eitaa logo
روایتگران شهدا
284 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ظاهری اراسته داشت و در پوشیدن لباس بسیار دقت می کرد. 💬همیشه لباس های تمییز می پوشید. ☀️نه این که همیشه لباس هایش نو باشد؛ ولی همان لباسی را که به تن داشت، همواره تمیز بود و مرتب. 💢یک اورکت سبز بسیجی داشت که کلاه آن را به اورکت دوخته بود و در فصل سرما همیشه آن را می پوشید. ♻️با این که اگر می خواست می توانستیم با یک اورکت کره ای برایش عوضش کنیم اما قبول نمی کرد و می گفت خودش خوب است! 🌀گاهی به شوخی به او می گفتم اورکتت شبیه لباس بچه های کوچک است. ولی عبدالحسین می خندید و می گفت:🔻 ▪️تو این طوری فکر کن. راوی: مصطفی آهو زاده؛ همرزم و رفیق شهید عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍روی وقت شناسی تاکید عجیبی داشت. می گفت: 🔻 ♨️اگر وقتی مشخص می کنید، دقیق باشید و تاخیر نداشته باشید. 💥که خلف وعده محسوب می شود. ❌و مومن خلف وعده نمی کند. ♻️یک روز که با هم جلسه داشتیم، کمی دیرتر از بقیه رسید. 🌀پس از سلام، ابتدا عذر خواهی کرد و دلیل دیر آمدنش را تشریح کرد و از مشکلی که برایش رخ داده بود و باعث دیر رسیدنش شده بود گفت. ▫️در نهایت دوباره عذر خواهی کرد و نشست بین بچه ها. ▪️وقت شناسی از صفاتی بود که حسین حساسیت ویژه ای روی ان داشت. راوی: محمد باقر دقاق نژاد عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏞 آرزوهای حقیر 📚 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍صبح زود بیدار می شد تا اذان بگوید. ☀️یک پارچ آب هم موقع خواب می گذاشت بالای سرش. 💢اذان صبح را که می گفتند یکی یکی بیدارمان می کرد می گفت:🔻 🌀هر کی برای نماز بیدار شد که هیچ، هر کی بیدار نشد سر و کارش با آبه. 💥برای بیدار کردنش به آب متوسل میشم. ♨️همه ی ما هم با خنده از این حرکت پدر بیدار می شدیم و پا به فرار می گذاشتیم سمت حوض برای وضو تا خیس مان نکند. از آن طرف هم صدای مادر بلند می شد: 🔻 ▪️حاجی نکن! 💬الان رختخوابا خیس میشن! پدر اما با خنده پاسخ می داد: 🔻 💢خب خیس بشن! 💥فدای سرت. ♻️نماز از خیس شدن رختخوابا مهم تره. ▪️پدر روی تربیت بچه ها خیلی حساس بود. مخصوصا در باب نماز خواندن می گفت: 🔻 🌀باید یاد بگیرید که بیدار شید و وظیفه دینی تونو انجام بدید. راوی: مهین بیدخ عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗯تمام بچه های محل را زیر نظر داشت؛ البته بچه هایی که هم سن و سال خودمان بودند. ☀️تمام سعی اش را می کرد که آن ها را جذب مسجد و جلسه قرآن کند. 💥در عین حال حواسش به وضع مالی خانواده هایشان هم بود. 🔹روزهای جمعه که درس و مشق نداشتیم؛ همه اعضای جلسه میرفتیم کارگری. 🔸شب با هزار ذوق و شوق در گوشه ای از مسجد؛ مزدهایمان را روی هم می گذاشتیم و می شمردیم. ▫️با پولی که جمع کرده بودیم؛ زیر اندازی یا وسیله ای می خریدیم و در طول هفته به خانه ی یکی از بچه های جلسه که نیازمند بودند یا کسالت و مشکلی برایشان پیش آمده بود می رفتیم و از طرف جلسه ی قرائت قرآن مسجد؛ آن را هدیه می کردیم. ▪️معمولا از قبل می دانستیم که قرار است مزد آن روز برای کدام خانواده خرج شود و در طول روز با ذوق و شوق کمک رسانی به آن خانواده کار می کردیم. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: آقای احمد آل کجباف( همسایه و عضو جلسه قرائت قرآن) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏞 با حسین علیه‌السلام قرابتی دارم؟ 📚 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از سختی‌های پیاده‌وری اربعین هیچوقت چیزی نگو!!! 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
سلام و عرض ادب ✍به اطلاع همراهان گرامی می رسانیم که خادمین روایتگران شهدای دزفول ان شاا... عازم کربلا هستن 💬به همین علت به مدت یک هفته کانال فعالیتی نخواهد داشت... ☀️ان شاا... بعد از ایام پیاده روی اربعین و بازگشت به کشور عزیزمان ایران فعالیت کانال ادامه پیدا خواهد کرد 💥همراه ما باشین... 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea