eitaa logo
کانون فرهنگی محفل ذاکرین ریحانة النبی (س)
642 دنبال‌کننده
898 عکس
578 ویدیو
123 فایل
این محفل از سال 1396باجلسه مقتل در منزل ذاکر اهلبیت عبدالرضا اسماعیلی و با سخنرانی استادان عبدالرسول باقری، قائم فر، موسوی و... شروع و با جلسات مناسبتی هر ۱۵ روزیکبار همچنان ادامه دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 "رمضان گرد" 💠 تور گردشگری معنوی 🔻بازدید از اماکن معنوی ( امامزاده جعفر، امامزاده اسماعیل، امامزاده هارونیه و علامه مجلسی) ✅ با حضور کارشناسان مذهبی و میراث فرهنگی 🔴 همراه با ضیافت افطار 🔸هزینه تور: به ازای هر نفر مبلغ ۳۵ هزار تومان ⬅️ لازم به ذکر است، اتوبوس جهت ایاب و ذهاب شرکت کنندگان گروهی (حداقل ۲۵ نفر) فراهم می باشد. ♦️جهت ثبت نام و هماهنگی با شماره ۰۹۹۱۹۴۸۸۹۰۶ تماس حاصل فرمایید. ◽️اداره گردشگری شهرداری اصفهان
🌙 مُدهامّتان 🌺 یک غزل فوق العاده ی عاشقانه با مضامین قرآنی شور ِشیرینیِ شهرُ رمضان است دو چشمت مشهدِ أشهدُ أن لای اذان است دو چشمت خواب و بیدار به درک شب قدرش نرسیدند ألذی اُنزلَ فیهِ القرآن است دو چشمت گرهی بین دو ابروی کمانت اگر افتد أصلِحوا بینَهما طائفتان است دو چشمت ای دو چشمت زده از شدّت سبزی به سیاهی پشت مژگان تو مُدهامّتان است دو چشمت چشم وا می کنی انگار دو دریاست، دو طوفان مرجَ البحرین ِ یَلتقیان است دو چشمت آه یا مریمُ ما کانَ ابوکِ إمرءَ سَوءٍ! از چه با این همه پاکی نگران است دو چشمت می کند گاه به گاهی سوی عشّاق نگاهی فسیَکفیکهمُ الله؛ چنان است دو چشمت 🌹محفل ذاکرین ریحانةالنبی(س)🌹
22.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•{﷽}• 🎞فایل تصویری👆 👌 🔚سال۱۴۰۲ 💠مکان : 📍 📍 📝سالم عوض میشه...... محفل ذاکرین ریحانةالنبی(س)
خانه پیرزن ته کوچه پشت یک تیر برق چوبی بود پشت فریاد های گل کوچک واقعا روزهای خوبی بود پیرزن هر دوشنبه بعد از ظهر منتظر بود در زدن ها را دم در می نشست و با لبخند جفت می کرد آمدن ها را روضه خوان محله می آمد میرزا با دوچرخه آهسته مثل هر هفته باز خیلی دیر مثل هر هفته سینه اش خسته "ای شه تشنه لب سلام علیک" ای شه تشنه لب...چه آوازی زیر و بم های گوشه ی دشتی شعرهای وصال شیرازی می نشستیم گوشه ی مجلس با همان شور و اشتیاقی که... چقدر خوب یاد من مانده در و دیوار آن اتاقی که - یک طرف جمله ی"خوش آمده اید به عزای حسین"بر دیوار آن طرف عکس کعبه می گردد دور تا دور این اتاق انگار گوشه گوشه چه محشری برپاست توی این خانه ی چهل متری گوش کن! دم گرفته با گریه به سر و سینه می زند کتری عطر پر رنگ چایی روضه زیر و رو کرده خانه ی اورا چقدر ناگهان هوس کردم طعم آن چای قند پهلو را تا که یک روز در حوالی مهر روی آن برگ های رنگارنگ با تمام وجود راهی کرد پسری را که برنگشت از جنگ هی دوشنبه دوشنبه رد شد و باز پستچی نامه از عزیز نداشت کاشکی آن دوشنبه ی آخر روضه ی میرزا گریز نداشت پیرزن قطره قطره باران شد کمی از خاک کربلا در مشت السلام و علیک گفت و سپس روضه ی قتلگاه او را کشت تاهمیشه نمی برم از یاد روضهء آن سپید گیسو را سالیانی است آرزو دارم کربلای نرفته ی او را 🌹محفل ذاکرین ریحانةالنبی(س)🌹
ای که با آلوده‌ای چون من مدارا می‌کنی دردهایم را به یک ناله مُداوا می‌کنی   تو کریم ِ سفره‌داری من گدایِ دوره گرد باگدایِ خود همیشه با کَرَم تا می‌کنی   من‌که امروزم همیشه بدتر از دیروز شد راحتم کن پس چرا امروز و فردا می‌کنی   تاجوانی دیده‌گریان عذر خواهی می‌کند باملائک می‌نشینی و تماشا می‌کنی   هرکسی را دوست داری همنشین خود کنی پایِ اورا یک سحر صحنِ نجف وا می‌کنی   لایق لطفت نبودم، منکه می‌دانم اگر لطف بر ما می‌کنی با عشقِ مولا می‌کنی   تاکه می‌گویم حسین، عرشِ تو می‌ریزد بهم گوئیا درسینه‌ام شش‌گوشه بر پا می‌کنی   هرکه بر پیشانی‌اش بنوشته «زوّارالحسین» در قیامت زود می‌گردی و پیدا می‌کنی   گریه‌کن‌هایِ حسین محشر مُعَطّل نیستند راهشان را جانب بابُ الحسین وا می‌کنی   شک ندارم هرکسی شد بیشتر خرجِ حسین عاقبت اورا جنان مهمان ِ زهرا می‌کنی    هرکه آمد صحنِ سلطان، گوشه‌ی باب الجواد کربلایش را همان لحظه تو امضا می‌کنی   یعنی امسال اربعین من هم خدائی می‌شوم؟ از نجف پایِ پیاده کربلایی می‌شوم؟ ✍
این شعر در مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها هدیه ای باشد به پیشگاهِ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ‌... زنی سنگِ صبور غصه و غم های پیغمبر زنی بالاتر از آسیه ، حوّا ، مریم و هاجر زنی مستغرق دریای عرفان و خدا باور زنی که بوده در سختی و ماتم بر نبی یاور نخستین زن که در عالم به اسلام نبی آمد و نامش در کنار نام زیبای علی آمد خدیجه کیست آن بانو که همسر بود احمد را به اسلام نبی آمد نه با آیا ، اگر ، اما و آرامش از او می یافت قلب سید بطحا خدیجه کیست آن خاتون ، که مادر گشته بر زهرا خوشا بر حال آن بانو که پیغمبر دعایش کرد به وقت رنج و درد و غم ، پس از حیدر صدایش کرد به طوفِ قدِ و بالای نبی بسته است او احرام گذشت از مال خود در راهِ نشر مکتب اسلام زر و سیمِ خدیجه بوده استحکامِ این احکام به وصف او کدامین واژه باید کرد استخدام؟... همین باشد همین باشد همین باشد همین باشد بدون شک بدون شک که ام المومنین باشد غمی در قلب احمد نیست وقتی در کنارِ اوست حجاب و عفت و پاکیزگی هم وام دارِ اوست چه بانویی که زهرا نزدِ احمد یادگار اوست همان زهرا که جبرائیل آری پرده دارِ اوست ز دامان خدیجه رفت در معراج پیغمبر نمیگنجد بیانِ وصفِ او هرگز به صد در دفتر دمادم از خدا قلبی پر از عشق و صفا میخواست نه عشق و نه صفا بلکه ، دلی غرقِ خدا میخواست پس از اینقدر همراهی ، چه چیز از مصطفی میخواست؟ کفن میخواست اما فرق میکرد او عبا میخواست عبایش داد پیغمبر ، عبایی را که میدانی همانی که به تن‌ میکرد در حالاتِ ربانی مرا لفظِ عبا یادِ هزاران ماجرا انداخت که روی پیکر حمزه ، پیمبر یک عبا انداخت مرا یادِ حدیثِ غرقِ نوری از کسا انداخت مرا یادِ علیِ اصغر و خونِ خدا انداخت عبا انگار در این خاندان نقش جدایی داشت عبا ، آری ، به دشت کربلا هم ماجرایی داشت حسین بن علی در گریه و یک لشکری خندید به هرجایی نظر میکرد ، جسمِ اکبرش میدید امیدش تا که پیش سروِ باغش گشت نا امّید عبا را پهن کرد و جسمِ اکبر را به رویش چید ! صدا زد یاعلی رفتی و راحت گشتی از دنیا ! ببین اکنون میانِ این حرامی ها شدم تنها سروده : (یونس) سوزقلم✍ عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان تلگرام 📲 http://t.me/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان ایتا 📲 http://eitaa.com/souzeGhalam
بنابر سفارش اساتید گرامی و بزرگوار ، در راستای  مستند بودنِ اشعار این حقیر ، اصلاحیه این شعر به محضر شما بزرگواران تقدیم میگردد 👇👇👇👇 این شعر در مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها هدیه ای باشد به پیشگاهِ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ‌... زنی سنگِ صبور غصه و غم های پیغمبر زنی بالاتر از آسیه ، حوّا ، مریم و هاجر زنی مستغرق دریای عرفان و خدا باور زنی که بوده در سختی و ماتم بر نبی یاور نخستین زن که در عالم به اسلام نبی آمد و نامش در کنار نام زیبای علی آمد خدیجه کیست آن بانو که همسر بود احمد را به اسلام نبی آمد نه با آیا ، اگر ، اما و آرامش از او می یافت قلب سید بطحا خدیجه کیست آن خاتون ، که مادر گشته بر زهرا خوشا بر حال آن بانو که پیغمبر دعایش کرد به وقت رنج و درد و غم ، پس از حیدر صدایش کرد به طوفِ قدِ و بالای نبی بسته است او احرام گذشت از مال خود در راهِ نشر مکتب اسلام زر و سیمِ خدیجه بوده استحکامِ این احکام به وصف او کدامین واژه باید کرد استخدام؟... همین باشد همین باشد همین باشد همین باشد بدون شک بدون شک که ام المومنین باشد غمی در قلب احمد نیست وقتی در کنارِ اوست حجاب و عفت و پاکیزگی هم وام دارِ اوست چه بانویی که زهرا نزدِ احمد یادگار اوست همان زهرا که جبرائیل آری پرده دارِ اوست نمیگنجد بیانِ وصفِ او هرگز به صد در دفتر که جزو برترین زنهاست طبق قول پیغمبر دمادم از خدا قلبی پر از عشق و صفا میخواست نه عشق و نه صفا بلکه ، دلی غرقِ خدا میخواست پس از اینقدر همراهی ، چه چیز از مصطفی میخواست؟ کفن میخواست اما فرق میکرد او عبا میخواست عبایش داد پیغمبر ، عبایی را که میدانی همانی که به تن‌ میکرد در حالاتِ ربانی مرا لفظِ عبا یادِ هزاران ماجرا انداخت که روی پیکر حمزه ، پیمبر یک عبا انداخت مرا یادِ حدیثِ غرقِ نوری از کسا انداخت مرا یادِ علیِ اصغر و خونِ خدا انداخت عبا انگار در این خاندان نقش جدایی داشت عبا ، آری ، به دشت کربلا هم ماجرایی داشت حسین بن علی در گریه و یک لشکری خندید به هرجایی نظر میکرد ، جسمِ اکبرش میدید امیدش تا که پیش سروِ باغش گشت نا امّید عبا را پهن کرد و جسمِ اکبر را به رویش چید ! صدا زد یاعلی رفتی و راحت گشتی از دنیا ! ببین اکنون میانِ این حرامی ها شدم تنها سروده : (یونس) سوزقلم✍ عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان تلگرام 📲 http://t.me/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان ایتا 📲 http://eitaa.com/souzeGhalam
گر بنا نیست که نوبت به گدایان برسد چه نیازی که دگر این همه مهمان برسد؟ چند روز است که من پشت درم، رحم کنید یک نفر نیست به داد من گریان برسد؟! گاهگاهی به خودم گریه کنان می‌گویم کار و بار تو بنا نیست به سامان برسد آنکه یک شهر، در خانه به رویش بستند بهتر آن است که با حال پریشان برسد دامن لطف شما، قسمت هرکس نشود کاش این دست بر آن گوشه دامان برسد من برای همه‌ی شهر، حرم می‌گیرم بگذارید که پایم به خراسان برسد دوست دارم دم آخر که شهادت خواندم قبل رفتن به لبم ذکر «رضا جان» برسد یاد آقای خراسان، دو سه خط روضه بخوان و ثوابی هم اگر هست، به ریّان برسد: داشت میگفت: کمی آب ... که خنجر نگذاشت سخن حنجر خشکیده به پایان برسد ... فکر می‌کرد کسی، آن حرم پرده نشین نزد تو، گریه کنان ... پاره گریبان برسد؟! خواهرت رفت ولی موقع رفتن میگفت: یک نفر کاش به داد تن عریان برسد 🔸شاعر: رضا نظاری 🌹محفل ذاکرین ریحانةالنبی(س)🌹
وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ مَمْدُوداً عَلَي الْمُغْتَسَلِ يُقَلِّبُنِي (يُغَسِّلُنِي) صَالِحُ جِيرَتِي یا رب به من بی کس و‌مسکین إرحم در موقع غسل و کفن و تدفین إرحم آن لحظه که دوستان تکانم بدهند در لحظه ی جانگداز تلقین إرحم
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ او سجده به پیش غیر معبود نکرد در راهِ خدا کسی چو او جود نکرد در راهِ نبی گذشت از دنیایش مانند خدیجه هیچکس سود نکرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختر مدافع حرمی که همه را در برنامه امشب محفل شبکه سه به گریه انداخت 🌹محفل ذاکرین ریحانةالنبی(س)🌹