✍تازه وارد جلسه قرآن شدم که سعید پیشنهاد داد که دوست دارم در زمینه کارهای فرهنگی با من باشی من هم قبول کردم.
♻️سعید خلاقیت عجیبی در خواندن سرود داشت.
▪️سعید علاوه بر کارهای جلسه قرآن در کارهای فرهنگی بسیج شرکت داشت مثل کتابخانه و تبلیغات.
▫️من و سعید تا پاسی از شب مشغول نوشتن پلاکارد به مناسبتهای مختلف بودیم یادم است بعضی از اوقات از شدت خستگی در مسجد می خوابیدیم.
💢 سعید علاوه بر سنگر علم در مدرسه بلافاصله جلوی من می امد و گفت باید کارهای عقب افتاده را در زمینه فرهنگی جبران کنیم.
♨️ بعضی وقتها به او می گفتم خسته نشدی به جای این کار یه مقدار به درسات برس؟
🌀 او با تبسم به من گفت کار برای خدا و شهدا خستگی ندارد.
💬 الگوی ما امام خمینی است که با آن سن بالا و یک تنه جنگ و مملکت را در مقابل این همه دشمن اداره می کند و این درسی بود که سعید به من داد.
راوی: علیرضا صائمی
#شهید_سعید_پور_عبدی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍شمه ای از منش؛ مرام و خصلت های اخلاقی شهید سعید پور عبدی:🔻
🌀فردی آرام بود.
🌀کم حرف میزد و بسیار گوش می داد.
🌀خوب می اندیشید و خوب نتیجه می گرفت.
▪️از زبان و اعمالش کسی زیانی ندید.
▫️چشمان عفیف و دستانی پاک داشت.
▪️تواضعی بی نظیر در جامعه و بسیار زیاد در عبادات داشت.
▫️ داشته های خود را عملی
می کرد.
🌀روابط اجتماعی خوبی داشت.
🌀 وفای به عهد می کرد.
🌀در بین دوستان انصاف را رعایت می کرد.
▪️کسی را متهم نمی کرد.
▫️فردی پرتلاش و محبوب بود.
▪️معتقد به حکومت جمهوری اسلامی بود.
▫️برای خود و دیگران احترام قائل بود.
🌀برای دوستان وقت می گذاشت.
🌀برنامه ریزی خود سازی داشت.
🌀صله رحم را خوب بجا می آورد.
💬صوتی دلنشین و ملیح داشت.
راوی: مهندس غلامرضا مه لقا
#شهید_سعید_پور_عبدی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍سعید همسایه ی دیوار به دیوار ما بود.
▪️معمولا هر موقع کسی با ایشان کار داشت،باید در یکی از گوشه و کنارهای مسجد پیدایش
می کرد.
▫️خیلی کم حرف بود ولی در عوض در مسائل و موضوعات مختلف ،بسیار فعال بود.
🌀مسئول امور فرهنگی مسجد بود.
💢و بیشتر اوقات ایشان، در کتابخانه کوچک مسجد
می گذشت.
💬بسیار پیش می آمد که با دوچرخه به همراهی ایشان به سازمان تبلیغات و یا سایر مراکز فرهنگی، جهت تهیه پوستر و تراکت های تبلیغی برای مسجد و محله می رفتیم.
♻️و هیچگاه ندیدم که در انجام کارهای مربوط به مسجد،کار دیگری را جایگزین کند.
💥 هنگام نوشتن تراکت و یا هنگام فعالیت در کتابخانه ، به محض اینکه صدای اذان به گوشش میخورد،کارهایش را کنار می گذاشت و سریعا به نماز می ایستاد.
🔹مهمترین نکته ای که از نماز خواندن سعید به یادم مانده، هنگام قنوت نماز بود.
🔸و من شیفته ی این حالات ایشان بودم.
💢آنچنان با حس قوی و حضور قلب دعا می خواند که فکر می کردیم این آخرین نماز ایشان است.
راوی: غلامعلی منصور پور
#شهید_سعید_پور_عبدی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea