eitaa logo
روایتگران شهدا
253 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸حاج عبد العلی؛ خادم مسجد که از فعالیت های انقلابی حمید و شغل پدرم خبر داشت و می دانست چه خطری او را تهدید می کند؛ یک روز با ناراحتی حمید را صدا زد. 🔹تعدادی از بچه های مسجد هم دورش جمع شدند. ☀️حاج عبد العلی شروع کرد به نصیحت حمید و بچه ها؛ ولی مخاطبش بیشتر حمید بود؛ می گفت: 💠 "تو که مسجد میری! نماز می خونی! قرآن می خونی! پس چرا به حرف پدرت گوش نمیدی؟!..." نطقش باز شده بود به نصیحت و هی می گفت و می گفت... با بلند شدن صدایش کم کم جمعیتی سی چهل نفری جمع شدند و معرکه ای بر پا شد. ▪️حمید فقط گوش می داد و هیچی نمی گفت. 🗯صبر کرد تا حرفش تمام شد. 🔹بعد خیلی مودب و آرام شروع به صحبت کرد: 🔸 " اولا درسته که قرآن می خونیم؛ ولی قرآن که می خونیم؛ باید بدونیم چی میگه؟ نباید که فقط سیاهی اش را بخونیم! ▪️ طبق دستور قرآن در وقت احتیاج فرمان خداوند بر فرمان پدر و مادر ارجح است..." و همین طور توضیح داد و استدلال کرد تا جایی که حاجی قانع شد و دیگر حرفی برای گفتن نداشت. 🔆جمعیت هم کم کم متفرق شدند. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: اقای کاظم محمود نژاد( برادر بزرگ شهید) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea