به یاد شهید غیرت همانی که حضرت آقا در وصفشان فرمودند: "خون این شهید به تنهایی افکار عمومی را تکان داد". چهل روز گذشت از آن شب تار و ما هنوز انگشت به دهانیم از غیرت ابالفضلی تو.. "پسر ایران"! #هویت_ایرانی_اسلامی_را_بازگردانیم #دختران_حسین #الگو_سازی ↪️ @reyhana_alhosain

📣 #اطلاعیه ❇️ جشن سالروز ازدواج آسمانی حضرت امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه و حضرت زهرا سلام‌الله علیها 📜 سخنرانی دکتر حلیمی، عضو هیات علمی دانشگاه و مشاور خانواده 🎙 مدیحه‌سرایی کربلایی محمد صفری 📆 دوشنبه | ۲۹ خردادماه ۱۴۰۲ 🕰 ساعت ۲۰:۳۰ 🕌 بابل، چهارراه شهدا، مسجد شهدا #هیأت_روضةالحسین_علیه_السلام #بنیاد_علمی_فرهنگی_حیات 🔸🔸🔸 ✅ @rowzatolhussain

#روایت_نگاری قسمت مهد کودک سرگرم بچه ها بودم؛ دیدم از دور یه دختری که به نظر ۱۷، ۱۸ ساله می‌رسید و با دعوت دوستانمون به شالش گیره زده(توی مسیر که به سمت ما میومد دائم به شالش دست میزد و فکر می‌کرد چون به شال گیره زده بهش نمیاد؛ منم همینطور که داشتم بهش نگاه میکردم بهش گفتم چقدر بهت میاد ❤️😍 ولی در جواب گفت اگه با روسری بود بهتر بود و بیشتر به من میومد. منم گفتم به شما که خیلی با شال هم میاد) یکی از همراهانش که بخاطر بچه اش قسمت مهد وایستاده بود، همینطور از دور با صدای بلند به زبون محلی به دوستش گفت: ته رو نِنه اصلاً وِ چی چیه بَزویی! بعد هم با اصرار بهش که نِنه نِنه.... من هم خطاب به اون دخترخانم گفتم: اِنه اِنه خَله هم ته رو اِنه 😍😂 بعد از چند دقیقه که گذشت به همین خانم گفتم: «چرا فکر میکنین همه ی کساییکه چادری هستن و باحجاب هستن از اولش اینطور بودن؟! بعضی ها از یه جایی به بعد این مسیر رو انتخاب کردن؛ نمونه اش خودم! با وجود اینکه هم اون مسیر رو تجربه کردم هم این مسیر. ولی الآن که باحجابم خیلی آرامش بیشتری دارم!.» یکی دیگه از همراهانشون با اینکه شل حجاب بود حرفم رو تأیید کرد و گفت: «دقیقاً! نمونه اش خودم که برعکس شدم، با حجاب بودم ولی الآن دیگه حجاب نمی‌کنم چون همسرم دوست نداره😢😭» از نگاهش خیلی چیزها میشد فهمید.. در غرفه ها موارد مشابه به ایشون زیاد دیدیم، کاش دقت می‌کردند.. حدیثی از پیامبر(ص) هست که فرمودند: «کفو (همتای) زن مؤمن، مرد مؤمن است».¹ ١.کافی، ج۵، ص٣۴١ ۱۱ خرداد ۱۴۰۲ بابل، چهارراه شهدا، مسجد شهدا بنیاد علمی فرهنگی حیات #ریحانة_الحسین ↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃

همیشه آدمای پشت جبهه گمنام میمونن‌. اما حقیقت اینه که برکت حضور اوناست که به بازوهامون قوت میده و به قلب هامون قدرت و استقامت. مثلاً رفیقت از یه شهر دیگه با یه بچه کوچیک خودشو برسونه به شهر تو و روسری های گالری خودشو برسونه بهت. الحمدلله و المنه به این پشت جبهه خوش آب و هوا🌷🌷🌷🌷 پ.ن: و این همه زیبایی رو تو نصیب قلبهامون کردی یا رفیق من لا رفیق له🕊🕊🕊🕊 #رزمایش_قبلِ_ظهور #دختران_حسین #هر_که_دارد_هوس_کرببلا_بسم_الله #یقیناً_کُلُّهُ_خَیر ↪️ @reyhana_alhosain

تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر یا ایها الجواد تصدّق علی الفقیر شهادت جواد الائمه علیه السلام، به #امام_رضا و همه شیعیانشان تسلیت باد.🖤 #امام_رضا_جان #دختران_حسین #ریحانه_الحسین ↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃

#روایت_نگاری #ماجراهای_پرچم اوایل برنامه ۴ دختر و پسر جوان به غرفه آمدند. با خنده و شوخی گفتند: این کتاب ها فروشیه؟ گفتم: نه؛ هدیه است... هدیه به دخترخانوم ها. پیکسل ها رو بلند کردم سمت پسرها و گفتم: این هم هدیه به آقایون! پسر جوان یکی را برداشت و گفت: چیکارش کنم؟ بزنم اینجا؟ و همزمان به قلبش اشاره کرد. گفتم: روی پیکسلی که برداشتید عکس شهید حاجی زاده ست. شهید مدافع حرم آملی... توجهش به عکس روی پیکسل جلب شد و گفت: آهااا ایول! نمی توانستم نسبت بین آن ها را حدس بزنم. از طرفی هم نمی خواستم قضاوت شان کنم. ولی جَوی که بر غرفه حاکم شده بود را هم دوست نداشتم. ناخودآگاه پناه بردم به پرچم و گفتم: پرچم ضریح امام رضاست! بفرمایید زیارت... دخترها به سمت پرچم آمدند و پرچم را بوسیدند. حس عمیقی در چشمانشان بود. خادم، به هردوشان گیره روسری تعارف کرد. یکی شان قبول کرد. دیگری پیشنهاد را رد کرد و رفت. بعد نیم ساعت برگشت و به اصرار پسری که همراهش بود، گیره روسری برداشت. خادم مشغول بستن روسری شد. دختر جوان در حجاب چه شیرین و معصوم شده بود! خادم روسری پرسید: شما چه نسبتی با هم دارید؟ پسر گفت: داداشش هستم. خادم گفت: ماشاءالله، داداش خوش غیرتی هم هستی. مراقب خواهرت باش... گفت: چشم. هر دو شان چند دقیقه ای کنارمان ایستادند... گویی در این شلوغی آشنای قدیمی هم بودیم‌. پسر و دختر دوم هم که چند دقیقه ای بود برگشته بودند کنار ما، پرسیدند: شما کانالی، پیجی ندارید؟ و ما معرفی کردیم... انگار حلقه گمشده زنجیر، آمده بود و دوباره همه مان را به هم گره زده بود.. حلقه دستان #بابا_رضا. ↪️ @reyhana_alhosain

ما زیر پرچم شما از هر فتنه ای عبور می کنیم یا ایها الغریب🕊 با گوشه نگاهت قلب هایمان را به هم گره کور بزن🇮🇷❤️🇮🇷 صل الله علیک یا اباعبدالله غرفه ریحانه الحسین جمعه ۲۶ خرداد؛ شهربازی پارک طلایی آمل. #دختران_حسین #فریضه_واجب_امر_به_معروف #نذر_آمدنت_حضرت_صاحب ↪️ @reyhana_alhosain

#روایت_نگاری #ماجراهای_پرچم دو خانم را دیدم که حدوداً ۴۰ ساله بودند. بهشان گیره تعارف کردیم. رفتم تا برای این دو خانم گیره هایشان را ببندم. با خانم اولی مشغول صحبت بودم و گیره میزدم. مدل شالش جوری بود که نمیشد برای حجاب جمعش کرد؛ اما چاره ای نداشتم. داشتم سعی میکردم جوری ببندم که خیلی بد نباشد! در همین فاصله، دوستش گفت: خانم ابراهیمی چقد حجاب بهت میاد! به چهره اش با تعجب نگاه کردم. نمیدانستم باید تعجب کنم یا خوشحال باشم که آنقدری که فکر میکردم چهره ی این خانم بد از آب در نیامده... تمام که شد نوبت همان خانم رسید. شال او را که بستم خیلی بهتر از اولی شد. گفتم: ان شاءالله هدیه امام رضا همیشه براتون موندگار باشه و از خودتون جداش نکنید. صورتش سرخ شد. گفت: دعا کنید! من خیلی ضعیفم... شما برامون دعا کنید.. دلم لرزید. گفتم: ما کی باشیم براتون دعا کنیم. شما واسه ما دعا کنید... گفت: نه شما فرق میکنید با حجابین. گفتم: نه همه چی که تو ظاهر آدما خلاصه نمیشه و آینه رو دستش دادم. خودش را که دید اشک در چشمان مهربانش جمع شد. کتاب #شنود را با تمام قلبم به او دادم. وقتی داشت میرفت تازه فهمیدم چرا از حجاب دوستش که به زعم من خوب جفت و جور نشده بود خوشش آمد. او حجاب را دوست داشت نه صورتی که حجاب دارد را. او حجاب را یکی از مراتب نزدیک شدن به خدایش میدید و هر چیزی که بوی خدا میگرفت برایش زیبا بود. #بوی_خدا #ما_رایت_الا_جمیلا #دختران_حسین #فریضه_واجب_امر_به_معروف به کانال "ریحانه الحسین" بپیوندید. ↪️ @reyhana_alhosain

غریب آشنای قلب من برای چشمان پر گناهم شاید دیدن تو ممکن نباشد اما عطر پدرانه ات را در لحظه لحظه های زندگیم استشمام میکنم. کنارم بمان! همینقدر نزدیک؛ همینقدر همیشگی☘ #اللهم_عجل_لولیک_فرج ↪️ @reyhana_alhosain