خاطرات آیت الله صدیقی از مرحوم آیت الله قدوسی: اوایل طلبگی زمانی که تازه معمم شده بودم وقتی بردم خیاط برایمان قبا بدوزد، خیاط ما نقل می‌کرد مرحوم آیت‌الله قدوسی پارچه‌ایی را آورد تا برایش قبا بدوزم و گفت آن را پشت‌ و رو بدوزید وقتی علت آن را پرسیدم شهید قدوسی گفت آن طرفش کمی زرق و برق دارد، نمی‌خواهم اینگونه باشد. -مرحوم آقای بهشتی، شهید قدوسی را به مدرسه حقانی کشاند- شهید بهشتی می‌گفت وقتی آقای قدوسی به عنوان مدیر مدرسه حقانی وارد حوزه شد طولی نکشید هیچ حجره‌ای در سحر سراغ نداشتم که نماز شبی در آنجا خوانده نشود و عده‌ای هم که نمی‌خواستند پیش هم‌حجره‌ای‌های خویش ناله و ضجه بزنند عبای خویش را بر سرشان می‌کشیدند و در گوشه و کنار مدرسه حقانی صدای ناله‌ای می‌شنیدیم. بُعد معنوی آقای قدوسی بسیار بالا بود. #حکایت_داستان روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c

دو سه بیت شعر ناب به زبان شیرین آذری

کدام پیراهن را به جوان داد؟! حضرت امیر از مغازه دار خواست که دو دست لباس برایش بیاورد. مرد جوان به امام و غلام نگاه کرد و بعد دو لباس متفاوت آورد. امام دستی به لباس زد و قیمتش را پرسید. فروشنده روی یکی از لباس ها دست گذاشت و گفت:«این لباس، سه درهم است.»بعد دستش را از لباس اولی برداشت و روی لباس دومی گذاشت و گفت: «این یکی هم دو درهم است.» امام بی آن که چانه بزند و از او تخفیف بخواهد، پنج درهم را پرداخت و لباس ها را گرفت. قنبر غلام امام خوشحال بود. با خودش گفت: «عجب لباس های زیبایی! حتما آن دو درهمی برای من است و سه درهمی برای امامم. عیبی ندارد. اصلا این لباس هم برایم زیادی است.» از بازار که بیرون آمدند، امام فرمود: «این لباس سه درهمی برای تو و این دو درهمی برای من.» غلام یکه خورد. با دستپاچگی گفت: «نه!نه! شما امام این امت هستید. بهتر است پیراهن سه درهمی را شما بپوشید.» امام قبول نکرد. قنبر تعجب کرد. خواست دوباره حرفش را تکرار کند و پیراهن سه درهمی را قبول نکند که امام علیه السلام فرمود:«درعوض تو جوانی. باید لباس خوبی بپوشی. من که پیرم. پیرتر از آن که لباس گران بپوشم.» امام لباس ارزان را برای خود برداشت. «.....و أنتَ شابٌّ و لَكَ شَرَهُ الشَّبابِ،و أنَا أستَحيي مِن رَبّي أن أتَفَضَّلَ عَلَيكَ».

اوایلی که قم اومده بودم... هر دم از عمر می‌رود نفسی چون نگه می‌کنم نماند بسی

مرحوم آیت الله کوهستانی (ره) می فرمودند: آنقدر حضرت علی اکبر (علیه السّلام) شفاعت می کند که نوبت به امام حسین (علیه السّلام) نمی رسد..

شبیه ترین افراد به پیامبر👇 حضرت سید الشهدا در اوصاف علی اکبر علیهما السلام فرموده که ایشان شبیه ترین فرد هستن از جهت اخلاق به نبی اکرم، با این چهار خصلت ما هم شبیه به پیامبر شویم👇👇 نبی اکرم(ص): آيا شما را خبر ندهم كه اخلاق كدام يك از شما به من شبيه‏ تر است؟ عرض كردند: آرى، اى رسول خدا. فرمودند: آن كس كه از همه شماخوش‏ اخلاق‏تر و بردبارتر و به خويشاوندانش نيكوكارتر وبا انصاف‏تر باشد. 🔹أَلا اُخبِرُكُم، بِأَشبَهِكُم بى خُلقا؟ قالَ: بَلى يا رَسولَ اللّه‏ِ قالَ: أَحسَنُكُم خُلقا، و َأَعظَمُكُم حِلما، و َأَبَرُّكُم بِقَرابَتِهِ و َأشَدُّكُم مِن نَفسِهِ إِنصافا؛🔹

چه روایت جالبی اولین باره دیدم👇👇

امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»: تُعرَفُ مَودَّةُ الرَّجُلِ لِأَخیهِ بِأَكلِهِ مِن طعامِه. میزان علاقه شخص به رفیق خود از خوردن طعام او معلوم می‌گردد. #روایت (بحار، ج ٧٥، ص ٤٤٩)

اینم از نکات ریزی است که باید بهش دقت کرد 👇👇 «امام محمدباقر(علیه‌السلام)»: اذا دَخَل اَحَدُكُم علی اَخیه فی رَحْلِهِ فَلیَقعُدْ حَیثُ یأَمُرُصاحِبُ الرَّحْلِ فَاِنّ صاحبَ الرَّحْلِ أَعرَفُ بِعَورَةِ بَیتِهِ مِن الدّاخِلِ عَلَیه. (از آداب مهمانی این است که) هر وقت که بر رفیق خود مهمان شدید هر جا که به شما تعارف کرد همانجا بنشینید، زیرا صاحب‌خانه بهتر از افراد غریبه از اوضاع داخلی خود باخبر است. [یعنی جایی که او می گوید بشین حتما با نشستن در آنجا مزاحمتی بر رفت و آمد خانواده او نخواهد بود چون اون بر داخل خانه اش آشناتره.. حالا برخیا جایی اجلال نزول می کنند هر چقدرم صاحبخانه بگه بیا اینور بشین میگه من راحتم!!] #روایت (بحار، ٧٥، ص ٤٥١) روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c

#شعر رزق ما با پای مهمان می‌رسد در خوان ما. میزبان ما است هر کس می‌شود مهمان ما

رهبری معظم بر سر قبر آیت الله خوشوقت☝️ بیان یک نکته اخلاقی از زبان آن معلم اخلاق:👇 آیت الله خوشوقت: غضب و عصبانیت يک چيزي است که تمام خوبي‌هاي آدم را تحت الشعاع قرار مي‌دهد. يک روايتي داريم که حضرت علي براي سگ ده صفت برجسته بيان کردند مثلا سگ قانع است راضي است با وفا است فراوان داريم سگ‌هايي که خودشان را فداي صاحبشان کرده که صاحبشان از خطر محفوظ باشد سگ شب‌ها بيدار است تعين ندارد روي زمين مي‌خوابد خيلي صفات برجسته در سگ است ولي اين سگ با ده صفت چون حالت درندگي و پرخاشگري و خشم دارد تمام آن‌ها تحت الشعاع قرار گرفته و ديده نمي‌شود. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c

کلاس درس پیرمردها😂 شاید باورتون نشه ولی☝️☝️

..سرم گیج رفت 🔶حجت الاسلام مروی می­فرمودند: روزی به یک کتاب احتیاج پیدا کردم. هر چه گشتم آن را در کتاب­فروشی­ ها پیدا نکردم. در کتاب­خانه­ ی مرحوم والد(آیت الله شیخ علی مروی) آن را دیدیم و خواستم آن را از ایشان بگیرم. وقتی ایشان می­خواستند کتاب را به من بدهند طوری آن را به من دادند که گویی از یک چیز بسیار عزیز و ارزشمند جدا می­شوند. 🔶به ایشان گفتم جریان چه بود و چرا با این حالت خاص این کتاب را به من دادید؟ 🔶ایشان فرمودند: برای خرید این کتاب من توان مالی نداشتم و نمی­توانستم آن را تهیه کنم. در همان زمان از روستا برای من یک کوزه شیره­ ی انگور فرستاده بودند. کتاب­فروشی بود که کتاب را با چیزهایی که برای طلاب از روستا می­فرستادند معاوضه می­کرد. با وجود این که چندین روز بود که چیز درست و حسابی ­ای نخورده بودم و میل شدید داشتم که لااقل یک لقمه داخل این شیره­ ی انگور بزنم و بخورم با وجود این کوزه­ ی شیره را برداشتم و به سمت کتاب­فروشی حرکت کردم. 🔶کتاب­فروش بعد از محاسبه در مقابل آن کوزه­ ی شیره کتاب را به من داد و من به سمت مدرسه بازگشتم در حالی که با خوشحالی کتاب مورد نظرم را زیر بغل گرفته بودم. نرسیده به مدرسه ­ی باقریه ناگهان از شدت ضعف سرم گیج رفت و به زمین افتادم. 🔶وقتی به هوش آمدم دیدم عده­ ای از کسبه بالای سرم ایستاده­ اند و نگران هستند. وقتی به هوش آمدم پرسیدند چه شده؟ گفتم: هیچی. و با خوشحالی از این که کتاب مورد نظرم را به دست آورده بودم به سمت مدرسه راه افتادم. در حجره نشستم. از نان­های خشکی که در حجره داشتم در دهان گذاشتم و شروع کردم به مطالعه­ ی آن کتاب. #حکایت_داستان

بالاخره صداش در میاد! یک بنده خدایی یک جایی مهمانی رفته بود. ساعت قشنگی روی طاقچه اتاق بود. این وسوسه شد این ساعت را برداشت و در کفش یا کیسه‌اش گذاشت. صاحبخانه آمد و دید ساعت نیست. گفت: اینجا یک ساعت بود، مهمان نگفت من برداشتم. یک مدت که گذشت، یک مرتبه ساعت در کیف مهمان صدا کرد. مهمان از خجالت آب شد. کسی که مبتلا به حرام خواری می شود ربا خواری و رشوه خواری می‌کند اگر چه به روش هم نیاورد پنهان کاری هم بکند بالاخره زنگ این حرام خواری در رفتار و اعمال و گفتار خود و بویژه در اولاد او میخورد و او را بی آبرو می‌کند. روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c

#شعر حافظ چگونه حافظ شد؟! جواب از لسان خود حافظ با سه بیت👇 صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم. --------- حافظا در کُنج فقر و خلوت شبهای تار تا بود وِردَت دعا و درس قرآن غم مخور ----‐-- عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت  

حضرت امیر فرمود : قوُتُ الأَجسادِ اَلطّعامُ وَ قوُتُ الأَرواحِ اَلاِطعامُ! غذای بدن، طعام خوردن است و غذای روح اطعام دادن و غذا دادن! غررالحکم

دوسه روزه ۲ تا برنامه رو مراعات میکنم خیلی حالمو خوب کرده💪 1⃣در هر برگی که میخوام مطلبی بنویسم اول هر صفحه بدون استثناء : " بسم الله الرحمن الرحیم یا صاحب الزمان ادرکنی " می نویسم. 2⃣بعد تمامی اذکار رکوع و سجده و اول و آخر دعای قنوت بر " صلوات" ملازمت می کنم. قبلا صلوات می‌فرستادم بعضا ولی بعضا هم یادم می رفت ولی الان مراقبت میکنم💪

یه وقتی استاد ما گفتن آیت الله جوادی بر هر لقمه و بر هر قاشق غذایی که میل می‌کنند یه بسم الله کامل میگن... منم جو گیر شدم 😂 استادمون فرمود: آقا جون، آیت الله جوادی آملی هر وعده پنج شش قاشق غذا میخوره شما که هر وعده ۵۰ قاشق میخوری باز سیر نمیشی😂نمیتونی برا هر لقمه بسم الله کامل بگی همون اول بگو : بسم الله من اوله الی آخره

دوستان عزیز سلام خدا بر شما در سال ۱۴۰۲ کتابی که خوندین و خیلی مفید بوده براتون معرفی بفرمایید. 👇👇👇 https://eitaa.com/MA1371

سلام علیکم حالتون چطوره حاج آقا؟ کتاب بسیار مفید و زبده ای اخیرا مطالعه کردم باتوجه به اینکه حضرتعالی هم حوزوی هستید توصیه میکنم. کتاب "ملاکات احکام و شیوه های استکشاف آن" نوشته دکتر چاچکامی

سلام و احترام کتاب معراج السعادة ملااحمد نراقی

کتاب الکلام يجر الکلام آیت‌الله احمدزنجانی

معمای خیر و شر سلام علیکم این کتاب خیلی از مسائل رو برام حل کرد سال1402

تصاویری از جلسه نهج البلاغه در چهارشنبه شب (۱۴۰۲/۱۲/۰۲)

دو ویژگی بسیار مهم و لازم در ائمه هدایت👇 وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا : 1⃣لَمَّا صَبَرُوا ۖ 2⃣ وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ. و برخی از آنان را چون [در برابر مشکلات، سختی ها و حادثه های تلخ و شیرین] صبر کردند و همواره به آیات ما یقین داشتند، پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت می کردند. آیه ۲۴ سوره سجده. #منبر