kaji.mp3
13.46M
🌸کانال ارائه محتوا به راویان
👇👇👇👇
🆔 @ravianerohani
به نام عشق ، بنام مدافعان حرم
سرم فدای امام مدافعان حرم
اگر که قسمت من نیست تاحرم بروم
بخوان مرا تو غلام مدافعان حرم
من و تو ایم که از روزگار بیزاریم
جهان خوش است به کام مدافعان حرم
میان کل جهان در مقابل داعش
زبانزد است قیام مدافعان حرم
فدای غیرت و مردانگی این مردان
فدای لطف و مرام مدافعان حرم
خودحسین و ابالفضل باده میریزند
به نام خویش به جام مدافعان حرم
غزل سروده ام اینبار پیشکش باشد
سلامتی تمام مدافعان حرم...
امیر فرخنده
@ravianerohani
مادرِ همسرِ شهید سامانلو نقل میکنند :
سال ۸۲ یا ۸۳ بود که من و دخترم با شهید سعید سامانلو به حج مشرف شدیم. ابتدا رفتیم مدینه، سراسر آن شهر را دامادم بدون کفش راه میرفت. گفتم سعید جان چرا کفش نمیپوشی. گفت: مادر، چادر خانم حضرت زهرا(س) به این زمینها کشیده شده است.
@ravianerohani
یکتا اصلی .mp3
46.21M
🌸کانال ارائه محتوا به راویان
👇👇👇👇
🆔 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کوچههای خاک
سبک زندگی فاطمی در سیره شهدا
⬅️ این قسمت: شهید "ولیالله چراغچی"
#فاطمیه
#شهدا
@ravianerohani
🌷 #شهید_سعید_انصاری
🍃ولادت : ۴۹/۱۰/۴ - تهران
🍂شهادت : ۹۴/۱۰/۲۴ - خانطومان
🍁آرامگاه : به وسعت قلب های عاشق
🌸بعد از شهادتش مشخص شد که چقدر به #نیازمندان کمک میکرد و برای زوجهای نیازمند #جهیزیه تهیه میکرد.
🌺با اینکه #جانباز_شیمیایی بود دنبال جانبازیش نرفت. می گفت: من از نظر مالی تأمین هستم و نیازی ندارم که هزینه درمانم را از #بیت_المال بگیرم.
🌼گاها مبلغی را به محل کارش میداد و میگفت که ممکن است دِینی از بیتالمال گردن من باشد یا اینکه از خودکار #بیت_المال استفاده شخصی کرده باشم.
@ravianerohani
🔰 همه به تولید داخلی کمک کنند
🔺️ حضرت آیتالله خامنهای در تاریخ ۹۷/۱۰/۱۹ برخی #وظایف_مسئولان و #مردم در زمینه مسائل اقتصادی و #تقویت_تولید_داخلی را برشمردند که در پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR
منتشر شد.
@ravianerohani
🌹🌹 #سیره_شهدا
#خودکفایی
یک قطعه برای سازمان شده بود بحران امنیت ملی. این یعنی تحریم. مگر می شد با این تحریم ها کار کرد؟
.....
آنقدر از آن قطعه وارد کرد که تا 5 سال کار سازمان را راه می انداخت. همه می گفتند هر کسی غیر از مصطفی می خواست آن قطعه را تأمین کند، در آن زمان یک صدم این هم نمی توانست وارد کند.
.....
قطعه را داد به چند تا از بچه های قدیمی دانشگاه که می شناختشان. داد که از رویش بسازند. به وارد کردن راضی نبود.
ریسکش بالا بود، ولی می خواست نتیجه بگیرد. زمان می برد، اما مصطفی صبور بود، می گفت «...وقتی می تونیم خودمون بسازیم، چرا باید ارز از کشورمون بره بیرون؟»
مدام پیگیری می کرد و همه جوره هوایشان را داشت. به یک گروه هم نداد، کار را به چند تا مرکز دانشگاهی سپرد.
.....
طول کشید، اما دست آخر بچه ها قطعه را ساختند، تست کردند و جواب گرفتند. حالا مصطفی نیست پای قرارداد تولید انبوه.
يادگاران، جلد 22 كتاب شهيد مصطفي احمدي روشن ، ص 50
#شهید_مصطفی_روشن
#خودکفایی
@ravianerohani
سجده بر آب در عمليات كربلا سه، وقتي دچار مد و امواج متلاطم آب شده بوديم، نگران و متحير، ستون در حال حركت در آب را كنترل مي كردم. وقتي ديدم كه يكي از بچه ها سرش را بدون حركت در آب قرار داده است، بيشتر نگران شدم. شانه ايشان را گرفتم و تكان دادم، سرش را بلند كرد و با نگراني و تعجب پرسيدم: چي شده؟ چرا تكان نمي خوري؟
خيلي خونسرد و بدون نگراني گفت: مشغول نماز شب بودم و ضمناً با طناب متصل به ستون، بقيه را همراهي مي كردم. اطمينان و آرامش خاطر بسيجي «شهيد غلامرضا(اكبر) تنها» زبانم را بند آورده بود گفتم: «اشكالي نداره، ادامه بده! التماس دعا» صبح روز بعد، روي سكوي الاميه اولين شهيدي بود كه به ديدار معشوق نايل آمد.
#شهید_غلامرضا_تنها
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
#وصیتنامه شهید کمیل صفری تبار
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اول حرفم را با یکی از اشعار حافظ که خیلی به آن علاقه دارم شروع می کنم
درد عشقی کشیده ام که نپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده ام که نپرس
سوی من لب چه می گزی که مگو
لب لعلی گزیده ام که مپرس
گفتند که هر مسلمانی باید یک وصیت نامه داشته باشد منم این وقت شب نمی دونم چی شد که یک دفعه این زد به سرم که برم وصیت نامه بنویسم.
شاید به نظر شما حرفهایم و مخصوصا این خط خرچنگ قورباغه من خنده دار باشد!
بازی سرنوشت که این حرفها را نمی شناسد.
اول از همه از پدر و مادر عزیزم تشکر می کنم بابت این همه زحمات که در حق بنده قدرنشناس داشته اند.
شنیده بودم که فرمانده های ما گفتند دست پدر ومادر را باید بوسید ومن هم چند بار قصد چنین کاری را داشتم که یک بار به شوخی توانستم دست پدرم را ببوسم البته پدرم اجازه نمی داد که دستش را ببوسم وبالاخره با چند ترفند پاسداری توانستم به مقصود خود برسم و از مادر نیز چند بار خواستم که اجازه بدهد تا دست و پای او را ببوسم و ایندفعه هم با چند ترفند پاسداری توانستم پای مادر را ببوسم .
خوب بریم سر بقیه مطلب که من مال و اموالی ندارم که بگم این مال داداشم و این یکی برای فلانی ، فقط چند توصیه به خواهرانم دارم که خیلی خیلی دوستشان دارم
اول اینکه حجاب را رعایت کنند چون شهدای ما برای حفظ ناموس و حفظ اسلام شهید شدند تا حتی یک تار موی ناموس آنها را نا محرم نگاه نکند چه برسد به اینکه بیگانه ها بخواهند نگاه کج به آنها داشته باشند .
منظورم از حجاب این است که حتی یک تار موی خود را در معرض دید نامحرم قرار ندهید.
دوم اینکه فرزندان خود را طوری تربیت کنید که با روحیه ایثار و انفاق وگذشت از جان خود در راه خداوند تبارک و تعالی بزرگ شوند و طبق فرمایش امام عزیز و راحلمان که می گوید از دامن زن مرد به معراج می رود .
در اینجا جا دارد که بگویم من از اول به عشق شهادت وارد سپاه شدم ولی وقتی وارد مادیات آن می شوی منظورم این است که غرق مادیات شوی فکر شهادت کم رنگ می شه من آنقدر غرق گناه هستم که خجالت می کشم از خدا طلب کنم توی ذهنم فکر می کنم که خدا به من می گه این همه گناه کردی الان شهادت می خوای که هر چی گناه کردی یکدفعه پاک بشه، البته فکر مثبت تو ذهنم می آد که می گه خدا آنقدر رحمان و رحیم هست که با توبه(صد بار شکستیم حق خودشو می بخشه ولی حق الناس می مونه که این مردم هستند اون دنیا یقه ما را میگیرند،
در اینجا از تمام کسانی که به گردن بنده حقیر حقی دارند می خواهم که حلالم کنند چون اگر یکی را در این دنیا حلال کنند مطمئن باشند که شخص دیگری هست که اون دنیا حلالش کنه، اگر هم ما را البته بگویم بنده حقیر را بهتر است، حلال نکردند وعده ما قیامت ان شاالله که آقامون امام حسین(ع) شفاعت ما رو بکنه که از سر تقصیر ما بگذرین.
احساس کردم این مطلب را اینجا ذکر کنم
من خیلی به حضرت زهرا(س) علاقه داشتم طوری که هر وقت به فکرش می افتم اشکم جاری می شود و از این خانم بزرگوار می خواهم که از خدا بخواد که از سر تقصیر ما بگذره تا هر چه زودتر به اون عشق که وارد سپاه شدم برسم.
شهادت شهادت شهادت
در آخر با یک دعا حرفهایم را به پایان می رسونم :
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یده.
آمین یا رب العالمین 28/3/88 ساعت 00:48 بامداد
کانال ارائه محتوای روایتگری
@ravianerohani
👌شستن استکان های روضه
🍁هر سال ایام فاطمیه یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا(س) برپا می شود که به خاطر دوری راه من نمی توانستم به مجلس روضه بروم
یک روز سر راه از حامد خواستم مرا به مسجد ببرد که حداقل یک روز را پای روضه بنشینم. وقتی رسیدیم روضه تمام شد و خانم ها از مسجد پراکنده شده بودند😔
🍁به حامد گفتم اشکالی ندارد
حداقل داخل می رویم و برای جمع و جور کردن و تمیزکردن مسجد کمک می کنیم. وقتی می خواستیم داخل شویم به من گفت:
مادر جان من یک نیتی کردم شما بروید و استکان های چای روضه را بشویید.
🍁حامد به من نگفت نیتش چیست!
اما من به همان نیت استکان ها را شستم. دو سه روز پس از آن به سوریه رفت و خبر مجروحیت💔 و بعد خبر
🌹شهادتش را برایمان آوردند. شک ندارم که آن روز نیتش شهادت بود🌹
راوی: مادر 👇👇
🌹شهید مدافع حرم
🌹شهید حامد جوانی
کانال ارائه محتوای روایتگری
@ravianerohani
📢 شماره این هفته #خط_حزبالله منتشر شد: دوگانه #تکلیف و #نتیجه
💢 #اطلاعنگاشت: رهبر انقلاب: «امام فرمودند ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟» در دوگانهی تکلیفگرایی یا نتیجهگرایی؛ اصل بر کدام است؟ خط حزبالله بررسی میکند.
🔰 #سخن_هفته: سرنوشت محتوم دل سپردن به #آمریکا
♨️ #مسئله_مردم: #مردم_گله_دارند اما پای انقلاب ایستادهاند
❇️ #روش_تحلیل: اگر ملتی #قدرت_تحلیل نداشته باشد شکست میخورد
✴️ #پرسشوپاسخ: آیا میتوان به #اروپاییها اعتماد کرد؟
کانال ارائه محتوای روایتگری
@ravianerohani
📜 #وصیت_شهدا
📍تکلیف شرعی دانستم در جنگ حق علیه باطل از هستی خود در راه مکتبم به رهبری #امام خمینی گذشته و مقابل صدامیان بجنگم و تا آخرین قطره خونم از اسلام و #ولایت_فقیه دفاع کرده باشم
#شهید_علی_فرج_پور
کانال ارائه محتوای روایتگری
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب:
فرزند آوری امروز یک مجاهدت بزرگ است .
#نوبت_جهاد_ماست
کانال ارائه محتوای روایتگری
@ravianerohani
يك تيم روحيه درست كرده بوديم، با عمو حسن و يك روحاني و چند نفر ديگر. گردان به گردان مي رفتيم، قرآن مي خوانديم، حديث مي گفتيم، گوسفند قرباني مي كرديم و بچه ها را از زير قرآن رد مي كرديم. عمو حسن هم توي يك كاسه ي بزرگ حنا درست مي كرد و سر و دست بچه ها را حنا مي گذاشت. گاهي يكي مي پرسيد «عمو، شما كه واسه ي همه حنا مي ذاري، چرا ريش هاي سفيد و خوشگل خودت رو نمي ذاري؟»
مي گفت «عمو جان، اين ريش ها بايد با خون خضاب بشه.»
يادگاران، جلد 15 كتاب شهيد حسن اميري (عموحسن) ، ص 84
کانال ارائه محتوای روایتگری
@ravianerohani