eitaa logo
کانون فرهنگی محفل ذاکرین ریحانة النبی (س)
640 دنبال‌کننده
898 عکس
577 ویدیو
123 فایل
این محفل از سال 1396باجلسه مقتل در منزل ذاکر اهلبیت عبدالرضا اسماعیلی و با سخنرانی استادان عبدالرسول باقری، قائم فر، موسوی و... شروع و با جلسات مناسبتی هر ۱۵ روزیکبار همچنان ادامه دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
او را که خدا آینه‌ی خویشتنش کرد آورد به دنیا و یل بت شکنش کرد بر خاک نظر کرد علی، خاکْ طلا شد بر سنگ نظر کرد، عقیق یمنش کرد در معرکه هرکس به مصافِ علی آمد مولا زرهِ جنگی او را کفنش کرد تا دید عدو روبرویش تیغ علی را جان زودتر از ضربه فرار از بدنش کرد شد اوج سرافکندگیِ دشمن حیدر آن کار که با ناقه‌سواران، حسنش کرد در مکتب خود حضرت زینب به رقیه مدح علی آموخت و شیرین سخنش کرد از هجر علی کعبه عزادارترین شد طوری که فقط جامه‌ی مشکی به تنش کرد خوش عاقبت آن است که هنگام زیارت مرگ آمد و با شاه نجف هموطنش کرد ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan محفل ذاکرین ریحانة النبی(س)
باور نمی‌کنم که دلیلش حماقت است بدگویی از "علی"، به‌خدا از حسادت است حیف از "علی" که با کس و ناکس قیاس شد آخر میان آتش و دریا، چه نسبت است؟ این که علی وصی پیمبر شده‌ست و بس چندین دلیل داشت، یکی‌شان عدالت است این که علی‌ست همسر دردانه‌ی نبی چندین دلیل داشت، یکی‌شان شرافت است این که علی میان اُحُد ماند یک‌تنه این که فرار کرد فلانی روایت است مولای ما فرار نمی‌کرد وقت جنگ غیر از شجاعت آن‌چه علی داشت، غیرت است این که یگانه فاتح خیبرشکن علی‌ست معیار زور نیست که، حرف از لیاقت است این که به زور، آتش و تیغ و طناب هم بیعت نکرده است، همین هم فضیلت است او را که هست تحت کسای پیامبر دیگر چه حاجتی به ردای خلافت است؟ مشرف به مسجد است درِ خانه‌ی علی او را چه احتیاج به کاخ و عمارت است؟ جز بین دست‌های یداللهی علی هرجا که رفته حکم خلافت، خیانت است از احمد ابن حَنبل در مُسند آمده ست فضل علی زیادتر از فضل امت است ابن ابی الحدید نوشته‌ست این علی از هر طرف که می‌نگرم دور از آفت است قول بخاری است، به اقرار او: علی مشرف‌ترینِ خلق خدا بر قضاوت است بر هر که جز علی بدهند این صفات را کذب است، سرقت است، دروغ است، غارت است آری دو یادگار به جا مانده از نبی طبق گواهی همه، قرآن و عترت است بی عُرضه است هر که به دور علی نگشت آری که شرط لازم حج، استطاعت است یک لحظه هم جدا نشده از پیامبر آری خداگواه، علی اهل وحدت است حق داشته مدام علی را صدا کند ذکر علی به قول پیمبر عبادت است آن عده که معاویه باشد امیرشان عریان فرار کردنشان هم مهارت است فرقی بزرگ بین علی و معاویه‌ست فرقی که در دو واژه‌ی مرگ و شهادت است فرزند ارث از پدرش می‌برد، علی ارثی به جا گذاشت که نامش ولایت است آری یزید کیست؟ سیاهی مطلق است اما حسین کیست؟ چراغ هدایت است چیزی که مانده از علی، اسلام ناب اوست چیزی که از معاویه مانده‌ست، بدعت است حشر مخالفان علی با معاویه تا هست این دعا، چه نیازی به لعنت است؟ ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
دست خدا و نفْسِ پیمبر فقط علی‌ست شمشیر و شیرِ خالقِ اکبر فقط علی‌ست بعد از نبی به امر خداوند ذوالجلال ما را امام و هادی و رهبر فقط علی‌ست دست خدا که با سر انگشت خویشتن خورشید را نمود مسخر فقط علی‌ست بر آن دو تن که هر دو ز خیبر گریختند اعلان کنید فاتح خیبر فقط علی‌ست این نام را مباد به دیگر کسان دهند این حق حیدر است که حیدر فقط علی‌ست مردی که جان به دست، شب جای رسول خفت به بستر فقط علی‌ست ای تشنگان حشر! به حق خدا قسم باور کنید ساقی کوثر فقط علی‌ست مردی که در مهاجر و انصار از نخست گردید با رسول برادر فقط علی‌ست دیوار کعبه سینه گشود از برای او مولود بیت حضرت داور فقط علی‌ست نوزاد بیت و صاحب بیت و امیر بیت مهمان بیت همره مادر فقط علی‌ست آن شیر کبریا که در ایام کودکی از هم درید پیکر اژدر فقط علی‌ست روز احد به رغم تمام فراریان یاری که گشت دور پیمبر فقط علی‌ست از منبر رسول خدا آید این ندا بعد از رسول، صاحب منبر فقط علی‌ست کس را چه زهره تا که شود کفو فاطمه آن کس که شد به فاطمه شوهر فقط علی‌ست ممدوح «انّما» که خدا گفته در کتاب گفتیم و گفته‌اند مکرر فقط علی‌ست در روز حشر پیشروِ ختم انبیا صاحب علَم به عرصۀ محشر فقط علی‌ست شاهی که رَخت کهنه به تن کرد و رَخت نو_ با دست خویش داد به قنبر فقط علی‌ست دست خدا که یک تنه در عرصۀ نبرد بگرفت سر ز عمر دلاور فقط علی‌ست در فتح بدر و خیبر و در خندق و احد بالله قسم امیر مظفّر فقط علی‌ست آن بت‌شکن که در حرم خاص کبریا بگذاشت پا به دوش پیمبر فقط علی‌ست «اِلّا علی» ندای خدا بود در اُحد ممدوح این ندای منور فقط علی‌ست فرمود مصطفی که منم شهر علم و بس این شهر علم را که منم، "در" فقط علی‌ست آن کو به کودکی به رسول خدا مدام بوده انیس و مونس و یاور فقط علی‌ست گو صد خلیفه بعد پیمبر فقط علی‌ست آن را که حق نموده مقرر فقط علی‌ست «میثم» امیر خلق و رفیقِ فقیرِ شهر_ در عالم وجود سراسر فقط علی‌ست ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
شانه می‌زد تا به گیسوی علی، بنت اسد می‌شنید از هر سرِ مو: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» مست شد از عطر جاری در هوای خانه‌‌اش به! چه عطری! خوش به حال شانه و دندانه‌اش شانه می‌زد حلقه حلقه، شانه می‌زد مو به مو مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو می‌رسند عشاق حق و حلقه بر در می‌زنند حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر می‌زنند عالمی چون کعبه، از حیرت، دهانش باز شد با محمد، «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد» مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز از هزاران نکته‌ی باریک تر از مو، هنوز عاشق تیغ تو را، با هر خم ابرو چه کار؟ مست را با نکته‌ی باریکتر از مو، چه کار؟ پیچ و تاب راه عشق ، از پیچ و تاب زلف توست ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است در معاد عاشقان، یک تار موی حیدر است سِرّ «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری»، شبِ گیسوی توست آیه‌ی «اِنّا فَتَحْنا»، نقش بر بازوی توست تیغِ کج، شد عاشقانت را «صِراطَ المُسْتَقیم» یک دعا ما را ست، آن هم: «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيم» من نه آن اللهی‌ام، مولا! نه این اللهی‌ام جای من، امن است در ایمان، «امین اللهی‌»ام عاقلان در مکه، گرمِ علم و آگاهی شدند عاشقانِ وجه رب، سوی نجف راهی شدند ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی‌! از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی! می‌‌کِشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون در هوایت، می‌شویم «السّابقونَ السّابقون» می‌شویم السابقون، در عشقِ تو مولا! به صف می‌شویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
ای دل! به هوای حضرت صاحب باش دلداده‌ی یار از نظر غائب باش هر وقت دلت گرفت رو کن به نجف دلخوش به علی ابن ابی طالب باش 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
جا پای مالک اشتر و سلمان گذاشتیم روزی که با ضریحِ تو پیمان گذاشتیم عشق است عشق، حق بده ما سینه‌چاک‌ها از دوریِ تو سر به بیابان گذاشتیم کافی نبود گریه‌ی ما در فراق تو این‌بار را به گردن باران گذاشتیم تا جز تو هیچکس ننشیند به قلب ما بابُ الورودِ سینه، نگهبان گذاشتیم ما بعدِ دیدنِ تو و ایوان طلای تو بر هر چه عشق، نقطه‌ی پایان گذاشتیم یک روز می‌رسد که بگوییم وقت مرگ ما نیز سر به دامن سلطان گذاشتیم ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
روزگارم با غلامىِ "على" سَر می‌شود هر که را دیدم على را دیده، نوکر می‌شود بنده‌زاده بنده‌اى دارم که دارد مثل من چاکرى از چاکران کوى حیدر می‌شود جاى آن دارد بگیرم حلقه‌ی دارَش کنم حلقه‌اى را که زِ گوش بندگى دَر می‌شود شأن او را نه قلم کافی‌ست، نه دفتر، نه فهم شأن سلمانش فقط صد جلد دفتر می‌شود نَفْس مثل خیبر است و هیچکس فَتّاح نیست فتح این قلعه فقط با دست حیدر می‌شود از همینجا می‌شود فهمید - با مهر على- عاقبت این عاقبت‌ها خیر یا شَر می‌شود محضر "یادعلى" و محضر "نادعلى" هر که آدم می‌شود از این دو محضر می‌شود قدر زَر زرگر شناسد، قدر "زهرا" را "على" علتش این است داماد پَیَمبَر می‌شود بیشتر کار برادر را برادر می‌کند حق بده پس با تو پیغمبر برادر می‌شود کار خیر ما کنار حُبّ تو می‌ایستد دو برابر، سه برابر…. صد برابر می‌شود معجزات چشم‌هایت خلق صاحب معجزه‌ست دُل دُلت رَد می‌شود، سنگ همه زَر می‌شود تو میان خانه هم باشى همه ذِبح توأند تو به خیبر هم نیایى، فتح خیبر می‌شود طفل خود را بر سر شانه نجف آورده‌ام کودک است امروز, در آینده قَنبر می‌شود این زمین خاصیتش این است قیمت می‌دهد سنگ را اینجا بیندازند گوهر می‌شود زان طرف سنگ نشانى هم ندارد "فاطمه" زین طرف دارد کف صحن تو مَرمَر می‌شود “باز با…..” نه , باز اینجا با کبوتر می‌پرد شاه اینجا همنشین چند نوکر می‌شود حال من چون حال بیماری‌ست زیر دستِ تو هر چه بدتر می‌شود انگار بهتر می‌شود… ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
اولِ ابتدایِ آغاز است درِ جنت برای او باز است در مسیرش ملک به پرواز است همه‌ی کارهاش اعجاز است وقت پیکار شیر میدان است او که همبازی یتیمان است نقطه‌ی تحت باء بسم الله شرف لااله الا الله آسمان پیش قامتش کوتاه در خیبر برای او پَرِ کاه دشمن از پیش و پس اگر دارد ذوالفقار علی دو سر دارد دست و بازوی او نمک دارد به همه نیت کمک دارد عشق ما ریشه در فدک دارد به ولایت هرآنکه شک دارد برود کعبه را طواف کند و نگاهی بر آن شکاف کند هر زمان فاطمه کنار علی‌ست هر کجا هست، بخت یار علی‌ست ملک الموت، ذوالفقار علی‌ست جبر حتی در اختیار علی‌ست آن همه اختیار داشت ولی بر سر نفس، پا گذاشت علی گفت"یا فاتح" و قرار گرفت نفس خود را در اختیار گرفت بعد در دست، ذوالفقار گرفت جان کفار را دو بار گرفت بار اول به چشم و ابرویش بار دوم به تیغ و بازویش ما همه قنبریم و غم بَر اوست هم دلاور، هم اینکه دلبر اوست خصلت جمله انبیا در اوست اوست از اول و در آخر اوست پیش پاهاش کوه خم شده است هر که با اوست، محترم شده است دُر کمیاب اگر که دَر صدف است دُر نایاب، ریگی از نجف است جلوی خانه‌اش همیشه صف است شاهراه بهشت، این‌طرف است هر که دور ضریح مولا گشت بی هراس از پل صراط گذشت سعدی و مولوی و بیدل را حافظ و عنصری و دعبل را صایب و انوری و مقبل را همه‌ی شاعران قابل را خوانده‌ام، نزد او کم آوردند هرقدَر بیت محکم آوردند گوش خلق از علی علی پُر شد سنگ راهش یکی یکی دُر شد راه رفت و خدا تصور شد با علی راه ما میان بُر شد تا که پا روی عدل نگذاریم به ولای علی نظر داریم به خدا عالم یگانه علی‌ست حاکم شهر و مرد خانه علی‌ست برترین خلقت زمانه علی‌ست عدل الله را نشانه علی‌ست جورج جرداق وصف او کرده سند از اهل سنت آورده عشق را در غدیر یافته‌ایم و علی را وزیر یافته‌ایم سندی بی نظیر یافته‌ایم بین دست امیر یافته‌ایم آنچه داریم از علی ازلی‌ست گل ما خاک زیر پای علی‌ست با تمامی سربه زیری‌ها سربلندیم ما غدیری‌ها ختم گردد به خیر، پیری‌ها دست ما را اگر بگیری، ها هیچ سرداری از علی سر نیست دست بالای دست حیدر نیست راه شیری غبار راه علی‌ست ریگ‌های نجف سپاه علی‌ست به خدا که خدا گواه علی‌ست شب به شب کوفه در پناه علی‌ست کوفه دل را شکست یا سر را؟! هیچ یک را ! نماز حیدر را ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
شانه می‌زد تا به گیسوی علی، بنت اسد می‌شنید از هر سرِ مو: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» مست شد از عطر جاری در هوای خانه‌‌اش به! چه عطری! خوش به حال شانه و دندانه‌اش شانه می‌زد حلقه حلقه، شانه می‌زد مو به مو مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو می‌رسند عشاق حق و حلقه بر در می‌زنند حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر می‌زنند عالمی چون کعبه، از حیرت، دهانش باز شد با محمد، «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد» مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز از هزاران نکته‌ی باریک تر از مو، هنوز عاشق تیغ تو را، با هر خم ابرو چه کار؟ مست را با نکته‌ی باریکتر از مو، چه کار؟ پیچ و تاب راه عشق ، از پیچ و تاب زلف توست ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است در معاد عاشقان، یک تار موی حیدر است سِرّ «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری»، شبِ گیسوی توست آیه‌ی «اِنّا فَتَحْنا»، نقش بر بازوی توست تیغِ کج، شد عاشقانت را «صِراطَ المُسْتَقیم» یک دعا ما را ست، آن هم: «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيم» من نه آن اللهی‌ام، مولا! نه این اللهی‌ام جای من، امن است در ایمان، «امین اللهی‌»ام عاقلان در مکه، گرمِ علم و آگاهی شدند عاشقانِ وجه رب، سوی نجف راهی شدند ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی‌! از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی! می‌‌کِشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون در هوایت، می‌شویم «السّابقونَ السّابقون» می‌شویم السابقون، در عشقِ تو مولا! به صف می‌شویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)