرید کتاب با تخفیف ۱۵درصد: ۶ تیر تا عید سعید غدیر
🔸 زمان ارسال پاسخ:
عید قربان تا شب عید غدیر
🍀 اعلام نتایج: عید سعید غدیر
☘️شرط شرکت در قرعهکشی:☘️
🌐 هر دو صفحه زیر را فالو کنید
@revayatfathpub
@revayatfathonline
و جواب خود را به
@revayatfathonline
ارسال کنید.
✅ خریداری کتاب از طریق
@revayatfathonline
🍃 ۱۵٪ تخفیف و ارسال رایگان*
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/f96744
@revayatfathpub
بعد از حسین هیچ امامی به وقت مرگ
مثل تو ای ولیِ خدا تشنه جان نداد... 😭
#یاجوادالائمه
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
#ابن_الرضا_علیه_السلام
@revayatfathpub
🔸این کتاب از مجموعه کتاب های مدافع حرم با عنوان «عمار حلب» خاطراتی از گوشه های زندگی شهید محمدحسین محمدخانی را روایت می کند.
✳️ او که به عمار حلب معروف است، ماجرای عجیبی برای رسیدن به میدان های نبرد با تکفیر دارد و وسعت قلب او، مایه آرامش و افزایش روحیه مدافعانحریم اهلبیت (ع) بود.
📃 برشی از کتاب:
«شش، هفت صبح بود که حاج عمار شهید شد. نیروهای غیر ایرانی پشت بیسیم میگفتند «حاج عمار استشهد.» سریع از اتاق عملیات گفتیم «حاج عمار شهید نشده، حالش خوب است، فقط کمی جراحت دارد.» گفتیم مجروح شده که شیرازه کار از هم نپاشد. این نیروها دو، سه سال بود که با حاج عمار کار میکردند. نمیخواستیم نگرانی در دلشان ایجاد شود. پشت بی سیم گفتیم «فلانی! نگو حاج عمار شهید شده، نگذار همه نیروها متوجه شوند و روحیهشان را از دست بدهند.» از این طرف در اتاق عملیات غوغایی بود...»
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/g06269
@revayatfathpub
📖 کتاب قصهی دلبری، روایتی متفاوت و خواندنی از زندگی شهید محمدحسین محمدخانی است.
🔸او از فعالان بسیج دانشجویی بود و در علمیاتهای تفحص پیکر شهدای دفاع مقدس، شرکت میکرد، کتاب قصه دلبری، روایتی از سبک زندگی این شهید است که همسرش از روزهای آشنایی در بسیج دانشجویی تا روزهای پس از شهادت او را بازگو میکند.
📃 برشی از کتاب:
«از تیپش خوشم نمیآمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد میپوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که میانداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهیاش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یکوری میانداخت روی شانهاش، شبیه موقع اعزام رزمندههای زمان جنگ. وقتی راه میرفت، کفشهایش را روی زمین میکشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد. از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر میدیدمش. به دوستانم میگفتم: «این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهۀ شصت پیاده شده و همون جا مونده!»
✳️ سالروز ولادت شهید محمد حسین محمد خانی
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/g74223
@revayatfathpub
May 11
May 11
📖 کتاب حاضر، روایتی است از زندگی شهید اسکندری از زبان همسرش. روایت با زندگی همسر شهید آغاز می شود و به ازدواج و فعالیت های شهید در دوران مختلف اشاره دارد و به شهادت شهید ختم می شود.
📃 برشی از کتاب:
«صبح اولین روز نبودنش بیست سال مرا به عقب برد با تمام دلهره ها اگر دیگر نبینمش اگر شهید شود اگر این خداحافظی آخرمان باشد!دوباره جنگ بین ما فاصله ای از جنس تکلیف و وظیفه انداخته بود. کارهای تکراری خانه که تمامی نداشت. جواب ذهن آشفته من را هم نمی داد ولی بهتر از یک جا نشستن بود.»
🌹 سالروز ولادت شهید عبدالله اسکندری
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/g80462
@revayatfathpub
📖 کتاب حاضر که جلد نهم از مجموعه «یادگاران» می باشد، مشتمل بر خاطراتی از جاویدالاثر احمد متوسلیان است.
🔸 وی متولد 1332 در تهران میباشد. احمد متوسلیان کسی است که نه در خاک ایران خفته و نه در خاک عراق ناپدید شده و حتی کسی ندیده که شهید شده باشد. او سرداری است که اسرائیلیها وی را در 14 تیر 1361 در جنوب لبنان ربودند و تاکنون نیز خبری از زنده بودن او در دست نیست.
📃 برشی از کتاب:
زخمی شده بود. پایش را گچ گرفته بودند و توی بیمارستان مریوان بستری بود. بچهها لباسهایش را شسته بودند. خبردار که شد، بلند شد برود لباسهای آنها را بشوید. گفتم «برادر احمد! پاتون رو تازه گچ گرفتهن. اگه گچ خیس بشه، پاتون عفونت میکنه.» گفت «هیچی نمیشه.» رفت توی حمام و لباس همهی بچهها را شست. نصف روز طول کشید. گفتیم الآن تمام گچ نم برداشته و باید عوضش کرد، اما یک قطره آب هم روی گچ نریخته بود. میگفت «مال بیتالمال بود، مواظب بودم خیس نشه.»
✍🏻 به قلم #زهرا_رجبی_متین
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/b93984
✳️ سالروز ربوده شدن جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان
@revayatfathpub
📖 لابه لای درختان بلوط
🌷شهید داریوش رضایی نژاد، دانشمند هسته ای به روایت دکتر شهره پیرانی «همسر شهید»
چاپ اول: ۱۴۰۱
قیمت: ۶۵۰۰۰
تعداد صفحات: ۲۰۰
خرید از revayatfath.ir
📃 برشی از کتاب
ناتوانی ام را بغل گرفته ام تا پایش را لنگان لنگان روی زمین نکشد. این بی رمقی همیشه با من است. بیشتر اوقات پشت حمایت های تو پنهانش می کنم. اما گاهی آن قدر دلتنگ می شوم که هیچ جوره آرام نمی گیرم. دلتنگ که می شوم فقط حضور فیزیکی ات می تواند قانعم کند. داغ نبودنت دائم خودش را به رخم می کشد و هر لحظه برایت سوگواری می کنم.
✍🏻 به قلم #مهدیه_عین_اللهی
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/g14922
🆔 @revayatfathpub
📖 بی بی سلطنت
✳️ کتاب حاضر، داستان زحمات زنانی است که در برههها و شرایط مختلف تاریخ، انقلاب و دفاع مقدس نقشی متناسب با جایگاه خود ایفا کردهاند؛ شبانهروز برای پشتیبانی از رزمندهها در پشت جبهه با پخت مربا، رب، نانهای کلوا و دوخت لباس و... فعالیت کردند، همچنین این کتاب، بر اساس زندگی بیبی سلطنت زرگری و نقل خاطرات ایشان نوشته شده است.
📃 برشی از کتاب:
«سال 74 بود و به مشکل خورده بودیم و باید خانه را میفروختیم، در حال جمعکردن وسایل بودیم که زنگ خانه به صدا درآمد، مش گوهر بود ناراحتی را بهوضوح میشد در صورتش دید بدون هیچ مقدمهی شروع کرد به عتاب کردن که چرا میخواین این خونه رو بفروشید؟!... نکنید! این خونه، خونه امام زمانه... نباید بفروشیدش...»
✍🏻 به قلم #محمد_هادی_زرگری
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/j00258
🆔 @revayatfathpub
✳️ عید قربان، عید ذبح میوه دل ابراهیم
و ایثار سبز اسماعیل
عید بر آمدن انسانی نو
از خویشتن خویش
عید رهیدگی از اسارت نفس
عید لبیک به دعوت حق
مبارک.
🆔 @revayatfathpub
📖 «کعبه بوی بهشت می دهد»
🔸 اين كتاب مشتمل بر زندگی نامه داستانی شهيد «مرجان نازقليچی» است. مرجان نازقليچی، فرماندار بندر تركمن بود، او نخستين فرماندار زن و اهل سنت در استان گلستان در شمال ايران بود. وی از مسئولان كاروان حج نيز بود كه در حادثه حج خونین سال ۹۴ مفقود شده بود. پس از مدتی مشخص شد ايشان پس از مصدوميت در بيمارستان مكه به شهادت رسیده است.
📃 برشی از کتاب:
این بار نمیدانم چرا نسبت به دفعههای قبل خیالم راحتتر بود. با این حال، اینبار هم خیلی بهش اصرار کردم و گفتم: «نرو مرجان. قبلاً دوبار رفتی، دیگه نرو. تو الان فرماندار شدی و موقعیت شغلیت ممکنه با مرخصی طولانی به خطر بیفته.» اما او گوشش به حرف کسی بدهکار نبود. در جوابم گفت: « نه، مکه برای من از فرمانداری مهمتره. وقتی میتونم برم مکه، نمیتونم ازش بگذرم.» پشت بندش هم گفت: «تو مکه نرفتی و نمیدونی من چی میگم... ایندفعه میخوام همهٔ اعمال رو تمام و کمال انجام بدم. میخوام برم کوه احد. دیگه وقت خودم رو نمیخوام برای خرید تلف کنم.»
✍🏻 به قلم #اعظم_سادات_حسینی
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/e16354
🆔 @revayatfathpub
📖 کتاب « عباس توأم بانو»
✳️روایت داستانی همسر، دختر و پسر شهید عباسعلی علیزاده مدافع حرم بانو زینب(س) . در این کتاب میتوانیم با زندگی و خُلق وخوی شهید عباسعلی علیزاده آشنا شویم.
📃 برشی از کتاب:
سینا، سینا، عباس!
«سینا جان» به گوشی بابا؟
منم پدرت «عباسعلی علیزاده». حالت خوبه بابا؟
حال مادرت خوبه؟ «سینا جان» صدامو داری بابا؟
دختر بابا «ندا» حالش چطوره؟
سینا جان! هوای خواهرت رو داشته باشی. تو الان تکیهگاه خونهای سینا جان!
جای همه شما خالیه…
✍🏻 به قلم #راضیه_تجار
✅خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/g30475
@revayatfathpub
📖 جلد پنجم مجموعه اینک شوکران با عنوان «جان بزرگی به روایت همسر شهید» به بازگویی زندگی عکاس و رزمنده ای از لشکر 27 محمد رسول الله (ص) می پردازد. این کتاب زندگی شهید سعید جان بزرگی را از نگاه زهرا صبری، همسر وی به تصویر می کشد.
📃 برشی از کتاب:
«نگاهش به رنگها طور دیگری از نگاه من بود. توپ پارچه که پهن میشد، غرق خطوط و رنگها میشد و انگار پشت دوربین باشد و قاب ببندد. اگر رنگی نابهجا بود، درِ لنز را میگذاشت و نمیخرید. فصل شال و کلاه که میرسید و میل و کاموا دست میگرفتیم، برای هرکس رنگ و ترکیب پیشنهاد میکرد. گاهی روی کاغذ نقشه بافتنی را هم میکشید. رنگها را خوب میشناخت. دوست داشت زندگیمان پر از رنگ باشد، ولی خودش همیشه سفید میپوشید. رنگی که همه رنگها را در خود داشت و نداشت. سعید تازه شهید شده بود که آمریکا به عراق حمله کرد. از همه جای دنیا عکاس و خبرنگار به عراق حمله کرد. یک ماه مانده بود به اعزام، همه برای شرکت در دوره جنگهای شیمیایی دعوت شدند. اولین عکسی که روی پرده افتاد، عکس سعید جانبزرگی از حلبچه بود.»
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/w54684
@revayatfathpub
📖 دفترچه نیم سوخته
✳️ حکایت سربازی است که دوران خدمت سربازیاش مقارن با جنگ تحمیلی میشود. او که تمام تلاشش در ابتدا به اتمام رساندن این دوسال خدمت و بازگشت به شهر و خانوادهاش است، در خلال پیشآمدهای مختلف، حس میهنپرستیاش بیدار میشود و برای دفاع از انسانیت و مرزهای کشورش جانانه به صحنه نبرد میرود....
📃 برشی از کتاب:
«همهچیز از یک دفترچه شروع شد، خورشید شاخههای نورش را از پشت شیشههای رنگی پنجره کوچک خانه قدیمی حاجیه لیلا به داخل فرستاد، دکمه طلایی بقچهای که گوشه طاقچه بود برق میزد، حس عجیبی من را بهطرف بقچه میکشاند. دستم را به طرفش دراز کردم تا ببینم داخلش چیست؟ دفتری دیدم با بوی خاک کهنه و لکههای خون خشکشده. کنجکاویام بیشتر شد. اولین باری بود که دفتر خاطرات کسی را بدون اجازهاش میخواندم.
گلولهها همینجوری به سمت ما میآمد، مرتضی سرت رو بدوزد، صدا، صدای ابراهیم بود، گلولهها همینجوری به سمت ما می اومد، روز وحشتناکی بود خیلی وحشتناک که از صبح شروعشده بود و تا ظهر ادامه داشت.»
✍🏻 به قلم #سیده_خدیجه_مدنی_مشائی
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/h13578
@revayatfathpub
📖 بانوی قرن
✳️ خاطرات خدیجه طلعت مادر سه شهید حسن، عباس و امیر اسماعیلزاده است، مادری که حتی پس از شهادت دسته گل هایش سایر اعضای خانواده را نیز عازم جبهه می کند.
📃 برشی از کتاب:
نوروز سال ۱۳۶۱ مصادف بود با عید اول امیر. داشتم خانه را برای آمدن مهمان های پسرم آماده میکردم همان هایی که آرزو داشتم در عروسیش بیایند و نه در اولین عید نبودنش. دلم این روزها برای امیرم تنگ تر شده بود بیشتر از همیشه آرزو داشتم یک بار دیگر او را در آغوش می گرفتم دلم برای خنده و شوخی هایش لک زده بود حس حال عجیبی داشتم نمیدانم شاید چون عید پسرم بود حالم طور دیگری بود یا دلیل دیگری داشت.... .
آغازین لحظات عید بود که محمود از راه رسید همه تعجب کردند تعجب از اینکه چرا حالا که وقت عملیات است برگشته تا او را دیدم در دلم گفت باید خودم را قرص بگیرم برای شنیدن یک خبر ناگوار...
✍🏻 به قلم #سعیده_زراعتکار
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/j59126
@revayatfathpub
⭐️ لوح | گسترش شبکههای شیعه با مديريت امام هادی (علیهالسلام)
🌹 ولادت #امام_هادی علیهالسلام
@revayatfathpub
📖 بی تو پریشانم
✅ کتاب حاضر، به قلم و روایت زینب پاشاپور همسر شهید محمد پورهنگ به رشته تحریر در آمده است.
✳️همسر شهید در این کتاب به روایت نکته هایی ناب از ویژگی های بارز شهید حجت الاسلام پورهنگ و خاطراتی از ماموریت تبلیغی ایشان به شهر لاذقیه سوریه می پردازد.
📃 برشی از کتاب:
کتاب را بست و منتظر ماند. گفتم: -خب نظرتون چیه؟ سرش را پایین انداخت تا سرخی صورتش را مخفی کند. حس کردم میخواهد از جواب دادن طفره برود. -شما می تونید شبیه این آدم بشید؟ یقه پیراهنش را که از زیر پلیور سورمه ای رنگش بیرون زده بود، مرتب کرد. با سرفه بیجانی گلویش را صاف کرد. سرش را که بالا آورد، نگاهم را از او دزدیدم. -شبیه شهید همت شدن خیلی سخته...
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/n87549
@revayatfathpub