eitaa logo
روایتگران شهدا
254 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸تنها کاری که از دستم بر می آمد این بود که لااقل نگذارم دوباره به جبهه برود یا در شرایط نامساعدی قرار بگیرد و خدای نکرده کلیه دیگرش دچار مشکل شود. 🔹ولی همین که حال عمومی اش بهبود یافت؛ دوباره آماده اعزام به جبهه شد. ☀️من قلبا و با تمام وجود؛ حمید را دوست داشتم و نمی توانستم خودم را راضی کنم که با این وضع دوباره به منطقه برود. 🔆پدر و مادرم نیز همین طور. ▪️خدا می داند چقدر سعی کردم اما نشد. 🗯به او گفتم: از تو خواهش می کنم! التماس می کنم... اصلا ارزش کار تو در شهر بیشتره. 💥تو اینجا خیلی موثری تا جبهه و واقعا هم این طور بود. 💢او در شهر فعالیت های فرهنگی زیادی داشت و در جذب و هدایت جوانان موفق بود. ♨️نه فقط به خاطر اینکه برادرم بود؛ واقعا احساس می کردم حیف است که این شخصیت از جامعه حذف شود. ♻️یک شب تا صبح با او حرف زدم، استدلال آوردم؛ خواهش کردم... 💠آخر سر گفت:خودت رو اذیت نکن. 🌀من با کسی دیگه معامله کردم... ▪️توی این دنیا با هر کی و هر چی معامله کنی ضرر می کنی چون این چرخ می گردد! ▫️و بلاخره نتوانستم سد راهش شوم و دوباره راهی جبهه شد. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: اقای کاظم محمود نژاد( برادر بزرگ شهید) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea