برنامه هفتگی
هیئت ریحانه الرسول(س)
ویژه بانوان
جشن میلاد با سعادت مهدی موعود(عج)
سخنران: حجه الاسلام دکتر صفی
همراه با مدح خوانی و مولودی خوانی توسط برادر بهبهانی پور
زمان: دوشنبه، 98/2/2، ساعت 15.
مکان: شهرکرد، حدفاصل چهارراه بازار و میدان دوازده محرم، کوچه مسجد جامع ساختمان مقابل درب اصلی مسجد طبقه دوم.
@ReyhanatoRasoul97
4_5889011160568563211.mp3
4.85M
🔴 تفاوت نوع حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام و امام زمان ارواحنا فداه
🎤🎤 حجت الاسلام کاشانی
❤️ #نیمه_شعبان #امام_زمان عج #صلوات
http://eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa
❤️ ذاکرین ☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺
@ReyhanatoRasoul97
﷽🌸🍃
💠 امام حسن علیه السلام:
✨إذا سَمِعتَ أحَدا يَتَناوَلُ أعراضَ الناسِ فاجتَهِدْ أن لا يَعرِفَكَ ؛ فإنَّ أشقَى الأعراضِ بهِ مَعارِفُهُ ✨
هرگاه ديدى كسى با #آبـروى مردم بازى مى كند، سعى كن كه تو را نشناسد؛ زيرا آبروى آشنايانش كمترين #ارزش را نزد او دارد!
📗ميزان الحكمه، ج۶، ص۲۰۰
@ReyhanatoRasoul97
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
عرض سلام و ادب خدمت همراهان محترم کانال ریحانه الرسول
از امشب هر شب با قسمتی از رمان زیبا و آموزنده #یک_فنجان_چای_باخدا در خدمت عزیزان خواهیم بود.
@ReyhanatoRasoul97
﷽🕊
☕️☕️☕️☕️☕️☕️
💠 #یک_فنجان_چای_باخدا
#قسمت_اول
از وقتی که حرف زدن یاد گرفتم تو آلمان زندگی می کردیم. نه اینکه آلمانی باشیم، نه.
ایرانی بودیم آن هم اصیل! اما پدر از مریدان سازمان مجاهدین خلق بود و بعد از کشته شدنِ تنها برادرش در عملیات مرصاد و شکستِ سخت سازمان، ماندن در ایران براش مساوی شده بود با جهنم. پس علی رغم میل مادرم و خانواده ها، بارو بندیل بست و عزم مهاجرت کرد.
آن وقتها من یک سالم بود و برادرم دانیال پنج سال.
مادرم همیشه نقطه ی مقابل پدرم قرار داشت. اما بی صدا و بی جنجال و تنها به خاطر حفظ من و برادرم بود که تن به این مهاجرت و زندگی با پدرم می داد.
پدری که از مبارزه، فقط بدمستی و شعارهایش را دیده بودیم. شعارهایی که آرمانها و آرزوهای روزهای نوجوانی من و دانیال را محاصره میکرد؛ که اگر نبود، زندگیم طور دیگه ایی میشد.
پدرم توهم توطئه داشت اما زیرک بود. پله های برگشت به ایران را پشت سرش خراب نمیکرد. میگفت باید طوری زندگی کنم که هر وقت نیاز شد به راحتی برگردم و برای استواری ستون های سازمان خنجر از پشت بکوبم. نمیدونم واقعا به چه فکر میکرد، انتقام خون برادر؟؟، اعتلای اهداف سازمان؟؟، یا فقط دیوانگی محض؟؟
اما هر چی که بود در بساط فکریش، چیزی از خدا پیدا نمیشد. شاید به زبون نمیاورد اما رنگ کردار و افکارش جز سیاهی شیطان رو مرور نمیکرد.
و بیچاره مادرم که خدا را کنجِ بقچه ی سفرش قایم کرده بود، تا مهاجرتش بی خدا نباشد.
و زندگی منِ یکساله و دانیال پنج ساله میدانی شد، برای مبارزه ی خیر و شر و طفلکی خیر، که همیشه شکست میخورد در چهارچوبِ سازمان زده ی خانه ی مان. مادرم مدام از خدا و خوبی میگفت و پدرم از اهداف سازمان!
چند سالی گذشت اما نه خدا پیروز شد نه سازمان!
و من و برادرم دانیال خلاء را انتخاب کردیم، بدون خدا و بدون سازمان و اهدافش!
نوجوانی من و دانیال غرق شد در مهمانی و پارتی و دیسکو و خوشگذرانی! جدای از مادرِ همیشه تسبیح به دست و پدر همیشه مست!
شاید زیاد راضیمان نمیکرد، اما خب؛ از هیچی که بهتر بود. و به دور از همه حاشیه ها من بودم و محبت های بی دریغ برادرم دانیال که تنها کور سویِ دنیایِ تاریکم بود.
آن سالها چند باری هم علی رغم میل پدر، برای دیدار خانواده ها راهی ایران شدیم که اصلا برایم جذاب نبود. حالا سارایِ ۱۸ ساله و دانیال ۲۳ ساله فقط آلمان رو میخواستند با تمام کاباره ها و مشروب هایش. اما انگار زندگی سوپرایزی عظیم داشت برای من و دانیال! در خیابانهای آلمان و دل ایران …
✍🏻 #زهرا_اسعد_بلند_دوست
@ReyhanatoRasoul97
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🍃 ﷽
امام خامنه ای(مدظله العالی):
مادر است که فرهنگ و معرفت و تمدن و ویژگی های اخلاقی یک
جامعه را با جسم خود، باروح خود و با رفتار خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل میکند.
#رهرو_رهبری
🌺
@ReyhanatoRasoul97
هدایت شده از شهید مدافع حرم محمد حسن قاسمی
23.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥«اَمیرُ الزَّمان»؛ انیمیشن جدید ملا باسم کربلایی برای بچهها
🔹این انیمیشن با موضوع امام زمان (عج) در فضای مجازی مورد استقبال بسیاری قرار گرفته است.
@Farsna
🌺🍃
@ShahidMohammadHasanGhasemi
﷽🕊
☕️☕️☕️☕️☕️☕️
💠#یک_فنجان_چای_باخدا
#قسمت_دوم
آن روزها همه چیز خاکستری و سرد بود، حتی چله ی تابستان.
پدرم سالها در خیالش مبارزه کرد و مدام از آرمانش گفت به این امید که فرزندانش را تقدیم سازمان کند، که نشد ...
که فرزندانش عادت کرده بودند به شعارزدگی پدر،
و رنگ نداشت برایشان رجزخوانی هایش.
وبیچاره مادر که تنها هم صحبتش، خدایش بود. که هر چه گفت و گفت، هیچ نشد.
در آن سالها با پسرهای زیادی دوست بودم. در آن جامعه نه زشت بود، نه گناه. نوعی عادت بود و رسم. پدر که فقط مست بود و چیزی نمیفهمید، مادر هم که اصلا حرفش خریدار نداشت.
میماند تنها برادر که خود درگیر بود و حسابی غربی!
اما همیشه هوایم را داشت و عشقش را به رخم میکشید، هروز و هر لحظه، درست وقتی که خدایِ مادر، بی خیالش می شد، زیر کتکها و کمربندهای پدر!
خدای مادر بد بود! دوستش نداشتم! من خدایی داشتم که برادر میخواندمش.
که وقتی صدای جیغ های دلخراشِ مادر زیر آوار کمربند آزارم می داد، محکم گوشهایم را میگرفت و اشکهایم را میبوسید.
کاش خدای مادر هم کمی مثلِ دانیال مهربان بود. دانیال در، پنجره، دیوار، آسمان و تمام دنیایم بود ...
کل ارتباط این خانواده خلاصه می شد در خوردن چند لقمه غذا در کنار هم،
آن هم گاهی،
شاید صبحانه ایی، نهاری.
چون شبها اصلا پدری نبود که لیست خانواده کامل شود.
روزهای زندگی ما اینطور میگذشت.
آن روزها گاهی از خودم میپرسیدم: یعنی همه همینطور زندگی میکنند؟؟ حتی خانواده تام؟؟؟ یا مثلا معلم مدرسه مان، خانوم اشتوتگر هم از شوهرش کتک میخوره؟؟ پدر لیزا چطور؟؟ او هم مبارز و دیوانه است؟؟
و بی هیچ جوابی، دلم میسوخت برای دنیایی که خدایش مهربان نبود، به اندازه ی برادرم دانیال ...
روزها گذشت و من جز از برادر، عشق هیچکس را خریدار نبودم. بیچاره مادر که چه کشید در آن غربت خانه. که چقدر بی میل بودم نسبت به تمام محبتهایش و او صبوری می کرد محضِ داشتنم.
اما درست در هجده سالگی، دنیایم لرزید ... زلزله ایی که همه چیز را ویران کرد!
حتی، خدایِ دانیال نامم را ...
و من خیلی زود وارد بازی قمار با زندگی شدم ...
اینجا فقط مادر با خدایش فنجانی چای میخورد ...
✍🏻 #زهرا_اسعد_بلند_دوست
@ReyhanatoRasoul97
﷽🌸🍃
بندهی خدایی از شاگردان علامه میگفت:
«به علامه طباطبایی عرض کردم:
آقا! من عجول و بیصبرم. در يک جمله برايم عصارهی همهی معارف را بيان کنيد!
علامه خندهی مهربانی کرد.
نگاهی از سرِ لطف و رأفت به من کردند و سپس فرمودند:
«با همه مهربان باش!
با دوستان مروت و با دشمنان مدارا کن.
خلاصهی همهی دين و قرآن، "بسم الله الرحمن الرحيم" است
بنابراین هرحرکتی که از تو سر میزند، باید یادآور اسمِ الله، رحمن و رحیم باشد
یعنی هم با تمامِ خلق خدا، رحمن باش؛
و هم با اهل ایمان و محبت، رحیم باش!
📚از کتابِ آشنای آسمان؛ خاطرات و اسنادی منتشرنشده دربارهی علامهی طباطبایی.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@ReyhanatoRasoul97