eitaa logo
دوره اول دبیرستان دخترانه ریحانه النبی س(مجتمع خاتم الانبیاص)
649 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
421 ویدیو
109 فایل
کانال رسمی ایتا دبیرستان دوره اول ریحانه النبی س . 🌷باماهمراه باشید 🌷بااخبار مربوط به مدرسه👌همراه با تصاویر اردوها و خاطره های مدرسه 37245757 یزد_بلوارشهیدپاکنژاد_انتهای کوچه سازمان تبلیغات اسلامی. @Reyhanatonabi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 💚 💫 . فقط هشت سالش بود که پدرش به شهادت، و خودش از جانب خدا به امامت رسید؛ امّا علم و دانایی‌اش، خیلی زود، زبانزد خاصّ و عام شد. او از همان روزها پاسخ شبهات را می‌داد و نمی‌گذاشت کسی ناآگاهانه درمورد دین خدا سخن بگید.✨ . على بن ابراهيم به نقل از پدرش تعریف کرد که: وقتی امام رضا (ع) به شهادت رسيد، با چند نفر از شيعيان براى زيارت خانه‌ی خدا به مكه رفتيم و در اين سفر به محضر امام جواد (ع) رسيديم.⛅ در آنجا دیدیم كه بسيارى از شيعيان، از شهرهاى مختلف براى ديدار آن حضرت آمده بودند. در اين هنگام عبداللّه بن موسى، عموى امام جواد (ع) كه پيرمردى بزرگوار و دانشمند بود، وارد مجلس شد. . امام جواد (ع) در حالیكه پيراهن و ردايى از كتان بر تن داشت، و كفش سفيد به پا كرده بود، از اتاق بيرون آمد و وارد مجلس شد.🍂 عبداللّه و بقیه شيعيانِ حاضر در مجلس به احترام او برخاستند و حضرت بر روى صندلى نشستند. خیلی تعجب کردیم؛ آخر، چطور ممکن است یک کودک، امام شیعیان شده باشد؟ همه، با حيرت به او نگاه مى‌كردند.🍀 . در اين هنگام يكى از حاضران، سكوت را شكست، و از عبداللّه، عموى امام جواد (ع) سوالى كرد. عبدلله هم کمی فکر کرد و بعد، پاسخی نادرست داد.🍁 . همه سخنان عبدلله را گوش می‌کردند که امام جواد (ع) از شنیدن این پاسخ نادرست، بسیار ناراحت شد. بعد رو به عبدلله کرد و گفت «از خدا بترس و پرهيزكار باش؛ در پيشگاه خدا چرا از روى ناآگاهی پاسخ دادى و نسبتی ناروا به اسلام وارد کردی؟»⚡ . از همان روز، حاضران فهمیدند، این کودک، با همین سن کم، علمی بزرگ از جانب خدا دارد و سوالات خود را باید از او بپرسند.💙 . . . . . 🍃 🆔 @reyhanatonabi_1397
درد چشم امانش را بریده بود که خدمت امام‌ رضا (ع) رفت. ⛅ ماجرا را گفت. امام (ع) کاغذی برداشتند و چیزی در آن نوشتند و فرمودند: «نزد فرزندم ابوجعفر برو!» 🌙 به همراه خادم، نزد امام جواد (ع) 🍀 رفتند، که آن موقع، کودکی خردسال بودند. امام جواد (ع) نامه را که خواندند، سرشان را، به طرف آسمان 🔆 بلند کردند و چیزی گفتند. درد از چشمش پرید؛ انگار که دردی نبوده است ...! 🌸🍃 🆔 @reyhanatonabi_1397