eitaa logo
کانون فرهنگی محفل ذاکرین ریحانة النبی (س)
640 دنبال‌کننده
898 عکس
576 ویدیو
123 فایل
این محفل از سال 1396باجلسه مقتل در منزل ذاکر اهلبیت عبدالرضا اسماعیلی و با سخنرانی استادان عبدالرسول باقری، قائم فر، موسوی و... شروع و با جلسات مناسبتی هر ۱۵ روزیکبار همچنان ادامه دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
این شعر در مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها هدیه ای باشد به پیشگاهِ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ‌... زنی سنگِ صبور غصه و غم های پیغمبر زنی بالاتر از آسیه ، حوّا ، مریم و هاجر زنی مستغرق دریای عرفان و خدا باور زنی که بوده در سختی و ماتم بر نبی یاور نخستین زن که در عالم به اسلام نبی آمد و نامش در کنار نام زیبای علی آمد خدیجه کیست آن بانو که همسر بود احمد را به اسلام نبی آمد نه با آیا ، اگر ، اما و آرامش از او می یافت قلب سید بطحا خدیجه کیست آن خاتون ، که مادر گشته بر زهرا خوشا بر حال آن بانو که پیغمبر دعایش کرد به وقت رنج و درد و غم ، پس از حیدر صدایش کرد به طوفِ قدِ و بالای نبی بسته است او احرام گذشت از مال خود در راهِ نشر مکتب اسلام زر و سیمِ خدیجه بوده استحکامِ این احکام به وصف او کدامین واژه باید کرد استخدام؟... همین باشد همین باشد همین باشد همین باشد بدون شک بدون شک که ام المومنین باشد غمی در قلب احمد نیست وقتی در کنارِ اوست حجاب و عفت و پاکیزگی هم وام دارِ اوست چه بانویی که زهرا نزدِ احمد یادگار اوست همان زهرا که جبرائیل آری پرده دارِ اوست ز دامان خدیجه رفت در معراج پیغمبر نمیگنجد بیانِ وصفِ او هرگز به صد در دفتر دمادم از خدا قلبی پر از عشق و صفا میخواست نه عشق و نه صفا بلکه ، دلی غرقِ خدا میخواست پس از اینقدر همراهی ، چه چیز از مصطفی میخواست؟ کفن میخواست اما فرق میکرد او عبا میخواست عبایش داد پیغمبر ، عبایی را که میدانی همانی که به تن‌ میکرد در حالاتِ ربانی مرا لفظِ عبا یادِ هزاران ماجرا انداخت که روی پیکر حمزه ، پیمبر یک عبا انداخت مرا یادِ حدیثِ غرقِ نوری از کسا انداخت مرا یادِ علیِ اصغر و خونِ خدا انداخت عبا انگار در این خاندان نقش جدایی داشت عبا ، آری ، به دشت کربلا هم ماجرایی داشت حسین بن علی در گریه و یک لشکری خندید به هرجایی نظر میکرد ، جسمِ اکبرش میدید امیدش تا که پیش سروِ باغش گشت نا امّید عبا را پهن کرد و جسمِ اکبر را به رویش چید ! صدا زد یاعلی رفتی و راحت گشتی از دنیا ! ببین اکنون میانِ این حرامی ها شدم تنها سروده : (یونس) سوزقلم✍ عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان تلگرام 📲 http://t.me/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان ایتا 📲 http://eitaa.com/souzeGhalam
بنابر سفارش اساتید گرامی و بزرگوار ، در راستای  مستند بودنِ اشعار این حقیر ، اصلاحیه این شعر به محضر شما بزرگواران تقدیم میگردد 👇👇👇👇 این شعر در مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها هدیه ای باشد به پیشگاهِ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ‌... زنی سنگِ صبور غصه و غم های پیغمبر زنی بالاتر از آسیه ، حوّا ، مریم و هاجر زنی مستغرق دریای عرفان و خدا باور زنی که بوده در سختی و ماتم بر نبی یاور نخستین زن که در عالم به اسلام نبی آمد و نامش در کنار نام زیبای علی آمد خدیجه کیست آن بانو که همسر بود احمد را به اسلام نبی آمد نه با آیا ، اگر ، اما و آرامش از او می یافت قلب سید بطحا خدیجه کیست آن خاتون ، که مادر گشته بر زهرا خوشا بر حال آن بانو که پیغمبر دعایش کرد به وقت رنج و درد و غم ، پس از حیدر صدایش کرد به طوفِ قدِ و بالای نبی بسته است او احرام گذشت از مال خود در راهِ نشر مکتب اسلام زر و سیمِ خدیجه بوده استحکامِ این احکام به وصف او کدامین واژه باید کرد استخدام؟... همین باشد همین باشد همین باشد همین باشد بدون شک بدون شک که ام المومنین باشد غمی در قلب احمد نیست وقتی در کنارِ اوست حجاب و عفت و پاکیزگی هم وام دارِ اوست چه بانویی که زهرا نزدِ احمد یادگار اوست همان زهرا که جبرائیل آری پرده دارِ اوست نمیگنجد بیانِ وصفِ او هرگز به صد در دفتر که جزو برترین زنهاست طبق قول پیغمبر دمادم از خدا قلبی پر از عشق و صفا میخواست نه عشق و نه صفا بلکه ، دلی غرقِ خدا میخواست پس از اینقدر همراهی ، چه چیز از مصطفی میخواست؟ کفن میخواست اما فرق میکرد او عبا میخواست عبایش داد پیغمبر ، عبایی را که میدانی همانی که به تن‌ میکرد در حالاتِ ربانی مرا لفظِ عبا یادِ هزاران ماجرا انداخت که روی پیکر حمزه ، پیمبر یک عبا انداخت مرا یادِ حدیثِ غرقِ نوری از کسا انداخت مرا یادِ علیِ اصغر و خونِ خدا انداخت عبا انگار در این خاندان نقش جدایی داشت عبا ، آری ، به دشت کربلا هم ماجرایی داشت حسین بن علی در گریه و یک لشکری خندید به هرجایی نظر میکرد ، جسمِ اکبرش میدید امیدش تا که پیش سروِ باغش گشت نا امّید عبا را پهن کرد و جسمِ اکبر را به رویش چید ! صدا زد یاعلی رفتی و راحت گشتی از دنیا ! ببین اکنون میانِ این حرامی ها شدم تنها سروده : (یونس) سوزقلم✍ عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان تلگرام 📲 http://t.me/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان ایتا 📲 http://eitaa.com/souzeGhalam
باز با شرمندگی مثل همیشه آمدم با امید و آرزوی عفو این در را زدم گردنم را کج نمودم ، کاسه ی چشمم پر آب یا عظیم العفو از این خانه ننمایی ردم سفره دل را فقط پیش شما وا میکنم آبرویم را مریزی ،گرچه میدانی بدم یا غیاث المستغیثین دست من را هم بگیر گوش کن بر این همه فریادهای ممتدم مثل بد هایی که بخشیدی و خوبانی شدند چشم پوشی کن تو از ظلم و گناه بی حدم دست من خالی است ، اما‌ واسطه آورده ام دست بر دامان پاک اهلبیتِ احمدم سروده: (یونس) وتقبل‌منا‌هذه‌القلیل عضویت در کانالِ سوزِقلم در پیامرسان تلگرام 📲 http://t.me/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان ایتا 📲 http://eitaa.com/souzeGhalam