eitaa logo
کانون فرهنگی محفل ذاکرین ریحانة النبی (س)
640 دنبال‌کننده
898 عکس
576 ویدیو
123 فایل
این محفل از سال 1396باجلسه مقتل در منزل ذاکر اهلبیت عبدالرضا اسماعیلی و با سخنرانی استادان عبدالرسول باقری، قائم فر، موسوی و... شروع و با جلسات مناسبتی هر ۱۵ روزیکبار همچنان ادامه دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ آخر ذیقعده شهادت امام جواد (علیه‌السلام) آخرین روز ماه ذی القعده سال ۲۲۰ هجری قمری در شهر بغداد (علیه‌السلام) به معتصم و ام الفضل گشته و در ۲۵ سالگی به رسیدند، (علیه‌السلام) در هنگام ۲۵ سال و ۳ ماه و ۱۲ روز داشتند، بعد از امام رضا (علیه‌السلام) مأمون ملعون داد تا (علیه‌السلام) را به بیاورند و برای جاسوسی در زندگی حضرت، ملعونش ام الفضل را به اجبار به آن حضرت تزويج نمود، مأمون ملعون از علمای اهل خلاف و غیره تشکیل داد تا به خیال خودش با مطرح کردن سوالات مشکل امام را در مقابل دیگران سبک کند، او می‌کرد چون (علیه‌السلام) کمتری دارند، به اندازه پدرانشان نیست، اما (علیه‌السلام) در ۱۰ سالگی در یک به ۳۰ هزار مسئله فرمودند و عقول همه را کردند، (علیه‌السلام) چون از سوء مأمون بسيار بودند براى حج به مكه بردند و مکه به قدوم مبارکشان مزین شد، سپس به مدينه رفته و تا مأمون (لعنت‌الله‌علیه) آنجا ماندند، مأمون معتصم (لعنت‌الله‌علیه) به خلافت غاصبانه رسید، وی خاصى نسبت به (علیه‌السلام) داشت و ایشان را به احضار كرد، (علیه‌السلام) در اكابر شيعه و ثقات اصحاب در مدينه (علیه‌السلام) را بعد از خود كرده و ودايع امامت را تسليم ايشان نمودند؛ در ۱۸ محرم سال ۲۲۰ قمری از خارج شدند که امام جواد (علیه‌السلام) نیز با و همراه بود و بالاخره در ۲۸ محرم به وارد گشتند، معتصم (لعنت‌الله‌علیه) به ام الفضل (لعنت‌الله‌علیه) داد که (علیه‌السلام) را کند و برادر ام الفضل جعفربن مأمون ملعون نیز او را کمک و تحریک نمود، را برای او فرستادند و خاصیت این چنین بود که پای مبارک (علیه‌السلام) را چنان سنگین کرد و دیگر قدرت راه رفتن نداشته و (علیه‌السلام) را بسیار کرده بود که مانند جد غریبش می‌فرمودند: العطش، ام الفضل (لعنت‌الله‌علیه) داد کنیزکان با و بکوبند و کنند تا او به گوش کسی نرسد، سرانجام (علیه‌السلام) در غربت و تنهایی روی خاک‌های حجره به رسیدند، بدن مبارک (علیه‌السلام) روی پشت بام خانه بود و بعد از آن ام الفضل (لعنت‌الله‌علیه) مطهر را از بالای بام به انداخت، پیکر مبارک را برداشتند و در با امام هادی (علیه‌السلام) به خاک سپردند، ام الفضل ملعونه نیز گرفت و با خفت در بیابان به واصل شد و به شتافت و سگ‌ها بدنش را پاره کردند. منابع: کافی ج ۱ ص ۲۹۶ ، بحارالانوار ج ۵۰ ص ۹۲ ، ارشاد ج ۲ ص ۲۹۵ ، بحارالانوار ج ۵۰ ص ۱۰ ، قلائد النحور ص ۲۷۹ ، ثمرات الاعواد ، کبریت احمر جهت امر فرج و تسلیت به امام زمان علیه السلام( صلوات) 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
‍ آخر ذیقعده شهادت امام جواد (علیه‌السلام) آخرین روز ماه ذی القعده سال ۲۲۰ هجری قمری در شهر بغداد (علیه‌السلام) به معتصم و ام الفضل گشته و در ۲۵ سالگی به رسیدند، (علیه‌السلام) در هنگام ۲۵ سال و ۳ ماه و ۱۲ روز داشتند، بعد از امام رضا (علیه‌السلام) مأمون ملعون داد تا (علیه‌السلام) را به بیاورند و برای جاسوسی در زندگی حضرت، ملعونش ام الفضل را به اجبار به آن حضرت تزويج نمود، مأمون ملعون از علمای اهل خلاف و غیره تشکیل داد تا به خیال خودش با مطرح کردن سوالات مشکل امام را در مقابل دیگران سبک کند، او می‌کرد چون (علیه‌السلام) کمتری دارند، به اندازه پدرانشان نیست، اما (علیه‌السلام) در ۱۰ سالگی در یک به ۳۰ هزار مسئله فرمودند و عقول همه را کردند، (علیه‌السلام) چون از سوء مأمون بسيار بودند براى حج به مكه بردند و مکه به قدوم مبارکشان مزین شد، سپس به مدينه رفته و تا مأمون (لعنت‌الله‌علیه) آنجا ماندند، مأمون معتصم (لعنت‌الله‌علیه) به خلافت غاصبانه رسید، وی خاصى نسبت به (علیه‌السلام) داشت و ایشان را به احضار كرد، (علیه‌السلام) در اكابر شيعه و ثقات اصحاب در مدينه (علیه‌السلام) را بعد از خود كرده و ودايع امامت را تسليم ايشان نمودند؛ در ۱۸ محرم سال ۲۲۰ قمری از خارج شدند که امام جواد (علیه‌السلام) نیز با و همراه بود و بالاخره در ۲۸ محرم به وارد گشتند، معتصم (لعنت‌الله‌علیه) به ام الفضل (لعنت‌الله‌علیه) داد که (علیه‌السلام) را کند و برادر ام الفضل جعفربن مأمون ملعون نیز او را کمک و تحریک نمود، را برای او فرستادند و خاصیت این چنین بود که پای مبارک (علیه‌السلام) را چنان سنگین کرد و دیگر قدرت راه رفتن نداشته و (علیه‌السلام) را بسیار کرده بود که مانند جد غریبش می‌فرمودند: العطش، ام الفضل (لعنت‌الله‌علیه) داد کنیزکان با و بکوبند و کنند تا او به گوش کسی نرسد، سرانجام (علیه‌السلام) در غربت و تنهایی روی خاک‌های حجره به رسیدند، بدن مبارک (علیه‌السلام) روی پشت بام خانه بود و بعد از آن ام الفضل (لعنت‌الله‌علیه) مطهر را از بالای بام به انداخت، پیکر مبارک را برداشتند و در با امام هادی (علیه‌السلام) به خاک سپردند، ام الفضل ملعونه نیز گرفت و با خفت در بیابان به واصل شد و به شتافت و سگ‌ها بدنش را پاره کردند. منابع: کافی ج ۱ ص ۲۹۶ ، بحارالانوار ج ۵۰ ص ۹۲ ، ارشاد ج ۲ ص ۲۹۵ ، بحارالانوار ج ۵۰ ص ۱۰ ، قلائد النحور ص ۲۷۹ ، ثمرات الاعواد ، کبریت احمر جهت امر فرج و تسلیت به امام زمان علیه السلام( صلوات) 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
‍ سوم رجب شهادت امام هادی (علیه‌السلام) سوم رجب سال ۲۵۴ هجری قمری (علیه‌السلام) در سن ۴۱ سالگى در سامراء به متوکل ملعون شدند و به رسیدند، (علیه‌السلام) در زمان پدرشان ۸ سال و ۵ ماه داشتند و بعد از امام جواد (علیه‌السلام) خلافت عظمی و منصب كبراى امامتشان آغاز شد، و ظاهری امامت آن وجود شريف ۳۳ بوده است، بزرگوارشان امام جواد (علیه‌السلام) و بزرگوارشان حضرت سمانه مغربیه (سلام‌الله‌علیها) هستند که شانزدهم ذیحجه روز بزرگداشت این بانو است، متوکل ملعون امام هادی (علیه‌السلام) را ساخت و معتز ملعون قتل حضرت را صادر کرد و معتمد ولدالزنا ایشان را کرده و بر اثر همین مظلومانه به رسیدند و در خودشان یعنی فعلی سامرا گردیدند، در ایام خلافت غاصبانه متوکل عباسی ملعون زنی کرد که حضرت زینب است و جمع کرده بود، متوکل ملعون به او گفت: تو جوان هستی و از زمان حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) سالهای زیادی گذشته است، آن گفت: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در من تصرف کرده و من هر پنجاه سال یکبار می‌شوم ! علی الظاهرتا آن زمان اینطور مشهور بوده که (سلام‌الله‌علیها) زنده هستند و از چشم مردم غائب شده‌اند ! متوکل ملعون با اطرافیان کرد و همه گفتند (علیه‌السلام) می‌تواند این را ، حضرت را حاضر کردند و از آن پرسیدند؟ (علیه‌السلام) از قول پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودند: "حُرّمَ لُحومُ أولادی علی السِّباع" فرزندانم بر درندگان است، این را به قفس بیندازید تا آشکار شود، متوکل ملعون خواست آن را در قفس گرسنه بیندازد، اما‌ آن گفت: این حرف کذب است، می‌خواهد مرا به کشتن بدهد، او خود از (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) است و اگر این کلام است خود او نزد برود، متوکل ملعون به (علیه‌السلام) گفت راست می‌گوید برای خود خودتان به قفس گرسنه بروید، (علیه‌السلام) و در همه به قفسی که شش داشت وارد شدند، اما ناگاه دیدند دور امام هادی (علیه‌السلام) زده و ، (علیه‌السلام) آنها را نموده و با آنان فرمودند، بعد کردند و هر به کناری رفت، متوکل ملعون برای اینکه بیشتر نرود از (علیه‌السلام) که بیایند و (علیه‌السلام) نیز آمدند و فرمودند: هرکس می‌گوید (سلام‌الله‌علیها) است شود، آن خودش را به زمین انداخت و گفت ، مرا عفو کنید، ، مرا به این واداشت و مادر متوکل ملعون نیز شفاعت کرد و آن زن را رها کردند. منابع: مناقب ج ۴ ص ۴۱۶ ، بحارالانوار ج ۵۰ ص ۱۱۷ برای عرض تسلیت محضر امام عصر علیه السلام صلوات اللهم عجل لولیک الفرج 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)